فرماندهٔ فرمان‌بردار/بخش سوم

نویسنده: أخو‌الشهید خالد که با ذکاوتِ خدادادی‌اش همه‌ی حرکات و رفتار مسلمانان را زیر‌نظر داشت؛ چیزی را که باعثِ رنجشِ خاطر او بشود و یا او را به ترس‌و‌هراس وادار نماید، ندید؛ پس با اطمینان‌خاطر به‌مجلسِ پیامبرخدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم وارد شد. ایشان با چهره‌ و لبانی خندان از خالد استقبال کرد و خالد رضی‌الله‌عنه نیز با […]

نویسنده: أخو‌الشهید

خالد که با ذکاوتِ خدادادی‌اش همه‌ی حرکات و رفتار مسلمانان را زیر‌نظر داشت؛ چیزی را که باعثِ رنجشِ خاطر او بشود و یا او را به ترس‌و‌هراس وادار نماید، ندید؛ پس با اطمینان‌خاطر به‌مجلسِ پیامبرخدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم وارد شد. ایشان با چهره‌ و لبانی خندان از خالد استقبال کرد و خالد رضی‌الله‌عنه نیز با ایشان بیعت نمود و جزوِ پیروان ایشان قرار گرفت.

پس از خالد رضی‌الله‌عنه، عمرو‌بن عاص و عثمان‌بن طلحه نیز پیش رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم حضور یافته و اسلام را پذیرفتند و با آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم بیعت کردند.

خالد و عمرو رضی‌الله‌عنهما همواره مورد توجه‌ خاص و ویژه‌ی رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم بودند، روزها سپری می‌شد و خالد در دینِ جدید و آیین تازه‌اش اصلاً احساسِ غربت و تنهایی نمی‌کرد؛ بلکه تاحدود بسیار زیادی شرمنده‌ی محبت‌های بی‌دریغِ مهاجرین و انصار می‌شد. چند‌روز از اینکه خالد رضی‌الله‌عنه مسلمان شده بود و بین مسلمانان زندگی می‌کرد گذشته بود؛ اما حتی یک‌نفر هم او‌ را به‌خاطر گذشته‌اش ملامت و سرزنش نکرده بود و چه بسا سخنی ناشایست نیز به او نگفته بود!

بلی، مسلمانان آموخته بودند که اسلام‌آوردن، تمامِ تاریخِ سیاه و پُر از گناهانِ گذشته را محو می‌سازد و فردِ تازه‌مسلمان همچون طفلِ تازه به‌دنیا‌آمده پاکِ پاک است؛ به‌همین دلیل نه نگاه ملامت‌کننده‌ای خالد را می‌آزرد و نه زبان پرخاشگری او را رنج می‌داد و نه رفتاری باعث کدورت خاطرش می‌شد. بلی، خالد رضی‌الله‌عنه و همراهانش به‌خوبی جوانمردی، بزرگ‌منشی و بزرگواری مهاجران و انصار را درک کردند. خالد رضی‌الله‌عنه همواره دنبال فرصتی می‌گشت تا خاطراتِ بدِ گذشته‌اش را از ذهن مسلمانان پاک نموده و خاطرات خوشی را در کنار آنان رقم زند؛ دستِ تقدیر هم خیلی‌زود فرصت را برای او فراهم نمود تا خالد رضی‌الله‌عنه شایستگی و لیاقت خود را نشان داده و خاطری بس‌شیرین برای همه رقم‌ زند. غزوه‌ی «موته» فرا رسید، راه بس‌طولانی و سفر بسیار سخت و دشمن بی‌اندازه نیرومند بود؛ خالد رضی‌الله‌عنه در این غزوه به عنوان یک سربازِ ساده شرکت کرده بود؛ جنگ‌ بسیار پیچیده شد و به‌صورت بسیار طاقت‌فرسایی داشت ادامه می‌یافت؛ فرماندهانِ انتخاب‌شده توسطِ پیامبرخدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم؛ «زید»، «جعفر» و «عبدالله‌بن رواحه» یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و لشکر در حال فروپاشی و مسلمانان در خطرِ قتل‌عام توسط رومیان بودند، درست در این لحظات بسیار حسّاس و خطرناک، مسلمانان خالد رضی‌الله‌عنه را به‌عنوان فرمانده‌ی لشکر برگزیدند. استعدادِ نظامی خالد رضی‌الله‌عنه به دادِ مسلمانان رسید، خالد رضی‌الله‌عنه‌ با تاکتیک و استراتژی نظامی‌اش اوضاعِ میدانِ نبرد را بررسی نموده و چنین احساس کرد چاره‌ای جز عقب‌نشینی و نجاتِ جان مسلمانان نیست؛ پس بی‌درنگ دستور عقب‌نشینی داد و مسلمانان از معرکه جان سالم به‌در بردند.

بلی، فرصت‌شناسی بالا و درکِ میدانی عجیبِ خالد رضی‌الله‌عنه باعث شد که شجاعت و نترسی خودش را کنار بگذارد و به فکرِ راه نجات باشد، همین تصمیم درست و زیرکانه و مدبّرانه‌ی خالد رضی‌الله‌عنه آنقدر مورد پسند رسول‌خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وسلم قرار گرفت که به ایشان لقب «سیف‌الله‌المسلول؛ شمشیر از نیام‌کشیده‌ی خدا» عطا فرمود.

ادامه دارد…