نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
امداد الله زرنجی روزهای اول ماه رمضان هست و این ماه با بوی خوشِ آمدنش، دل مسلمانان را شاد کرده. چون رمضان فرا میرسد، یاد و خاطره رمضانی در ذهنم خطور میکند که در کنار همسنگران در خط مقدم کمربند خاشرود بودم. در طول زندگیام، آن رمضان از بهترین ماهها برایم محسوب میشود، ماهی که […]
برگی از خاطرات جهادی/ بخش هشتم صارم محمود روایت است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم بعد از اسلام آوردن حضرت خالد ابنولید رضیاللهعنه خطاب به او کردند و فرمودند : «در وجود تو عقل و خردی را میدیدم که تو را جز به خیر، به راه دیگری نمیسپرد». همچنین در مورد ایشان قبل از اینکه به […]
سلسله خاطرات میدان جهاد /بخش ۱۳ محمد داود مهاجر مثل گل از هم شکافم سینه را پیش تو آویزم این آیینه را باز خوانم قصهٔ پارینهات تازه سازم داغهای سینهات هنگامیکه امت غربی با ریاست آمریکا، بر گوشهای از امت اسلامی یعنی افغانستان یورش بردند و همهجا را تبدیل به آتش و دود کردند، دیگر […]
برگی از خاطرات جهادی/ بخش هفتم صارم محمود این پیر مرد، از سلاحشوران دوران جهاد شوروی بود؛ از آن دسته عاشقانِ از قافله بازمانده، از جگرسوختگان دربار عشق، از زخمیان از پا در اُفتادهٔ جنگ؛ از آن پاره کسانیکه میتوانستی عشق را از حرفحرف سخنانش بخوانی و از قطرهقطره اشکی که از چشمانش میچکید، معنا […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت/ بخش ۱۴ ابویحیی بلوچی معیار زندگی نزد مجاهد تنها رضایت الهی، اجرای شریعت و بالارفتن سطح امنیت و آسودگیِ ملت هست، در این مسیر اگر مصیبتی سدّ راهش شود، مجاهد فی سبیل الله هرگز در برابرش سرخم نمیکند، بلکه به گفتۀ علامه اقبال «رحمه الله» عملی میکند، که میفرماید: زمانه […]
سلسله خاطرات میدان جهاد / بخش ۱۲ محمد داود مهاجر بخش یازدهم (بخش گذشته): حکمت امراء و حفاظت مجاهدان توفیق الهی یار شد تا شبهایی را در کنار اولیای خدا باشم. حقا آنان اولیای الهی اند؛ آنها بخشی از وجودشان را در همین دنیا، به راه خدا هدیه داده اند. چندتایشان از قسمت پاها معیوب […]
برگی از خاطرات جهادی/ بخش ششم صارم محمود بخش اول: حکایت اولین تشکیل دهروزهام در ولایت فراه بخش دوم: از سنگرهای خاشرود تا معسکرهای برابچه بخش سوم: شوق وصال و رنج فصال بخش چهارم: فصل جدیدی در زندگی جهادیام بخش پنجم: گریه های عاشقانه یک مجاهد شهادت طلب نمیدانم از مردانِ تاریخساز این دیار بنویسم […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت/ بخش ۱۳ ابویحیی بلوچی بخش دوازدهم (گذشته): جهانیان! به اجساد شهدای مان بنگرید قبرستان شهدای خاشرود، قطعهای متمایز از زمین هست که در لابهلای خودش اجساد افرادی ارزشمند و تاریخساز را جای دادهاست. آنجا شهدای دوران مقاومت در برابر آمریکاییهای اشغالگر و شهدای بعد از خروج نیروهای آمریکایی از منطقه […]
سلسله خاطرات میدان جهاد / بخش ۱۱ محمد داود مهاجر بخش دهم (گذشته): پشت دادن به دنیا و رو آوردن به آخرت جنگهای چریکی بر لشکرهای اشغالگر و مزدورانش تازه شروع شده بود. شهید مولوی محمود – رحمه الله – از اولین کسانی بود که جرقهٔ این جنگها را در مرزهای هلمند زده بود. او […]
همگام با عاشقان شهادت/ بخش۱۲ ابویحیی بلوچی بخش یازدهم (بخش گذشته): کرامات اولیاء در میادین جهاد ذات منان بر بندگان خاص و جانفدایش منتهای عظیمی نهاده، احسانا و کرامتا خصایصی در وجودشان به ودیعه گذشته تا جنسشان را از جهانیان متمایز کند. در حلقات قبلی این سلسله مبارک، کرامتهای مختلفی که مختص مجاهدین و شهدا […]
سلسله خاطرات میدان جهاد / بخش ۱۰ محمد داود مهاجر بخش نهم (گذشته) : عزم مجاهدان و خورد شدن غرور اشغالگران از دوستان مجاهدم، که مسئولیت مجموعهای از مجاهدان را در قسمتهایی از کمربند هلمند، در بعضی از ولسوالیهایش بهدوش داشت، چند روز پیش، از تشکیل برگشته بود. او از این تشکیل خیلی متأثر بود؛ […]
برگی از خاطرات جهادی / بخش ۵ صارم محمود بخش اول: حکایت اولین تشکیل دهروزهام در ولایت فراه بخش دوم: از سنگرهای خاشرود تا معسکرهای برابچه بخش سوم: شوق وصال و رنج فصال بخش چهارم: فصل جدیدی در زندگی جهادیام بهار سال ۱۳۹۴ ه ق فرا رسیده بود و مجاهدین در تمام نقاط افغانستان آمادگی […]
همگام با عاشقان شهادت/بخش ۱۱ ابویحیی بلوچی بخش دهم: آنگاه که آرامش الهی نازل شد کرامات اولیای الهی و مقربان بارگاه خدای منان، امریست غیر قابل رد و برای افراد صاحب مقام در بارگاه الهی، هر از گاهی رخ میدهد. مجاهدین جان برکف اسلام؛ آنهایی که عاشقانه سربه کف به پیشواز مرگ میروند با طیِ […]
سلسله خاطرات میدان جهاد / بخش ۹ محمد داود مهاجر بخش اول: وحشت آفرینی دشمن بخش دوم: نمونه ای از شهامت یک انصاری بخش سوم: شب های تار و جست و خیز مجاهدان بخش چهارم: ایثار و فداکاری در میدان جهاد بخش پنجم: نبرد نابرابر و پیروزی اهل ایمان بخش ششم: تا هنوز آن ها […]
ابوعمیر طارق خون من بر برگِ تاریخ نکتهی دیگر نوشت زخم رویم سرنوشتِ باده و کوثر نوشت چشم گشودم من رمیدم از دیارِ بردگی خسته و درماندهام، تقدیر من از سر نوشت کاش میشد فصلِ دیگر را گشود از آرزو آرزوهایم رسید تا بابِ یک دفتر نوشت شیر بودم، سر بدادم از برای دین خود […]
برگی از خاطرات جهادی/ بخش ۴ صارم محمود بخش اول: حکایت اولین تشکیل دهروزهام در ولایت فراه بخش دوم: از سنگرهای خاشرود تا معسکرهای برابچه بخش سوم: شوق وصال و رنج فصال نمیدانم از کجا و چطور شروع کنم و خاطرات این برهه از تاریخ را چگونه بنویسم!؟ حقیقتا هر اندازه از این انسانهای پاک […]
نویسنده: انس حقانی برگردان: وحید روستایی بعضی ها احساس بیدار و برای کار کردن اخلاص و شوق هم دارند، ولی با وجود آن کار کرده نمی توانند، دلهره دارند و در کار شان دل نادل هستند. اگر انجام می دهند آن را با قلب شکسته انجام می دهند، آن ها مسئولیت خود را منحیث مسئولیت […]
برگی از خاطرات جهادی/ بخش ۳ صارم محمود بخش اول: حکایت اولین تشکیل دهروزهام در ولایت فراه بخش دوم: از سنگرهای خاشرود تا معسکرهای برابچه دیگر رفتن به میدان جهاد؛ خصوصا در ایام تعطیلات عادتی گشته بود برای ما. اگر چند روز از تعطیلات میگذشت و چراغ سبزی از امیران و بزرگان نمیرسید، انگار خانه، […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت/ بخش ۱۰ ابویحیی بلوچی بخش اول: مجاهدان عاشقان حقیقی شهادت بخش دوم: غربت مجاهدان راه الله بخش سوم: داغ دیدگان میدان بخش چهارم: انقلاب درونی در میدان جهاد بخش پنجم: فرار به میدان جهاد بخش ششم: خواب های رحمانی و الهام های رحمانی بخش هفتم: رنگ خون، اما بوی مشک […]
برگی از خاطرات جهادی / بخش ۲ صارم محمود بخش اول: حکایت اولین تشکیل دهروزهام در ولایت فراه تعطیلات سال ۱۳۹۲فرا رسید و ما سرا پا شوق تا بار دیگر چشمانمان را با دیدار جمال پر جلال مجاهدان راه حق، سرمه کنیم. اینبار دوستان مامورمان کردند تا برای تعلیم عازم شهر شهدا و فاتحان؛ یعنی […]