افغانستان؛ مستهدف ناکام جهانیان

افغانستان کشوری است که در چهار دهه‌ی گذشته، شاهد جنگ‌ها، تنش‌ها، تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی بسیاری بوده است. این کشور در طول تاریخ، مورد توجه و مداخله قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و جهانی قرار گرفته و به‌عنوان یک میدان رقابت و تقابل بین آنها شناخته شده است؛ اما شاهد حال هستیم که هر بار […]

افغانستان کشوری است که در چهار دهه‌ی گذشته، شاهد جنگ‌ها، تنش‌ها، تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی بسیاری بوده است. این کشور در طول تاریخ، مورد توجه و مداخله قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و جهانی قرار گرفته و به‌عنوان یک میدان رقابت و تقابل بین آنها شناخته شده است؛ اما شاهد حال هستیم که هر بار دشمنان قسم‌خوردهٔ دین اسلام و سرزمین افغانستان، به‌رغم اینکه از هیچ‌گونه سلاح‌های سبک و سنگین کمبودی نداشتند، با شکست ذلت‌بار مواجه شده‌اند، طوری که قدرت نظامی و اصلی آنها به‌صفر رسیده است؛ بنابراین، افغانستان به عنوان یک کشور مستهدفِ ناکام جهانیان مطرح گردیده و هر کس که ارادهٔ مداخله نظامی و یا سیاسی را در این کشور داشته باشد، اولاً تاریخ شکست آنهایی را که افغانستان را مورد هدف خود قرار داده بودند، مطالعه فرمایند و سپس بر تصمیمات خود نظر ثانی بیفکنند، نشود که از کردهٔ خود همانند سایرین ندامت حاصل نمایند.
به هرحال، متجاوزان باید بدانند که افغانستان هرگز سر تسلیم فرود نمی‌آورد و در هر راستا؛ نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در برابر هر مستعمری ایستادگی خواهد کرد و نباید ایشان به‌بهانه‌های گوناگون در نشست‌های یک‌جانبه، بر ضد افغانستان نقشه‌ای ساخته و یا بدون هماهنگی نمایندگان این کشور، برای آنها کاری انجام دهد؛ نشست‌هایی که از طرف سازمان بین‌الملل و یا دیگران، به‌اهداف گوناگون برگزار می‌گردد، مورد پذیرش واقع نشده و هرگز نمی‌تواند مشکلات و بحران‌های داخلی را مورد بررسی قرار دهد و راه حلی برای کاهش و یا از بین بردن آن یابد.
سازمان بین‌الملل و یا بخش‌های دیگری که در این راستا فعالیت دارند، می‌باید هر از گاهی با نماینده‌ای برحال مردم افغانستان، هماهنگی نموده و ایشان را در این راستا پیش‌قدم بگذارند، تا به‌صورت درست بتوانند به‌اهدافی که غرض از این نشست‌ها است، نایل آیند؛ اما چنین نشست‌های یک‌جانبه و بدون هماهنگی با نماینده‌‌ی مردم افغانستان، نه‌مورد پذیرش ملت است، نه‌مصلحت‌های این کشور ایجاب می‌کند و نه‌قانونی درخواست دارد؛ بلکه برخلاف تمام قوانین، مصلحت‌ها و اهداف پیشرفت و استقلال یک کشور می‌باشد.
گذشته از آن، باید دانست که نماینده‌ای واقعی ملت و مردم دین‌پرور، جهادپرور و انسانیت‌پرور افغانستان، در چنین شرایط و زمان تنها و تنها «امارت اسلامی افغانستان» بوده و جز آن، هیچ‌کسی نمی‌تواند از این کشور نمایندگی کند؛ چون نمایندگی باید از آن کسی باشد که از بطن ملت برخاسته و بر تمامی نقاط قوت و ضعف و امور داخلی آن کشور، آگاهی داشته باشد و این ویژگی جز در امارت اسلامی افغانستان در هیچ‌یک دیگری پیدا نخواهد شد؛ زیرا فردی که در خارج تحصیل کرده باشد و نیم‌زیاد عمر خویش را به‌دور از -به‌اصطلاح‌مان- زنده و مرده، در کشور خود گذرانده و نیز از عرف و فرهنگ افغانی و اسلامی به دور و از فرهنگ دیگران متأثر باشد، بدیهی‌ست که توان نمایندگی را ندارد.
فرجام‌سخن اینکه، سازمان بین‌الملل و یا نهادهای دیگر، از نیرنگ و فریب در برابر افغانستان و ملت رنج‌دیدهٔ آن، دست کشیده و سعی کنند که بار دیگر، گریبان‌گیر معضلات و بحران‌های گذشته نشوند؛ لذا در مورد افغانستان، چنانکه قانون و مصلحت‌های اساسی این کشور تقاضا دارد و ایجاب می‌کند، تصمیم گرفته و حکومت امارت‌اسلامی را در جریان بگذارند و این را پذیرا باشند که امارت‌اسلامی افغانستان، نماینده‌ی واقعی ملت و مردم این کشور می‌باشد و از نشست‌های همچون؛ دوحه و سازمان بین‌الملل که بدون هماهنگی و یا برخلاف مصلحت‌های کشور برگزار می‌گردد، به‌گونه‌ای جدی بپرهیزد، تا هر یک به‌اهداف والای انسانی خود برسند.