قربانی حضرت ابراھیم خلیل الله علیه السلام

مفتی عمیرسرپلی ابراھیم علیه السلام از برگزیدہ ترین بندگان خداوند متعال و پیامبر بت شکن بود، خداوند متعال این بندہ محبوبش را که خلیل الله لقب دارد، به اوصاف مختلف در قرآن مجید یاد نمودہ است. گاھی «أُمَّهً قَانِتًا» و گاھی «حَنِیفًا مُسْلِمًا» و گاھی ھم «لِلنَّاسِ إِمَامًا» . در زندگانی وی بسا رویدادهای ایمان […]

مفتی عمیرسرپلی

ابراھیم علیه السلام از برگزیدہ ترین بندگان خداوند متعال و پیامبر بت شکن بود، خداوند متعال این بندہ محبوبش را که خلیل الله لقب دارد، به اوصاف مختلف در قرآن مجید یاد نمودہ است. گاھی «أُمَّهً قَانِتًا» و گاھی «حَنِیفًا مُسْلِمًا» و گاھی ھم «لِلنَّاسِ إِمَامًا» . در زندگانی وی بسا رویدادهای ایمان افروزی رخ دادہ است، به ویژه اعمار بیت الله شریفه و ادای قربانی. اگر با چشم حقیقت بین، نگاھی به تاریخ انبیاء کرام علیهم السلام بیاندازیم، درک خواھیم کرد که ایشان زندگانی خویش را، در آزمون های خداوندی سپری نمودہ و مشکلات سنگینی را متقبل شدہ اند.

ایوب علیه السلام یک بخش زندگی اش را در بیماری خطرناک گذرانید، اما با ھمہ بیماری و سختی ھا، بہ کثرت خدا را شکر می کرد و صبر می نمود. یونس علیه السلام چھل روز در شکم نھنگ به سر برد. یعقوب علیه السلام به اثر تراکم مصائب، بینایی چشم هایش را از دست داد. یوسف علیه السلام به بازار مصر فروخته شد و سال ها را در زندان سپری نمود. موسی علیہ السلام از دست فرعون و بنی اسرائیل با انواع آزارها دچار شد. همچنان حضرت نوح و حضرت صالح علیهما السلام از دست قوم شان خسته و مانده شدند.

سرور کائنات محمد مصطفی – صلی الله علیه و سلم – نیز مظالم بی شمار مشرکان مکه را تحمل نمود. مدت سہ سال با قبیله اش بنی ھاشم در شعب ابی طالب محاصره ماند. رسول اللہ صلی اللہ علیہ وسلم زمانی جھت ابلاغ دین مقدس اسلام وارد طائف شد، از طرف دشمنان به حدی سنگباران شد کہ کفش های مبارکش خون آلود گردید.

اما ھمه پیامبران از آدم علیہ السلام الی نبینا آخرالزمان صلی الله علیه و سلم، در برابر این تکالیف و اذیت ها، برای حصول رضایت پروردگار، ھمانند کوہ محکم از خود صبر و استقامت نشان دادند.

آیا در دنیا چنین پدری می یابید کہ چشمان جگر گوشہ اش را ببندد و دست و پایش را ریسمان بزند، سپس در زمین بخواباند و حلقوم اش را زیر تیغ نماید؟ نخیر، انسان با محض تصور این کار بہ لرزہ می آید، اما ابراھیم خلیل الله علیہ السلام، جهت برآوردن حکم پروردگارش برای اجرای چنین حالتی آمادہ شد.

فشرده قصه از این قرار است که ابراھیم علیه السلام سه بار خواب دید کہ پسرش را برای رضای پروردگار ذبح می کند. چون خواب انبیاء علیهم السلام هم وحی می باشد، پس ابراهیم علیه السلام چه باید می کرد؟ آیا جھت تعمیل حکم خداوندی کارد را بہ گلوی جگرگوشہ اش می گذارد و یا ازین آزمون دشوار با عذر و زاری، نجات می جوید؟ وی به فرمان الھی لبیک گفته، پسرش را به قربانگاه می آورد. در کنار پسرش اسماعیل می نشیند، و در حالیکه از چشمان مبارکش قطار اشک ھا می ریزد، دست شفقت پدری را بر سر لخت جگرش گذاشتہ، و می گوید : یٰبُنَیَّ اِنِّیۡۤ اَرٰی فِی الۡمَنَامِ اَنِّیۡۤ اَذۡبَحُکَ فَانۡظُرۡ مَاذَا تَرٰی – الصّٰفّٰت : ۱۰۲

ای پسرک من، ھمانا من می بینم در خواب،  که من ذبح می کنم ترا، پس ببین چه رای داری؟

بلی، این سخنی است جان انسان را به لرزہ در آوردہ و انسان را مات و مبھوت می سازد، ولی این پسری است که در وصف آن فرشتہ گان آسمان گفته اند : فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ – پس ما او «ابراھیم» را بہ پسری بردبار مژدہ دادیم. این پسری است، که از نسل پاکش خاتم النبیین حبیب رب العالمین صلی الله علیه وسلم زاده است. بلی، پسرش اسماعیل علیه السلام بی درنگ به حکم الھی سر نھادہ، و به چشمان اشک ریز پدر مھربانش نگاہ نمودہ، چنین جوابی ارائہ می کند : یٰۤاَبَتِ افۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُ ۫ سَتَجِدُنِیۡۤ اِنۡ شَآءَ اللّٰہُ مِنَ الصّٰبِرِیۡنَ – الصّٰفّٰت : ۱۰۲

ای پدر من، بکن آنچه به تو امر می شود، خواهی یافت مرا اگر خواهد الله از صابران.

پس از آنکہ پدر و پسر برای انجام حکم الھی موافقت نمودند، آنگہ اسماعیل علیه السلام گفت : پدر جان! چشمانم را ببند، دست و پایم را ریسمان کن تا نباشد از ترس و ھراس جان بہ لرزہ بیایم، پدر جان! لباس ھایت را جمع کن تا نشاید قطرہ ای از خون من بر لباس ھایت برسد و مادرم بادیدن آن اشک ریخته جگرخون شود. سبحان اللہ عجیب پسری! پدر جان! کاردت را بر گلویم با قوت فشار بده تا این قربانی من و شما برای پروردگارم مقبول تر شود، پدر جان! مادرم را سلام بگو و اگر لطف کنی پیرھنم را به طور یادگاری من، به مادرم ھدیه کن، تا گاھی بویم را از لباسم تشمیم نمودہ برای قلب رقیقش تسلی دھد، اللہ اکبر، چه امتحانی؟

سپس اشکھای پر از مھر پدری ابراھیم علیه السلام سرازیر شدہ، چشمان حضرت اسماعیل علیه السلام لخت جگرش و فرزند محبوبش را بست، و دست و پایش را ریسمان کرد، بعدا در زمین خواباندہ کارد بزرگ و تیز را یک بار نه، بلکه سه بار بر حلقوم گردن مبارک پسرش کش کرد.  فضا دگرگون بود، ملائک گریه کنان به تماشا بودند، زمانی رسیدہ بود که خون پاک اسماعیل فوارہ کند و جان را به جان آفرین تسلیم دھد، اما کارد گلوی اسماعیل را نمی برد، سبحان اللہ، چگونه آزمون بزرگی است کہ سیدنا ابراھیم علیه السلام بخاطر تعمیل حکم خداوندی آماده قربانی پسرش است. صلوات اللہ علیھم.

همان بود که جبرئیل امین علیه السلام، از طرف خداوند قدوس تکبیر گویان به زمین فرود می آید و به ابراھیم علیہ السلام می گوید : ای ابراھیم بس کن، کارد را از گلوی اسماعیل بردار، بی شک تو فرمان پروردگار را به خوبی انجام دادی. این امتحان خداوندی بود. ای ابراھیم پروردگارت بجای قربانی اسماعیل، قوچی را به شما اھدا نموده است تا قربانی کنید، وَ فَدَیْنَاہُ بِذِبْحٍ عَظِیْم.

اینجاست خداوند متعال این عملکرد پسندیدہ خلیلش ابراھیم علیه السلام را برای امت اسلامی سنت همیشگی قرار داد و تا امروز مسلمانان در روز دھم ذی الحجه، سنت قربانی را به حیث وجیبه اسلامی با اهتمام خاص بجا می آورند.