نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نسیمزاده امـیر مـا جـهانا بتشـکن شد بت بامیان دلیل این سخن شد اگـر آذر تراشــید رب باطــل ولی او ابرَهیمِ این زمن شد امیـر ما کـه شـمع عاشـقان بود بهمثل نور دل در روح و جان بود فقـیر مـستمند با فـقر درویـش پـناهگاه مـسلمانِ جـهان بود “برون از ورطـهء بود و عدم شد فزونتـر زین […]
حمّاد مهاجر به مناسبت هشتمین سالروز وفات مؤسس امارت اسلامی مرحوم امیر المؤمنین ملا محمد عمر مجاهد مینویسم من ز مردی بوده است نور بصر شیرمرد این زمانه حضرت ملا عمر گر چه شعرم عاجز است از وصف این مرد خدا لیک وصفش لازم آید بر کسانی همچو ما جامع قرآن و سنت نافذ حکم […]
سلسله برگی از خاطرات جهادی/ ۱۳ صارم محمود شبی از شبهای بهاری رمضان بود؛ داشتیم بیرون از اتاق، در فضای عطرآگین پشترود، نماز تراویح را اقامه مینمودیم. چند رکعتی از نماز باقی نمانده بود که ناگهان هلیکوپتری در فضای منطقه با سرعت زیادی ظاهر شد و یک بمب روشنانداز انداخت که در نتیجهٔ آن، منطقهٔ […]
عبدالرحیم مرجانی اول اردیبهشت (برج ثور) را به عنوان «روز بزرگداشت سعدی» نامگذاری کرده اند. ابومحمد مشرفالدین مصلحبنعبدالله شیرازی، شاعر و نویسندهٔ پرآوازۀ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او «سعدی» است که از نام «اتابک مظفرالدین سعد بن ابوبکر بن سعد بن زنگی» گرفته شده است. از سعدی شیرازی با القابی همچون «شیخ […]
سلسه برگی از خاطرات جهادی / بخش ۱۲ صارم محمود پارهای از مجاهدان زخمی میشوند و دسته دیگری نیز جام شیرین شهادت را مینوشند. لحظات نفسگیر و فضای پرخفقانی بر مجاهدین طاری می شود؛ از یک طرف دشمنِ از سر تاپا مجهز با اسلحههای پیشرفته و از طرف دیگر هواپیماهای بیپیلوت بالای سر مجاهدان مثل کرگس های گرسنه هجوم میآورند. در […]
سلسله خاطرات میدان جهاد/بخش ۱۴ محمد داود مهاجر اسارت و جهاد با هم عجین اند؛ بلکه اسارت از مراحل سخت راه جهاد شمرده میشود. کمتر مجاهدی را شاید سراغ داشته باشید که جرعهای یا جرعههایی از جام تلخ اسارت را سر نکشیده باشد. از چند ساعت و چند روز گرفته تا چند ماه و سال […]
سعدالله بلوچی/ ترجمه: ابوعمیر طارق جهاد ریّان نمونهای از بانوان مجاهد است که پنهانی میرزمند. امت اسلام سرشار ازاینگونه مجاهدان است. این امت هنوز هم چنین افرادی به دنیا میآورد. این امت عقیم نشده و نخواهد شد، زیرا امت اسلام امتی بخشنده و سخاوتمند است. بلی؛ این خواهر یکی از سربازان قافله پرافتخار اسلام است […]
حمّاد مهاجر خون دل باید خوری تا این جهان دیگر کنی درد امت بایدت یا اینکه دل اخگر کنی از شعار پوچ دوری بایدت ای نور عین بهر امت غم خوری و دیدگان را تر کنی تو که در عمق گنه باشی و نفست سرورت چون توانی عالمی از این هیاهو در کنی؟! در خیال […]
برگی از خاطرات جهادی/ یازدهم صارم محمود امام مسلم -رحمهالله- در کتاب معروفاش صحیح مسلم روایتی را از حضرت ابیهریره -رضیاللهعنه- نقل میکند که او از پیامبر اکرم روایت میکند که ایشان فرمودند: از میان امت من، هفتاد هزار نفر بدون حساب داخل جنت میشوند، (در این میان) مردی گفت: ای پیامبر خدا، از خداوند […]
ابوعمیر طارق بوی ایمان از سنگر پر سوز جان مــیوزد هنـگـامــهی از بــوی آن دیـده را با آب حـسرت تـر نـما بر سکوت، حاکم نما آه و فغان هر چـه کردی بـاد اما ایــنکنون دست خود کوتاه نما ای ناتوان! فصـل نیـکو بر دیـار دل رســید حیف بود گر بگذرد شکل خزان مـاه پر فیض، […]
برگی از خاطرات جهادی/ دهم صارم محمود چند روز قبل از رمضان سال ۱۳۹۷ هش عملیات گستردهای بر مرکز شهر فراه انجام شد که در نتیجهٔ آن، تمام مرکز ولایت، با تمام پایگاههای امنیتی و انتظامیاش، فتح شد. نگارندهٔ این سطور نیز توفیق یافت تا شاهد این فتح مبین باشد. در اولین روز این عملیات، […]
برگی از خاطرات جهادی/ نهم صارم محمود آن زمان که کلاسهای مقدماتی را پشت سر میگذاشتم، با پیشنهاد یکی از اساتید بزرگوارِ مدرسه، کتاب «آنگاه که نسیم ایمان وزید» اثر گرانسنگ علامه ابو الحسن ندوی رحمهالله را شروع کردم تا مطالعه کنم. این کتاب حاوی فصلهای کوتاهی از تاریخ جهاد و دعوت در قرن سیزدهم […]
امداد الله زرنجی روزهای اول ماه رمضان هست و این ماه با بوی خوشِ آمدنش، دل مسلمانان را شاد کرده. چون رمضان فرا میرسد، یاد و خاطره رمضانی در ذهنم خطور میکند که در کنار همسنگران در خط مقدم کمربند خاشرود بودم. در طول زندگیام، آن رمضان از بهترین ماهها برایم محسوب میشود، ماهی که […]
برگی از خاطرات جهادی/ بخش هشتم صارم محمود روایت است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم بعد از اسلام آوردن حضرت خالد ابنولید رضیاللهعنه خطاب به او کردند و فرمودند : «در وجود تو عقل و خردی را میدیدم که تو را جز به خیر، به راه دیگری نمیسپرد». همچنین در مورد ایشان قبل از اینکه به […]
سلسله خاطرات میدان جهاد /بخش ۱۳ محمد داود مهاجر مثل گل از هم شکافم سینه را پیش تو آویزم این آیینه را باز خوانم قصهٔ پارینهات تازه سازم داغهای سینهات هنگامیکه امت غربی با ریاست آمریکا، بر گوشهای از امت اسلامی یعنی افغانستان یورش بردند و همهجا را تبدیل به آتش و دود کردند، دیگر […]
برگی از خاطرات جهادی/ بخش هفتم صارم محمود این پیر مرد، از سلاحشوران دوران جهاد شوروی بود؛ از آن دسته عاشقانِ از قافله بازمانده، از جگرسوختگان دربار عشق، از زخمیان از پا در اُفتادهٔ جنگ؛ از آن پاره کسانیکه میتوانستی عشق را از حرفحرف سخنانش بخوانی و از قطرهقطره اشکی که از چشمانش میچکید، معنا […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت/ بخش ۱۴ ابویحیی بلوچی معیار زندگی نزد مجاهد تنها رضایت الهی، اجرای شریعت و بالارفتن سطح امنیت و آسودگیِ ملت هست، در این مسیر اگر مصیبتی سدّ راهش شود، مجاهد فی سبیل الله هرگز در برابرش سرخم نمیکند، بلکه به گفتۀ علامه اقبال «رحمه الله» عملی میکند، که میفرماید: زمانه […]
سلسله خاطرات میدان جهاد / بخش ۱۲ محمد داود مهاجر بخش یازدهم (بخش گذشته): حکمت امراء و حفاظت مجاهدان توفیق الهی یار شد تا شبهایی را در کنار اولیای خدا باشم. حقا آنان اولیای الهی اند؛ آنها بخشی از وجودشان را در همین دنیا، به راه خدا هدیه داده اند. چندتایشان از قسمت پاها معیوب […]
برگی از خاطرات جهادی/ بخش ششم صارم محمود بخش اول: حکایت اولین تشکیل دهروزهام در ولایت فراه بخش دوم: از سنگرهای خاشرود تا معسکرهای برابچه بخش سوم: شوق وصال و رنج فصال بخش چهارم: فصل جدیدی در زندگی جهادیام بخش پنجم: گریه های عاشقانه یک مجاهد شهادت طلب نمیدانم از مردانِ تاریخساز این دیار بنویسم […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت/ بخش ۱۳ ابویحیی بلوچی بخش دوازدهم (گذشته): جهانیان! به اجساد شهدای مان بنگرید قبرستان شهدای خاشرود، قطعهای متمایز از زمین هست که در لابهلای خودش اجساد افرادی ارزشمند و تاریخساز را جای دادهاست. آنجا شهدای دوران مقاومت در برابر آمریکاییهای اشغالگر و شهدای بعد از خروج نیروهای آمریکایی از منطقه […]