سلسلهء غزوات (۲۵) بازگشت طرفین

بازگشت طرفین ۱ ـ مشرکان: مشرکان راه مکه را در پیش گرفتند. همینکه در جایى به نام رَوْحاءْ، بر سر راه مـدیـنـه ـ مـکـه رسـیـدند. ابوسفیان با خبر شد که مسلمانان براى جنگ با او راه افتاده اند. او از ایـنـکه پیامبر(صلی الله علیه وسلم ) با نیروهاى تازه نفس مدینه آمده باشد بیمناک بود. در […]

بازگشت طرفین

۱ ـ مشرکان:
مشرکان راه مکه را در پیش گرفتند. همینکه در جایى به نام رَوْحاءْ، بر سر راه مـدیـنـه ـ مـکـه رسـیـدند. ابوسفیان با خبر شد که مسلمانان براى جنگ با او راه افتاده اند. او از ایـنـکه پیامبر(صلی الله علیه وسلم ) با نیروهاى تازه نفس مدینه آمده باشد بیمناک بود. در این اثناء معبد خزاعى که از نزدیک لشکر اسلام مرور کرده بود و مى آمد، بر وى گذشت . ابو سفیان از او درباره مسلمانان پرسید. او که هنوز مشرک بود پاسخ داد: (محمد و یارانش با گروهى که تاکنون مانند آن را ندیده ام در پـى شما هستند. کسانى هم که از وى سرپیچى کرده بودند نیز اینک با او همراه شده اند. اینان همه به شدت از شما کینه دارند و در پى گرفتن انتقامند!)
ارزیـابـى ابـوسـفـیـان این بود که درگیرى دوباره و شکست از مسلمانان به معناى از دست دادن پیروزى اُحُد است ؛ و قریش چنان ضربه اى خواهد خورد که هرگز قد راست نخواهد کرد. از این رو دسـت بـه نـیـرنـگ زد و بـه وسـیـله چـنـد سوار از بنى عبدالقیس که عازم مدینه بودند، به رسول خدا(صلی الله علیه وسلم ) چنین پیغام داد: (ابوسفیان سوى شما در حرکت است و مى خواهد باقیمانده شما را ریشه کن کند.) سپس بسرعت به مکه بازگشت .
۲ ـ مسلمانان:
پس از بازگشت مشرکان و رسیدن پیامبر(صلی الله علیه وسلم ) و یارانش به مدینه ، آن حضرت به منظور سبک جـلوه دادن شـکـسـت اُحـد، بـازگـردانـیـدن روحـیـه مـسـلمـانـان ، تـبـدیل شادى یهود و منافقین به ترس و بازگردانیدن اقتدار دوباره مسلمانان بر مدینه ، به حرکت شجاعانه تازه اى دست زد.
بـه ایـن منظور، روز شانزدهم شوال سال سوم هجرى ، یعنى یک روز پس از جنگ احد، تنها همراه آن دسـتـه از یارانى که در احد شرکت کرده بودند به تعقیب مشرکان پرداخت . همینکه به جایى به نام حَمْراءُ الاَسد، در هشت میلى مدینه و بر سر راه مدینه ـ مکه رسید، کسى آمد و به او خبر داد کـه قـریـش سـوى او مـى آیـنـد. ایـن خبر موجب تزلزل روحیه مسلمانان نشد و آماده رویارویى با قریش گردیدند. به خاطر این تهدید مدت سه روز در آنجا ماندند و هنگامى که از رفتن قریش به مکه مطمئن شدند، راه مدینه را در پیش ‍ گرفتند. مسلمانان با این حرکت شجاعانه ، بخش عمده از موقعیتى را که در اثر شکست احد از دست داده بودند، دوباره به دست آوردند.
خسارات طرفین
۱ ـ مشرکان : ۲۲ کشته از قریش
۲ ـ مسلمانان : هفتاد شهید.
عوامل شکست
۱ ـ پیروزى یا شکست ؟
مـن بـا دیـدگـاه مـورخـانـى کـه مـعـتـقدند، در احد مشرکان پیروز شدند و مسلمانان شکست خوردند مخالفم . زیرا تحلیل نظامى نبرد نشان مى دهد که به رغم زیانهاى سنگین وارده بر مسلمانان ، پیروزى با آنان بود.
بـراى آشـکار شدن حقیقت نتیجه جنگ احد، موضوع را صرفاً از نقطه نظر نظامى مورد کند و کاو قرار مى دهیم .
مـسـلمـانـان در آغـاز نـبـرد پـیروز گردیدند، تا آنجا که توانستند مشرکان را از لشکرگاهشان بـیـرون بـرانند، اموال و زنانشان را محاصره کنند پرچم وبیرق شان را به خاک بمالند. اما محاصره غـافـلگـیـرانه خالد بن ولید از پشت و هجوم دشمن از جلو، از برترى نیروهاى اسلامى کاست . ایـن وضـعـیـت جنگى موجب وارد آمدن زیانهاى سنگین بر سپاه اسلام گشت ، اما پیروزى تا پایان نـبـرد بـا آنـان بود. زیرا در تحلیل نظامى ، نتیجه جنگ نه با زیانهاى جانى ، بلکه با هدف حیاتى که همانا نابودى مادى و معنوى دشمن است سنجیده مى شود.
آیا مشرکان توانستند مسلمانان را از نظر مادى و معنوى نابود سازند؟
بدون شک حرکت خالد بن ولید موجب شد که مسلمانان غافلگیر شوند و به محاصره مشرکانى ـ که شمار نیروها و تجهیزاتشان پنج برابر آنان بود ـ درآیند. هدف این نیروى برتر جنگى ، نـابـودى کـامـل سـپـاه اسـلام بـود. امـا ایـنکه دیده مى شود یک نیروى برتر و کوبنده ، نیروى کـوچـکـى را از هـمـه سـو در مـحـاصره مى گیرد و سپس این نیرو تنها با دادن ده درصد تلفات رهایى مى یابد، بدون شک چیزى جز یک پیروزى نیست .
نـاکـامى یک نیروى عظیم در نابودسازى مادى و معنوى نیرویى کوچک را ـ آنهم در شرایطى چنین سخت و دشوار ـ نمى توان براى آنها پیروزى محسوب کرد.
قریش موفق به تاءثیرگذارى بر روحیه مسلمانان نیز نگردیدند؛ و گرنه کى مى توانستند تـنـهـا یک روز پس از جنگ احد ـ بدون آنکه قریش جرئت کنند با آنها درگیر شوند ـ در بیرون مدینه مورد تعقیب قرارشان دهند. خصوصا آنکه رسول خدا(صلی الله علیه وسلم ) ، بدون کمک گرفتن از دیگران ، و تـنـها با نیروهایى که در احد شرکت داشتند، براى رویارویى دوباره با قریش ‍ حرکت کرده بود.
رهـایـى مـسـلمـانـان از تـنـگناى دشوار احد براى آنها یک پیروزى بود. زیرا نخستین نتیجه چنین محاصره اى از سوى مشرکان نابودى کامل مسلمانان بود و این ارزش فوق العاده اى داشت که با خسارتهاى وارده قابل قیاس نبود.
جـنـگ احد براى مسلمانان فرصت بسیار مناسبى بود تا منافقان را شناسایى کنند، همان کسانى کـه ریـاکـارانه و بگونه اى که موجب هیچ گونه سوء ظنى نمى شد در میان صفوف آنها رخنه کرده بودند.
۲ ـ عوامل ضرر وخسارات وارده به مسلمانان
عوامل بالا بودن زیانهاى وارده بر مسلمانان در جنگ احد اینها بود:

الف ـخـوددارى از تـعقیب دشمن : مسلمانان پس از شکست مشرکان در مرحله نخست جنگ به جاى آنکه بـه تـعـقـیـب آنـهـا بـپـردازند و آنان را از لشکرگاهشان دور سازند، سرگرم جمع آورى غنایم شـدند. در حالى که اگر بلافاصله پس از شکست قریش آنان را مورد تعقیب قرار مى دادند، مى توانستند به آسانى نابودشان سازند و پس از آن به جمع غنایم بپردازند.

ب ـ سـرپـیـچـى از اوامـر فـرمـانـدهـى : اجراى فرامین فرماندهى همان نظم نظامى است که روح سـربـازى و عـامـل مـسـتـقـیم پیروزى در جنگهاست . مخالفت تیراندازان در ترکموقعیت  و شتاب در گـردآورى غـنـایـم ، خـطاى بزرگى بود که مسلمانان در آن هنگام مرتکب شدند. زیرا راه براى حـمله دشمن از پشت باز شد و خالد بن ولید با استفاده از این فرصت آنان را دور زد و در نتیجه از همه سو در محاصره قرار گرفتند.
ج ـ غـافـلگـیـرى : غـافـلگـیـرى یـکـى از مـهـم تـریـن اصول جنگ و به معناى ضربه زدن به دشمن از مکان یا در زمان و یا به شیوه اى دور از انتظار اوست بگونه اى که نابودى نیروى مادى و معنوى او را ممکن سازد.
اقدام خالد بن ولید براى دور زدن مسلمانان از پشت ، در هنگامى که مشرکان شکست خورده بودند، یـک تـاکـتـیک کامل غافلگیرى بود. صفوف سپاه اسلامى چنان به هم ریخت که دوست را از دشمن باز نمى شناختند و روحیه بسیارى از آنها خرد شد و نمى دانستند چه مى کنند.
ایـن غـافـلگـیرى براى قریش فرصتى پیش آورد که مسلمانان را نابود سازند و قدرتشان را ریـشـه کـن کـنـنـد، ولى از ایـن موقعیت عالىِ نظامى نتوانستند استفاده کنند. در نتیجه این فرصت مناسب را که مى توانست نتایج قطعى برایشان در پى داشته باشد [بحمدالله ] از دست دادند.
مترجم:راشد شهامت