نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نویسنده: أخوالشهید خالد که با ذکاوتِ خدادادیاش همهی حرکات و رفتار مسلمانان را زیرنظر داشت؛ چیزی را که باعثِ رنجشِ خاطر او بشود و یا او را به ترسوهراس وادار نماید، ندید؛ پس با اطمینانخاطر بهمجلسِ پیامبرخدا صلیاللهعلیهوسلم وارد شد. ایشان با چهره و لبانی خندان از خالد استقبال کرد و خالد رضیاللهعنه نیز با […]
نویسنده: أخوالشهید
خالد که با ذکاوتِ خدادادیاش همهی حرکات و رفتار مسلمانان را زیرنظر داشت؛ چیزی را که باعثِ رنجشِ خاطر او بشود و یا او را به ترسوهراس وادار نماید، ندید؛ پس با اطمینانخاطر بهمجلسِ پیامبرخدا صلیاللهعلیهوسلم وارد شد. ایشان با چهره و لبانی خندان از خالد استقبال کرد و خالد رضیاللهعنه نیز با ایشان بیعت نمود و جزوِ پیروان ایشان قرار گرفت.
پس از خالد رضیاللهعنه، عمروبن عاص و عثمانبن طلحه نیز پیش رسولخدا صلیاللهعلیهوسلم حضور یافته و اسلام را پذیرفتند و با آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم بیعت کردند.
خالد و عمرو رضیاللهعنهما همواره مورد توجه خاص و ویژهی رسولخدا صلیاللهعلیهوسلم بودند، روزها سپری میشد و خالد در دینِ جدید و آیین تازهاش اصلاً احساسِ غربت و تنهایی نمیکرد؛ بلکه تاحدود بسیار زیادی شرمندهی محبتهای بیدریغِ مهاجرین و انصار میشد. چندروز از اینکه خالد رضیاللهعنه مسلمان شده بود و بین مسلمانان زندگی میکرد گذشته بود؛ اما حتی یکنفر هم او را بهخاطر گذشتهاش ملامت و سرزنش نکرده بود و چه بسا سخنی ناشایست نیز به او نگفته بود!
بلی، مسلمانان آموخته بودند که اسلامآوردن، تمامِ تاریخِ سیاه و پُر از گناهانِ گذشته را محو میسازد و فردِ تازهمسلمان همچون طفلِ تازه بهدنیاآمده پاکِ پاک است؛ بههمین دلیل نه نگاه ملامتکنندهای خالد را میآزرد و نه زبان پرخاشگری او را رنج میداد و نه رفتاری باعث کدورت خاطرش میشد. بلی، خالد رضیاللهعنه و همراهانش بهخوبی جوانمردی، بزرگمنشی و بزرگواری مهاجران و انصار را درک کردند. خالد رضیاللهعنه همواره دنبال فرصتی میگشت تا خاطراتِ بدِ گذشتهاش را از ذهن مسلمانان پاک نموده و خاطرات خوشی را در کنار آنان رقم زند؛ دستِ تقدیر هم خیلیزود فرصت را برای او فراهم نمود تا خالد رضیاللهعنه شایستگی و لیاقت خود را نشان داده و خاطری بسشیرین برای همه رقم زند. غزوهی «موته» فرا رسید، راه بسطولانی و سفر بسیار سخت و دشمن بیاندازه نیرومند بود؛ خالد رضیاللهعنه در این غزوه به عنوان یک سربازِ ساده شرکت کرده بود؛ جنگ بسیار پیچیده شد و بهصورت بسیار طاقتفرسایی داشت ادامه مییافت؛ فرماندهانِ انتخابشده توسطِ پیامبرخدا صلیاللهعلیهوسلم؛ «زید»، «جعفر» و «عبداللهبن رواحه» یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و لشکر در حال فروپاشی و مسلمانان در خطرِ قتلعام توسط رومیان بودند، درست در این لحظات بسیار حسّاس و خطرناک، مسلمانان خالد رضیاللهعنه را بهعنوان فرماندهی لشکر برگزیدند. استعدادِ نظامی خالد رضیاللهعنه به دادِ مسلمانان رسید، خالد رضیاللهعنه با تاکتیک و استراتژی نظامیاش اوضاعِ میدانِ نبرد را بررسی نموده و چنین احساس کرد چارهای جز عقبنشینی و نجاتِ جان مسلمانان نیست؛ پس بیدرنگ دستور عقبنشینی داد و مسلمانان از معرکه جان سالم بهدر بردند.
بلی، فرصتشناسی بالا و درکِ میدانی عجیبِ خالد رضیاللهعنه باعث شد که شجاعت و نترسی خودش را کنار بگذارد و به فکرِ راه نجات باشد، همین تصمیم درست و زیرکانه و مدبّرانهی خالد رضیاللهعنه آنقدر مورد پسند رسولخدا صلیاللهعلیهوسلم قرار گرفت که به ایشان لقب «سیفاللهالمسلول؛ شمشیر از نیامکشیدهی خدا» عطا فرمود.
ادامه دارد…
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.