نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تعریف کلی نظام اسلامی به مجموعهٔ بههمپیوستهٔ فعالیتهای سیاسی اطلاق میشود که شمار بسیاری از کارگزاران با هدفی خاص آن را متعهدانه انجام میدهند. این سیستم از عناصری بههمپیوسته تشکیل شده است که هر کدام بهتنهایی بخشی از نظام سیاسی اسلام را تشکیل میدهند که در رأس آن امیرالمومنین قرار دارد. معنای لغوی سیاست سیاست […]
تعریف کلی نظام اسلامی به مجموعهٔ بههمپیوستهٔ فعالیتهای سیاسی اطلاق میشود که شمار بسیاری از کارگزاران با هدفی خاص آن را متعهدانه انجام میدهند. این سیستم از عناصری بههمپیوسته تشکیل شده است که هر کدام بهتنهایی بخشی از نظام سیاسی اسلام را تشکیل میدهند که در رأس آن امیرالمومنین قرار دارد.
معنای لغوی سیاست سیاست واژهٔ عربی است و پس از مراجعه به معاجم و فرهنگهای لغت عربی، روشن میگردد که سیاست و مشتقات آن برای تبیین معانی گوناگون و مختلف به کار میرود. یکی از آن معانی که با معنای اصطلاحی آنمناسبت دارد؛امر و نهی، ادب، تدبیر و اصلاح امور، تولی ریاست و قیادت، نگاهداشتنو رعیتداری است.
معنای اصطلاحی سیاست سیاست بهمعنای خاص آن، یعنی حاکم یا دولت اسلامی بهخاطر جلب مصلحت و دفع مضرت کاری را انجام دهد که در آن زمینهٔ نص صریحی وجود ندارد. عبارات فقهی ذیل به همین امر دلالت دارد: «فَقَالَ ابْنُ عَقِیلِ : السَّیَاسَهُ مَا کَانَ مِنْ الْأَفْعَالِ بِحَیْثُ یَکُونُ النَّاسُ مَعَهُ أَقْرَبَ إِلَى الصَّلَاحِ وَأَبْعَدَ عَنْ الْفَسَادِ، وَإِنْ لَمْ یُشَرِّعْهُ الرَّسُولُ – صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – وَلَا نَزَلَ بِهِ وَحْی.» (أعلام المؤقعین عن رب العالمین: ۴/ ۲۸۳) ابنعقیل گفته است: «سیاست بهمعنای انجامدادن افعالی است که به خیر و صلاح مردم و بهدور از فساد باشد؛ هرچند پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم آنها را مشروع قرار نداده باشد و وحیای هم در آن بارهها نازل نشده باشد.» «قال فی البحر وظاهر کلامهم أن السیاسه هی فعل شیء من الحاکم لمصلحه یراها وإن لم یرد بذلک الفعل دلیل جزئی.» (بحر رائق، کتاب الحدود.) «در بحر گفته است و ظاهر سخنشان بر این امر دلالت دارد که سیاست یعنی حاکم کاری را بهخاطر مصلحتی انجام بدهد؛ هرچند در مورد آن کار دلیل جزئی و خاص وجود نداشته باشد.» اما تعریف عامتر سیاست را علامه ابن خلدون بیان کرده است. علامه ابن خلدون دانشمند و جامعهشناس جهان اسلام، متوفای سال ۸۰۸ هجری، پیرامون سیاست چنین مینویسد: «فالسیاسیه والملک هى کفاله الخلق و خلافه لله فى العباد لتنفیذ أحکامه فیهم.» «سیاست و حکومت یعنی بهدوشگرفتن کفالت خلق و متصدیشدن امور به نیابت از خداوند در میان بندگانش برای تنفیذ احکام خداوندی در میان آنان.» بعثت پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم با دعوت به توحید که سرچشمه همۀ نیکیهاست، آغاز شد و با همین هدف ادامه یافت تا کشتی بهگلنشستهٔ انسانیت را نجات بدهد و به سرمنزل مقصود برساند. آنچه حایز اهمیت و بیان است، مشکلات طاقتفرسایی بود که فراروی این مسیر بسیار دشوار و نحوهٔ گذر از آن قرار داشت. پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم با حکمت و درایتی که داشت، در دو زمینهٔ تربیت و حکومت بسیار خوب عمل کرد؛ چنان افرادی تربیت کرد که تاریخنگاران را مات و مبهوت کرده است. هر کدام آن تربیتیافتگان مشعل فروزان هدایت و رهبران بادرایت شدند و در عبادت، عدالت، درستکاری و خداشناسی الگوی انسانهای بعد از خودشان قرار گرفتند. خداوند متعال فرموده است: «فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ پس اگر ایمان آوردند به مانند آنچه شما ایمان آوردید به آن، پس راستی هدایت یافتهاند؛ و اگر روی برتافتند پس جز این نیست که آنان در ستیزند؛ پس به زودی کفایت میکند تو را از [گزند] آنان الله و او آن شنوای داناست.» (بقره: ۱۳۷) پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم در مدت کوتاهی چنان حکومتی تشکیل داد که در دنیا بینظیر بود. تمام افراد ایشان خودشان را به رعایت قانون ملزم میدانستند. اگر در مواردی دچار لغزش میشدند، فوراً به پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم مراجعه و خود را معرفی میکردند و خطای خود را ابراز میداشتند. حکومتی که پولیس در آن وجود نداشت. ایشان چنان مدینهٔ فاضلهای ساخت که دنیای امروز با تمام پیشرفت و تکنالوژی موفق بهبرپایی چنان حکومتی نشده است. این شهر همۀ ایدهها و برنامههای فلاسفهٔ جدید و قدیم برای برپایی آرمان شهر را در خود داشت، بلکه در پالیسی تربیتی و حکومتی، بهتر از پیشنهادات آنان عمل کرده بود. نظام سیاسی و اجتماعی اسلام مجموعهای بههمپیوسته از فعالیتهای سیاسی است که شمار زیادی از صحابه با هدف خاصی متعهدانه آن را انجام میدادند. این سیستم از عناصری بههمپیوسته تشکیل شده بود که هر کدام بهتنهایی بخشی از این پروسه را تشکیل میدادند؛ این سیستم سیاسی را نظام سیاسی اسلام مینامند. در یک نظام سیاسی فاکتورهایی چون ساختار و اهداف نظام مورد مطالعه قرار میگیرد، اما آنچه هماکنون به بررسی آن میپردازیم، شیوۀ حکمرانی اسلامی، روابط میان مردم و حکومت و سایر اجزای تشکیلدهندهٔ حکومت و روابط آن با سایر دولتها در اهداف، سیاستها، قوانین، خطمشیهای برنامهریزیشده و اجرا، نظارت و ارزیابی براساس مبانی و اصول و روشهای اسلامی است. در این پژوهش سختار نظام سیاسی نبوی برای الگوبرداری مورد بررسی قرار گرفته است. اهداف، اصول و شاخصهای حکمرانی اسلامی را میتوان به چهار مولفهٔ اصلی تبیین نمود که به شرح ذیل است: قلمرو و مرز حکومتی، رهبری، کارگزاران و مردم. در همین راستا بهطور اجمال در مورد حقوق، تکالیف و نقش حاکمیت، کارگزاران و مردم در نظامسیاسی اسلام پرداخته خواهد شد. پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم برای اینکه رسالتش بهتر ابلاغ شود و باتوجهبه اینکه دین اسلام جهانشمول است، نیازمند اقتداری بود که جز در سایهٔ تشکیل یک حکومت دینی امکانپذیر نبود. فاصلهٔ زمانی بعثت تا هجرت پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم سیزدهٔ سال طول کشید. در مرحلۀ مکی بیشتر روی عقیده و ایمان صحابه کار شد. یارانی که در این مرحله با پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم همراه بودند، مشکلات دشواری را تحمل کردند. از شکنجههای بیرحمانهٔ روحی و روانی گرفته تا آزار و اذیتهای جانی و اقتصادی. صحابه در دوران مکی چنان تربیت شدند که برای اعتلای اسلام آماده هرگونه جانفشانی بودند. آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم با ورودش به مدینه، در پرتو تربیت و دعوت به اصلاح، به انجام اقداماتی پرداخت که لازمهٔ برپایی حکومت اسلامی بود.
دیدگاهها بسته است.