نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نویسنده: حافظ سلمان نیمروزی امروز میخواهم در مورد سرزمین شیرمردان و سرزمینی که هر گوشهاش پر از خاطرات شهدا و مجاهدین است و نام آن در تاریخ ثبت شده است، برای شما بنویسم! بلی، سخن از منطقه بهرامچه است که در اوایل حملهٔ آمریکا، مرکز مجاهدین بود. میتوانیم بگوییم که بهرامچه یکی از مراکز مهم […]
نویسنده: محمد داود مهاجر آیا میشناسید آن مرد مجاهد کیست؟ دلاورمردی که ۲۷ جنگ مشهور تاریخ را قیادت نمود و در همهٔ آنها خودش نقش مؤثر و مرکزیت را داشت. او در جنگهای خود، در هر یکی، تاکتیکهای بینظیری را پیاده میکرد. او شخصیتی است که مدرسهای بزرگ بنا کرد و به تربیت رجال پرداخت. […]
بر فراز بزرگترین قلهٔ اسلام/ بخش دوم سهیل مبارز دومین شب از شبهای زندگی من در مسیر جهاد سپری میشود. آموزشهای کافی و یا حتی ضروری را برای پیشبرد اهداف جهادی، تاکنون نیاموختهام. همراه مجاهدین اتاق بدری که مسلحاند و گویی قصد دارند به تشکیل (عملیات) بروند، تا اتاق منصوری قدم بر میدارم و از […]
سلسله خاطرات میدان جهاد/ بخش ۲۰ و اخیر محمد اود مهاجر دنیا عجیب است و زندگی بندگان خدا عجیبتر! امام و رهبری را میبینید که گمراه میشود و عکس آن، فاجر و فاسقی را میبینید که هدایت میشود و بالاترین مقام را از آن خود میگرداند! چه بسا کسانیکه حیثیت یک رهبر را داشتهاند و […]
دوازده روز در میان کوههای قلعهمزار/۵ – برگی از خاطرات جهادی/ برگ ۲۰ و اخیر صارم محمود از به یاد ماندنیترین خاطرات قلعهمزار، شبگذرانی در غارهایِ خوردی بود که در دل کوههای قلعهمزار شکافته شده بود. چندین غار، در چندین ناحیهٔ قلعهمزار به شکل منظم درست شده بود؛ تعدادی پایین کوهها و تعدادی نیز بالایشان. […]
دوازده روز در میان کوههای قلعهمزار/۴ – برگی از خاطرات جهادی/ ۱۹ صارم محمود نوت: این مقاله دو سال قبل دوم ذیالحجه ۱۴۴۰ هق) روز شهادت شهید مقداد تقبلهالله نوشته شد و همان روز از سایت دری الاماره به نشر رسید. چون مقاله حاوی بسیاری از خاطرات نگارنده با شهید مقداد، در میان کوههای قلعهمزار […]
در میان کوههای قلعهمزار/۳ – برگی از خاطرات جهادی/۱۸ صارم محمود چند روز اخیری را که در میان کوههای قلعهمزار بودیم، اختصاص داده بودیم برای فرا گرفتن دوربین شب، که مجاهدین به آن به اصطلاح عامیانه بوزبوزک میگفتند. بعد از نمازهای مغرب تا نماز عشا شهید زید تقبلهالله برای ما نکتههای امنیتی میگفتند و گاهی […]
محمد داود مهاجر دستـــهگـــلها را بچیــنید ای جوانان وطن فاتحان آیند ز هر سو خوشنما دشت و دمن بـارک الله بــارک الله مرحـــبا خــوش آمدند فاتــحانِ مُلـــک دلها شــهر ما خوش آمدند کوچــهها را گل فِشانید از گلان سرخ و زرد نغمـههای خــوش سُرایِید بــهر آنـان در نبرد پیـشواز لشــکر حــق آمــدند خــورد و کـلان […]
برگی از خاطرات جهادی/ ۱۷ صارم محمود در میان کوههای قلعهمزار درهی عریضی بود که همانند یک نهر بزرگ میماند، یا بهتر است بگویم، همانند یک شاهراه بزرگ میماند. آبهای زلال و شیرین از چشمهسارها در متن این شیله جاری میشد و به این دره زیبایی خاصی میبخشید. صخرهسنگهای بزرگ و خوردی اینطرف و آنطرف […]
سلسله خاطرات میدان جهاد/ بخش ۱۹ محمد داود مهاجر هیچ فرد نیکی مغرور به اعمال خود نشود و هیچ فرد گناهکاری این خیال را نکند که دیگر کار از کار گذشته و برای توبهکردن دیر است؛ راهی برایش جهت بازگشت باقی نمانده است. بلکه یک دروازه را خداوند متعال همیشه باز گذاشته است و آن […]
برگی از خاطرات جهادی/۱۶ صارم محمود خاطرات سنگر هرگز نمیمیرند. همانگونه که دوستان شهیدمان به نصّ صریح قرآن زنده هستند، خاطراتشان، نام نیکشان و انفاس روحبخششان نیز زندهاند. سعدی -رحمهالله- میفرماید: ســــعدیا مـرد نکـو نـام نمـیرد هـرگز مرده آنست که نامش به نیکویی نبرند هر زمان که نامی از شهیدی برده میشود، یا یادی از […]
برگی از خاطرات جهادی/ ۱۵ صارم محمود در میدان جهاد صحنههایی میبینیم که واقعا عجیب و خارقالعاده هستند؛ صحنههایی از خود گذشتگی، از عشق، از ایثار و مواقفی که فقط میتوان گفت: فقط میتوان از یک مومنِ دارای عقیده راستین بروز کرد. اگر عقیده مومن نمیبود، اگر امید به جنت و ترس از آتش جهنم […]
بر فراز بزرگترین قله اسلام/ بخش اول سهیل مبارز پس از گذشت روزها و پس از سالها و ماهها انتظار، به خاشرود رسیدهایم. فصل بهار است و ریگستان خاشرود، دورنمای زیبایی از سرسبزی را به خود گرفته است و در بدو ورود به منطقهٔ خاشرود، یک مجاهد حس خوبی را کنار سبزهزارها تجربه میکند. از […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت/ بخش۲۰ واخیر ابویحیی بلوچی اهل جهاد قومی هستند که شاید کمتر چیز و یا کسی مانع آمدنشان به میدان جهاد شود، حتی زخمهای عمیق و اسارتهای طولانی از وفایشان با امرایشان و از ادامۀ مسیر جهاد تا هنگام شهادت و مرگ، آنها را باز نمیدارد. شهید مسلم؛ یکی از شهدای […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت/بخش ۱۹ ابویحیی بلوچی اواخر خلافت خلیفة المسلمین؛ سیدنا ابوبکر صدیق رضیاللهعنه به دستور ایشان لشکری به قیادت شمشیر برّان اسلام؛ حضرت خالد بن ولید رضیالله عنه به قصد فتح بلاد، راهیِ شام شد. در کتاب فتوح الشام، شیخ واقدی از جنگهایی که این لشکر با کفار داشتهاند و از فتوحاتشان […]
سلسله خاطرات میدان جهاد/ بخش ۱۸ محمد داود مهاجر پنج نفر بودیم با دو موتورسیکلت. یکی از دوستان، ما را برای شام دعوت کرده بود. حالوهوای منطقه هم بهطور عموم، مساعد نبود؛ هر از گاهی بر مجاهدان شبیخون میزدند (عملیاتهای سهمگینی که در اوایل، منجر به قتل بسیاری از مجاهدان میگردید). دعوت آن دوست را […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت/بخش ۱۸ ابویحیی بلوچی صداقت حقیقی در چشمها خلاصه میشود، یا به تعبیر عامیانهتر: چشمها هیچ وقت دروغ نمیگویند. اگر سخنان محبتآمیز فردی حقیقت داشته نباشند، چشمان او حقیقت را مشخص میکنند و در مقابل حتی اگر کسی محبت را به زبان نیاورد اما در قلبش محبت حقیقی باشد این امر […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت/ بخش ۱۷ ابویحیی بلوچی قربانیهای بینهایت مجاهدین افغانستان در عرصههای نظامی و سیاسی و استقامتشان بر شاهراه حق و سختیهای جهاد ستودنیست، از جدایی اهلوعیال، تحمل غربت و فقر، زخمها و اسارتهای طولانی مدت، تا پشتسر گذاشتن مذاکرات سخت با طرفهای حرفهای و مجرب در عرصه سیاست، هر کدام به […]
سلسله خاطرات میدان جهاد/ بخش۱۷ محمد داود مهاجر شبهای سنگر، لحظات تلخ و شیرین زیادی دارد. شبهایی متفاوت از شبهای دیگر؛ شبهایی که هر کدامش در دل خود دنیایی سخن دارد. شبهایی که از حمله بر دشمن و کوبیدن لانههای وحشت و ستم سخن میگوید و شبهایی که زیر بمب و آتش صبح میشود؛ شبهایی […]
محمد داود مهاجر بردگــی را مذهـب است آری بـدان! در پـی آنـند چـو مسـلــک، ابلــهان بـردگـی را بـَردگــانـی دل فــــروش بهر ایشان جز نباشد خواب و نوش بــردگی امــروز رنگــش دیگر است رنگ آزادی و لیـکـش اخــگـر اسـت آتشــش چون شعــله هـا بر دل زند دل فـشــارد نـــور دل از دل بـَـــرد آن ضمـیرش بیفـروغ […]