نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
سلسله خاطرات میدان جهاد / بخش ۱۲ محمد داود مهاجر بخش یازدهم (بخش گذشته): حکمت امراء و حفاظت مجاهدان توفیق الهی یار شد تا شبهایی را در کنار اولیای خدا باشم. حقا آنان اولیای الهی اند؛ آنها بخشی از وجودشان را در همین دنیا، به راه خدا هدیه داده اند. چندتایشان از قسمت پاها معیوب […]
سلسله خاطرات میدان جهاد / بخش ۱۲
محمد داود مهاجر
بخش یازدهم (بخش گذشته): حکمت امراء و حفاظت مجاهدان
توفیق الهی یار شد تا شبهایی را در کنار اولیای خدا باشم. حقا آنان اولیای الهی اند؛ آنها بخشی از وجودشان را در همین دنیا، به راه خدا هدیه داده اند.
چندتایشان از قسمت پاها معیوب شده بودند. یکی پایش قطع شده بود؛ دیگری پاهایش شکسته بودند؛ دیگری پاهایش درمیان سیخها بسته بود و بهسختی میتوانست راه برود یا نماز بخواند! بعضی در قسمت شکم خود تیر خورده بودند و یکی دیگر را دیدم که هر دو چشمش را به راه خدا هدیه داده بود؛ او دیگر هیچجایی را نمیدید بعد از آنکه چشمانش سالم بودند؛ اما خداوند متعال این دوچشمش را بهعنوان هدیه به دربارش قبول کرده بود. عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ : قَالَ رَبُّکُمْ: مَنْ أَذْهَبْتُ کَرِیمَتَیْهِ ، ثُمَّ صَبَرَ وَاحْتَسَبَ، کَانَ ثَوَابُهُ الْجَنَّهَ. کسی که دوچشمش را از او بستانم و او صبر پیشه کند و طلب اجر داشته باشد، پاداشش بهشت است.
بعد از ادای نماز مغرب بود، دیدم تنها داخل اتاق نشسته بود؛ رفتم و کنارش نشستم؛ از احوالش پرسیدم، هیچگونه نارضایتی و ناخوشی در چهره و سخنانش دیده نمیشد؛ او میگفت: بعضی از مردم عادی و خویشاوندانم زمانی که بعد از زخمخوردنم من را دیدند (درحالیکه هر دو چشمم از بین رفته بود) میگفتند خود را تباه کردی! من در جوابشان گفتم: من تباه نشدهام و در حقیقت از همهی شما خوشبختتر هستم؛ سرمایهام از همهی شما بیشتر است! و حقیقتا اینچنین است؛ البته از نگاه کسانیکه بصیرت دل دارند و حقایق را با قلبشان درک میکنند.
او با سخنانش آرامشی عجیب به ما داده بود. او از ته دل خوشنود بود و دلهرهاش این بود که خداوند آیا قبول کردهاست یا نه!
سبحانالله! اینها اولیای خداوند اند؛ باوجود زخمهایی که خورده بودند، نه آهی! نه اوهی! و همیشه خندان و تبسم بر لبان داشتند.
زخمخوردن در راه الله متعال در واقع مُهر قبولیت است؛ همانند نامهای که مهری خورده باشد، بعدش همهجا مورد پذیرش واقع میشود. در حدیث مبارک آمده است: مَنْ جُرِحَ جُرْحًا فِی سَبِیلِ اللهِ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ لَوْنُهُ لَوْنُ الزَّعْفَرَانِ، وَرِیحُهُ رِیحُ الْمِسْکِ، عَلَیْهِ طَابَعُ الشُّهَدَاءِ… [مسندأحمد] کسی که در راه خدا زخم بخورد، روز قیامت در حالی حاضر میشود که زخمش رنگ زعفرانی دارد و بویش بوی مشک است و بر او مُهر شهیدان زده شده است.
بهدرستیکه این زخمخوردگان، شهیدان زندهای هستند که مهر جنتی بودنشان در همین دنیا بر بدنهای نازکشان، حکاکی شده است. با بسیاری از این برادرانِ زخمی، در جنگها نیز همراه بودهایم. چه بسا شهیدانی که بنده میشناسمشان در حالی که یک پا داشتند و پای دومشان مصنوعی بود و از جانب شریعت نیز مکلف به شرکت در میدانهای جهاد نبودند، لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ، بر هیچ یک از نابینا، لنگ و مریض (نسبت به بازماندن از جهاد بههمراهی مؤمنان) گناه و تنگنایی نیست. [الفتح/۱۷]. اما این بندگان مخلص راه حق، باوجود معذور بودن، در سنگرهای گرم جهاد بهصورت کامل و با شجاعت بینظیری شرکت میکردند. شهید مولوی محی الدین و شهید ملاطیب (خادم) و شهید امیرجان و صدها مجاهد دیگر که هیچگاه از یادها نمیروند.
وظیفهی ما نسبت به این برادران زخمخورده این است که هراندازه توان داریم در تیمارداری و پرستاریشان بکوشیم تا صحتیاب شوند و بهخصوص بهفکر خانوادههای آنان باشیم تا از نظر گذران زندگی در تنگنا نباشند. چون بعضی از زخمیها را احساس کردم چنین مشکلاتی داشتند.
خبر خوشی که آنجا درمیان زخمیان شنیدم این بود که میگفتند: امیرالمؤمنین حفظه الله دستور دادهاند تا اگر برای یک مریض، حدود صد لک افغانی هزینه میشود، باز هم مسئولان امارتی دریغ نکنند. الحمدلله، مصارف شام و نهاریکه برای مریضان و زخمیها ترتیب داده بودند بسیار خوب و عالی بود تا بتوانند انرژی و نیروی تازهای در بدنهای خود جذب کنند بعد از اینکه ازدست داده بودند.
یکسرایی مکمل، برای مریضان و زخمیهای ولایت مذکور تهیه کرده بودند و یک مجاهد با خانوادهاش که در قسمت زیرین سرای بودند خدمت پخت و پز و شستن لباس آنها را بر دوش گرفته بودند و مسئول ولایتی مریضان نیز بهدنبال کار آنان بوده و سهولتها را در شفاخانهها برای آنان فراهم میکرد و شبانه نیز از نزدیک احوال آنها را میپرسید.
امارت اسلامی برای مریضان هر ولایت جداگانه چنین ترتیباتی فراهم کرده است. جزاهم الله خیرالجزاء.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.