منافع شخصی فدای اهداف جهادی

سلسله همگام با عاشقان شهادت/ بخش ۱۴ ابویحیی بلوچی معیار زندگی نزد مجاهد تنها رضایت الهی، اجرای شریعت و بالارفتن سطح امنیت و آسودگیِ ملت هست، در این مسیر اگر مصیبتی سدّ راهش شود، مجاهد فی سبیل الله هرگز در برابرش سرخم نمی‌کند، بلکه به گفتۀ علامه اقبال «رحمه الله» عملی می‌کند، که می‌فرماید: زمانه […]

سلسله همگام با عاشقان شهادت/ بخش ۱۴

ابویحیی بلوچی

معیار زندگی نزد مجاهد تنها رضایت الهی، اجرای شریعت و بالارفتن سطح امنیت و آسودگیِ ملت هست، در این مسیر اگر مصیبتی سدّ راهش شود، مجاهد فی سبیل الله هرگز در برابرش سرخم نمی‌کند، بلکه به گفتۀ علامه اقبال «رحمه الله» عملی می‌کند، که می‌فرماید: زمانه با تو نسازد/ تو با زمانه ستیز. او با ناهمواری‌های زندگی می‌ستیزد، دربرابرشان به میدان پیکار و نبرد بر می‌خیزد و سدها را با عزمی راسخ و‌ ایمانی مستحکم در هم می‌کوبد.

منافع شخصی برای مجاهد هیچ اهمیتی ندارد. در هر عملیات و تشکیلی، در هر کار و عملی، اولین قدمی که مجاهد در آن مسیر پا می‌گذارد، سرشار از اخلاص و للهیت هست، او قدمش را در این راه بر می‌دارد تا خدایش را راضی کند اگر چه به ضرر او باشد و لوکه جان و مالش در خطر بیفتد.

شاید غیرقابل باور باشد اگر بگویم: بسیاری ازمجاهدین برای تهیه کرایه، سلاح و مرمی‌های‌شان مجبور به کار شاقه و سخت هستند. افرادی را می‌شناسم که چند ماه کار می‌کنند تا چند ماه دیگرِ سال‌ را در میدان جهاد بگذرانند و نیازهای ضروری و اساسی خانواده‌ را در نبودش فراهم کند.

در میان مجاهدین وقتی گروهی در منطقه‌ای نیاز به کمک داشته باشند، با یک ندا بسیاری از مجاهدین بدون درنظر داشت کدام منفعتی، با جان و مال و تسلیحات به کمک‌شان می‌روند، در حالی که امکان شهادت، جراحت و مصرف‌نمودن تسلیحات بسیار است، اما مجاهد فی سبیل الله به این امور توجه نمی‌کند، بلکه منافع شخصیش را برای هم‌سنگرانش و بخاطر رضایت اللهی و اعلای کلمه الله قربان می‌کند.

چند هفته قبل در منطقه «اور» ولسوالی چخانسور ولایت نیمروز، صبح یکی از روزها سربازان دشمن با کاروانی از تانک‌ها به اتاق مجاهدین حمله می‌کنند و با اسلحه‌های سبک وسنگین مجاهدین را تحت فشار قرار می‌دهند، با یک تقاضای کمک از طرف مجاهدین آن منطقه، هنوز یک ساعت نگذشته بود که بیش از پنج ماشین از جای‌جای ولسوالی خاشرود به ندای‌شان لبیک گفتند.

در یکی دیگر از مناطق مرزی و دورافتادۀ امارت اسلامی، آن جایی که چند تن مجاهد، شبانه‌روز از مرز در برابر هر نوع تدخل خارجی پاسبانی می‌کنند، باری قومندان نیروهای مرزی کشور همسایه از کم‌بودن مجاهدین سوء استفاده می‌کند و منطقه را محاصره می‌کند و با تهدید می‌گوید: اگر شما را همین جا از بین ببریم، باز هم کسی به کمک شما نمی‌آید، چند ساعت از این رخداد و از محاصره اتاق‌های مجاهدین توسط نیروهای مرزی کشور همسایه نگذشت که با تقاضای کمک مجاهدین آن منطقه، گروه عظیمی از جان برکفان اسلام از اطراف آن منطقه ندای‌شان را لبیک گفتند و آن نیروها را محاصره کردند که اخیرا آن‌ها مجبور به فرار شدند.

الله متعال یک مجاهد دلاور را بسیار زیبا و دقیق در قالب چند کلمه معرفی می‌کند و می‌فرماید:

فَلْیُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا بِالْآخِرَهِ ۚ وَمَن یُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا.

ترجمه: باید در راه خدا کسانی بجنگند که زندگی دنیا را به آخرت می‌فروشند (و فانی را با باقی معاوضه می‌کنند). و هر کس در راه خدا بجنگد و کشته شود و یا این که پیروز گردد، (در هر دو صورت در آخرت) پاداش بزرگی بدو می‌دهیم.

از صفات بارز و مهم یک مبارز اسلام، نه تنها بی‌توجهی به منافع شخصی هست، بلکه الله متعال فراتر از این‌ها معرفیش می‌کند. مبارز اسلام باید فردی باشد که زندگی دنیا را با تمام لذائذ و خوشی‌هایش می‌فروشد، هر چیزی که از جمله دنیا و کالایش محسوب می‌شود را با آخرت عوض می‌کند، سرباز جان برکف اسلام باکی از تحریم‌های مالی افراد و دولت‌ها، از اضافه‌شدن اسمش به لیست سیاه، از فراری‌شدن و پناه‌بردن به کوه‌ها و دره‌ها، از فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی به هیچ‌ وجه نمی‌هراسد، او گویا دنیا را فروخته تا عُقبی را درست کند و آن‌را آباد کند.

آن‌هایی را که در سنگرهای گرم‌ میادین جهاد در حالی دیده‌ام که از همه پیش‌تر به مصاف مرگ می‌رفتند و سینه را در برابر تیرها سپر می‌کنند، دقیقا همان شیردلان طوری دنیا را ترک‌ کرده‌اند که دنیا با تمام زر‌ق‌وبرقش به دنبال‌شان می‌دود، شیطان همه گونه در قلوب‌شان وسوسه می‌اندازد، اما آن‌ها همه را وداع می‌گویند و دل به دریا زده پیش‌به سوی تیرها می‌دوند تا جان به جان‌آفرین تسلیم کنند و بمیرند تا جاودانه شوند.

بخش سیزدهم (بخش گذشته) : غروب دل انگیز در قبرستان خاشرود