سیرت صحابه

فرمانده فرمان‌بردار/بخش ششم

شمه‌ای از زندگانی حضرت خالدبن‌ولید رضی الله عنه

نویسنده: أخو الشهید

دومین اقدام مهم امیرالمومنین فاروق‌اعظم رضی‌الله‌عنه، عزل سعد‌بن ابی‌وقاص رضی‌الله‌عنه از مقام ولایت (استانداری) بود که موجب شگفتی همگان گردید. سعد‌بن ابی‌وقاص رضی‌الله‌عنه یکی از پیشگامان آغازین صدر اسلام بود که پیش از همه به رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم ایمان آورده و در سخت‌ترین شرایط و بدترین حالات در کنار رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم مانده و به مبارزه با دشمنان اسلام پرداخته بود. او تنها کسی بود که پیامبر‌گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم پدر و مادرش را قربان او خوانده ‌و فرمود: «ارمِ سعدُ فداکَ أبی وأمی؛ سعد، پدر و مادرت به قربانت تیر پرتاب کن!».
سعد جزو عشره‌مبشره بود و کارنامهٔ بسیار درخشانی در مسؤلیت‌های محوّله داشت؛ اما امیرالمومنین فاروق‌اعظم رضی‌الله‌عنه تشخیص دادند که سعد رضی‌الله‌عنه با وجود جایگاه ویژه‌اش در نزد رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم و کارنامهٔ بسیار درخشانش در ادای مسؤلیت‌های نظامی و سیاسی‌اش، ادامه کار ایشان در جایگاه والی به مصلحت نیست؛ به همین دلیل ایشان را هم عزل نمودند. عزلِ سعد رضی‌الله‌عنه هم برای خود ایشان و هم برای بسیاری از ٬ به ویژه دلسوزان و حامیان نظام اسلامی بسیار ناگوار و غیر‌قابل پذیرش بود؛ اما باز هم به تصمیم مسئولان به ویژه امیرالمومنین احترام گذاشته و سر تسلیم فرود آورده و از در برابر این اقدام اطاعت نمودند.
آری! هر یک از دو بزرگوار [خالد و سعد رضی‌الله‌عنهما] با توجه به سابقه‌ی بسیار درخشان و محبوبیت فوق‌العاده‌شان در بین ملت و مردم می‌توانستند در برابر خواسته امیرالمومنین مقاومت نموده و دستور ایشان را نپذیرند و آتش جنگ و برادر‌کُشی را روشن نمایند؛ اما ایمان درست و تربیت صحیح مانع گردن‌کشی و سهم‌طلبی آنان شده و آنان را مطیع و سر به‌راه کند. آری ایمان و باور درست بود که از دست فرماندهی و ولایت را برای آنان قابل پذیرش نماید و هضم آن را برایشان آسان نماید.
خالد و سعد رضی‌الله‌عنهما نشان دادند که جهاد و مبارزه آنان در گذشته و خدمات آنان در لباسِ فرمانده و والی برای رضا و خوشنودی خداوند بوده و در ادامه هم هر گاه زمینه خدمت برای آنان فراهم گردد بازهم آستینِ همت بالا زده و کمرِ همت را محکم خواهند بست و همانند تیری آماده پرتاب در اختیار امیر و ولی امر خود خواهند بود گرچه نه مقامی داشته باشند و نه عنوانی و گرچه نه پاداشی به او تعلق گیرد و نه پاس‌داشتی از آنان صورت گیرد.
این دو بزرگوار تا پایان عمر مبارک‌شان تا سر‌حد جان به اسلام و مسلمانان مخلصانه و بدون چشم‌داشت خدمت کرده و نام نیکی از خود به‌جای گذاشتند.
امیرالمومنین فاروق‌اعظم رضی‌الله‌عنه هم نشان داد برای او رضایت خدا، مصلحت کشور و تأمین امنیت مردم از همه چیز مهم‌تر است و برای به دست آوردن آن هر کسی را با هرسابقه‌ای از هر منصبی عزل خواهد کرد و در این مورد از ملامت هیچ ملامت‌گری هراس نخواهد داشت. آری در صورت نیاز حتی خالد و سعد رضی‌الله‌عنهما را هم عزل خواهد کرد و افراد شایسته و گمنام دیگر را نصب خواهد نمود؛ چون ایشان برنامه درازمدتی برای ایجاد امنیتی فراگیر داخلی و جهاد و‌ مبارزه با مستکبران و ستمکاران داشت و برای دست یافتن به این برنامه‌ها حاضر بود از همه کس بگذرد و همه استعدادهای موجود را به کارگیرد. آری عمر بن‌خطاب به عنوان امیرالمومنین ثابت نمود که حسب و‌ نسب، ثروت و شهرت و رابطه خویشاوندی با بزرگان و… برایش اصلا مهم نیست؛ بلکه مهارت و تخصص و انجام درست کار از هر چیز دیگری برای ایشان در انتصاب و عزل مدیران دولتی و لشکری اولویت دارد.
ادامه دارد…

برای خواندن بخش پنجم و چهارم بر لینک‎های زیر کلیک کنید

بخش پنجم

بخش چهارم