عمر ثالث

عمر ثالث/ بخش هشتم

شرکت امیرالمؤمنین ملا محمدعمر مجاهد در جبهات قندهار علیه شوروی‌ها

رفتن به قندهار

جبهۀ فیضالله آخند زاده

با آمدن مهاجمان شوروی، جهاد در ولایت‌های جنوبی مانند بقیه مناطق افغانستان وارد مرحلۀ جدیدی شد. بزرگ‌ترین پایگاه نظامی شوروی‌ها در سطح ولایت‌های جنوبی، در قندهار مستقر بود و از مناطق کلیدی به‌شمار می‏رفت.

خیزش‌های جهادی در ولایت قندهار به تعقیب کودتای کمونیستی آغاز شده بود. این خیزش‌ها نخست در ولسوالی‌های شمالی (معروف و ارغسان) آغاز شد؛ اما در ادامه، مجاهدین آهسته آهسته به اطراف شهر و ولسوالی‌های دند، پنجوایی، ارغنداب و میوند نیز داخل شدند.

تابستان سال ۱۳۵۹ هـ.ش، که روس‌ها اولین فصل جنگی در افغانستان را تجربه می‏کردند، در قندهار نیز سال مملو از درگیری‌های خونین بود. تنظیم‌های متحد مجاهدین در صدد بودند که تعداد جبهات جهادی در این ولایت را افزایش دهند تا توازن مقاومت در برابر شوروی‌ها ایجاد و زمین را زیر پای مهاجمان داغ کنند.

حزب حرکت انقلاب اسلامی به رهبری مولوی محمد نبی محمدی، که بیش‌تر منسوبین آن عالمان دین و طالبان بودند، مانند بقیه مناطق افغانستان نقش مستحکم جهادی به سطح زون جنوب داشت. یکی از رهبران موفق جهادی این حزب به سطح زون جنوب (امیر ملا موسی کلیم) به تاریخ بیستم اسد سال ۱۳۵۹ هـ.ش، شهید شد. اندکی قبل‌تر از شهادت نام‌برده، جبهۀ جدید در تشکیلات حزب حرکت انقلاب اسلامی  برای قندهار پایه‌گذاری شد که رهبر آن فیض‌الله آخندزاده و نخستین قومندان نظامی آن عبدالکریم حیدری بود. ملا عبدالغنی برادر (که بعدا بنام ملا برادر آخوند شهرت یافت و تا مقام معاونت امارت اسلامی رسید) از اولین پایه‌گذاران این جبهه بود.

این جبهه نخستین فعالیت‌های جهادی در روستاهای شهر قندهار را در حالی آغاز کرد که مجاهدین هنوز هم حضور علنی در منطقۀ مذکور نداشتند و مشغول فعالیت‌های چریکی بودند. عملیات مهم و قابل ذکر این جبهه در سال اول تأسیس آن، حمله بر ولسوالی پنجوایی بود که مشترکا با مجاهدین جبهات دیگر به رهبری عبدالکریم حیدری انجام شد.

در بهار ۱۳۶۰هـ.ش قومندان نظامی جبهه، عبدالکریم حیدری ازین جبهه جدا شد که عوض آن یکی از اقارب رهبر جبهه، بنام خان عبدالحکیم به صفت قومندان جبهه انتخاب شد. نام‌برده اگر چه رسما قومندان نظامی جبهه بود؛ اما امور رهبری و قومندانی هنگام جنگ را آن‌عده مجاهدین کارکشته و با استعداد به پیش می‏بردند که در امور جنگی از تجربۀ کافی برخوردار بودند. مرکزیت جبهه نیز در همین سال به منطقۀ (سنگ حصار)[۱] ولسوالی میوند انتقال یافت.

حملات مسلسل مجاهدین در مناطق شمالی و مرکزی افغانستان که میان‌بر اکمالاتی مزار- کابل را به روی روس‌ها بسته بود و قطارهای اکمالاتی کابل – جنوب نیز مکرراً زیر آتش مجاهدین قرار می‏گرفت، روس‌ها را واداشت تا برای اکمالات در جنوب افغانستان راه طولانی؛ اما امن‌تری بیابند.

اگر چه مسیر امتداد یافته از ترکمنستان به‌سوی هرات و در ادامه قندهار طولانی تر است؛ اما بخش بزرگ آن از دشت‌ها و ریگستان‌ها می‏گذرد که مجاهدین بخت خوبی برای کمین گرفتن در این مسیر نداشتند. در سال ۱۳۶۰ هـ.ش، قطارهای نظامی و اکمالاتی روس‌ها شروع به انتقال از هرات به قندهار کرد که در پی آن ماهیت و چگونگی عملیات جهادی نیز در قندهار با تحول بنیادین روبه‌رو شد، چون در گذشته عملیات جهادی در قندهار، به حمله بالای اهداف ثابت و حملات چریکی در شهر و ولسوالی‌ها خلاصه می‏شد؛ اما با آغاز انتقال قطار های شوروی، مرحلۀ حملات بالای قطارها، کمین‌ها و جنگ رو در رو با شوروی‌ها نیز آغاز شد.

در همین سال، یکی از مجاهدین از ارزگان به جبهۀ فیض‌الله آخند زاده آمد که بعدا به‌دلیل کارنامه تاثیرگذار جهادی‌اش به‌عنوان رهبر نظامی غیر رسمی جبهه شهرت یافت. این مجاهد ملا نیک محمد، نام داشت و باشنده قریۀ «خونی» ولسوالی چارچینه[۲] بود که به شناخت ملا برادر آخوند به این جبهه پیوسته بود.

ملا نیک‌محمد با تکیه بر کردار مبتکرانۀ جهادی خود این جبهه را به مرحلۀ جدید عملیاتی وارد کرد. نام‌برده با همکاری مجاهدین جبهات دیگر، به هدف از بین بردن قطارهای اکمالاتی و نظامی شوروی‌ها در امتداد شاهراه قندهار-هرات در منطقۀ میان ولسوالی میوند و شهر قندهار، روندی را در خصوص جنگ قاطعانه و کمین‌گیری آغاز کرد که تا زمان فرار شوروی‌ها سال‌ها دوام کرد و در نتیجه زیان‌های سنگین بر آنان وارد شد. در این مرحلۀ جهاد، مجاهدین با بهره‌گیری از تاکتیک‌های مختلف در مناطق افتاده در امتداد شاهراه‌های چون، پنجاو، باغ نظرجان، اشوغه، پاشمول، سنگ‌حصار و جاهای دیگر، حملات مکرر بالای کاروان‌های شوروی انجام می‏دادند و تانک‌ها و موترهای نظامی و اکمالاتی آنان را از بین می‏بردند. تا این‌که شوروی‌ها مجبور شدند که برای عبور از این راه نیز تدابیر امنیتی مورد نیاز را روی دست گیرند.

طبق اظهارات یکی از مجاهدین وقت، حملات مجاهدین بالای این شاهراه، حامیان شوروی و مقامات کمونیست را به حدی دست پاچه کرده بود که قبل از فرستادن قطارها، بار ها از مسافران و رانندگان عام این مسیر می‏پرسیدند که ملا نیک‌محمد در مسجد سفید[۳] حضور داشت یا نه؟

حملات مکرر مجاهدین و تلفات شوروی‌ها بالاخره شوروی‌ها را بر این داشت که قبل از عبور قطار، قوای امنیتی با تانک‌های زرهی را از قندهار به این منطقه بیاورند، تا امنیت شاهراه را تأمین کنند. اما مجاهدین بالای تانک‌های امنیتی مذکور نیز حملات شدید انجام می‏دادند و در نتیجه اگر هم قطار اکمالاتی تا حدی محفوظ بود؛ اما چیزی از سطح تلفات نیروهای کمونیستی کاسته نمی‏شد.

ملا نیک محمد، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ هـ.ش حدود کمتر از سه سال در منطقۀ سنگ حصار با شوروی‌ها نبرد های رو در رو داشت. نام‌برده نه تنها مقاومت مؤثر و جنگ قاطعانه در برابر دشمن کمونیست را بنیان گذاشت؛ بلکه همراهان ورزیدۀ چون ملا لعل‌محمد، ملا عبدالغنی برادر، ملا معاذالله و دیگران را نیز در جنگ‌های خونین تربیت کرد که پس از ایشان، هر یک از همراهان، سهم قابل ملاحظه‏ای در جهاد داشتند.

زمستان سال ۱۳۶۲هـ.ش، شاهد درگیری‌های شدید و خونینی بود. در این زمستان نه تنها این که ملا نیک محمد به شهادت رسید؛ بلکه جبهۀ آنان بیش‌تر از ۳۵ مجاهد زبده را نیز از دست داد. پس از شهادت ملا نیک‌محمد، رهبر جهادی دیگر که چشم همه بدان خیره بود، ملا لعل‌محمد بود که بیش‌تر اوقات، در منطقۀ پنجاو نزدیک به شهر قندهار، مشغول حملات بالای نیروهای دشمن بود و یکی از سرکرده‌های مهم جبهه به‌شمار می‏رفت.

ملا لعل محمد، باشندۀ ولسوالی شاه‌ولی‌کوت[۴] بود که مانند شهید ملا نیک محمد، از مجاهدین پرکار و با تجربه به حساب می‏آمد. از جملۀ مجاهدین گروه ملا لعل محمد، یکی هم ملا معاذالله، دوست دوران کودکی و مدرسه ملا محمد عمر مجاهد بود که از ولسوالی دهراود ولایت ارزگان به آن‌جا رفته بود.

در سال ۱۳۶۲ هـ.ش، ملا محمد عمر مجاهد، در نتیجه جراحت برداشتن در ولسوالی دهراود ولایت ارزگان، عزم سفر به کویته پاکستان را کرد. هم‌زمان با او، ملا معاذالله نیز زخمی شده و برای معالجه به کویته پاکستان انتقال داده شده بود. وقتی‌که، ملا لعل‌محمد غرض دیدار با بزرگان تنظیم و عیادت از زخمیان به کویته می‏رود و در آن‌جا ملا معاذالله و دوست همراهمش ملا محمد عمر مجاهد، هر دو را ملاقات می‏کند. ملا معاذالله در همین ملاقات، ملا محمد عمر را به ملا لعل‌محمد معرفی می‏کند که مجاهد ورزیده است و در انداخت راکت آرپی‌جی مهارت خاص دارد.

ملا لعل محمد به ملا محمد عمر مجاهد می‏گوید که از منطقۀ آنان همیشه قطارهای شوروی‌ها عبور می‏کنند، بسیاری از مجاهدین شهید شده‌اند و نیاز به یک راکت‌انداز مسلکی است. به همین طریق از ملامحمد عمر دعوت می‌شود تا به جبهه او بپیوندد.

ملا محمد عمر مجاهد به ملا لعل‌محمد وعده می‌سپارد که پس از برگشت به خانه، به جبهه آنان می‌پیوندد و همین عهد سر آغاز شروع دوره تاریخی او بود که طالبِ زخمی دهراود (ملا محمد عمر مجاهد) را منحیث امیرالمؤمنین به جهانیان شناساند. ملا محمد عمر مجاهد بر اساس عهد مذکور، ولسوالی دهراود ارزگان را ترک کرد و در سنگ‌حصار ولسوالی میوند ولایت قندهار سکونت گزید. در همین ولسوالی به جهاد و امامت پرداخت و مبارزه برای محو شر و فساد و تأسیس امارت اسلامی را آغاز کرد.

[۱] – سنگ حصار یا سنگیسار یک منطقۀ مملو از سکنه به طرف غرب شهر قندهار است. این منطقه در گذشته از مربوطات ولسوالی میوند بود. در این اواخر از بعضی از مربوطات میوند و پنجوایی، ولسوالی ژری به میان آمد که سنگ حصار اکنون از مربوطات ولسوالی ژری به شمار می‎آید.

[۲] ولسوالی چهارچینه یا چهارچینو در ولایت ارزگان موقعیت دارد.

[۳] – مسجد سفید نام منطقه‏ای در محدودۀ سنگ حصار، در امتداد شاهراه هرات-قندهار است که کمین‌گاه مهم مجاهدین بود و قطارهای متعدد اکمالاتی شوروی‌ها در آن‌جا حریق شدند.

[۴]  ولسوالی شاه‌ولی‌کوت، یکی از ولسوالی‌های ولایت کندهار است.