درس هایی از سوره نحل

حکمت الله حکمت خداوند حکیم و منان در آیات و سوره های مختلف قرآنی به روش ها و اسالیب گوناگون سخنان حکمت آمیزی را بیان داشته تا بندگانش را از وادی شرک و کفر و ظلالت نجات دهد و به صراط مستقیم و راه درست سوق دهد. یکی از این روش ها و اسلوب های […]

حکمت الله حکمت

خداوند حکیم و منان در آیات و سوره های مختلف قرآنی به روش ها و اسالیب گوناگون سخنان حکمت آمیزی را بیان داشته تا بندگانش را از وادی شرک و کفر و ظلالت نجات دهد و به صراط مستقیم و راه درست سوق دهد. یکی از این روش ها و اسلوب های بسیار سودمند که برای عامه مردم قابل فهم می باشد، بیان مثال و کمک گرفتن از تمثیل است. خداوند برای فهماندن بعضی مسائل مهم به بندگان نیک و مومن خویش از تمثیل کار گرفته می فرماید: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَآ أَبْکَمُ لَا یَقْدِرُ عَلَى‏ شَىْ‏ءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَى‏ مَوْلَهُ أَیْنََما یُوَجِّههُّ لَا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِى هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ – النحل : ۷۶ – خدا مثالى مى زند، دو مرد یکیشان لال است که به هیچ چیز توانایى ندارد و سربار مولاى خویش است که هر جا فرستدش سودى نیارد. او با کسى که به عدالت فرمان دهد و به راه راست رود چگونه برابر تواند بود.

در آیه فوق الله سبحانه و تعالی دو مرد را با اوصاف متضاد و مقابل هم مثال زده است تا مسئله ای مهم را به بندگانش گوشزد کند. اول آنکه فردی که لال و گنگ است، نمی تواند سخن بگوید و نمی تواند سخن دیگران را بفهمد. بلکه معلومات و علم او محدود به مشاهداتش است که با چشم می بیند و با اشارات دیگران می فهمد. چنین فردی بار سنگینی بر دوش کسی است که امورش را رسیدگی می کند، مثل والدین و… از چنین فرد معذوری کدام خدمت هم حاصل کرده نمی شود و بلکه برای انجام امور خودش نیاز به کمک دیگران دارد. به تجربه ثابت شده و مسلم است که لال و بی زبان همان است که قوه سامعه ندارد و خداوند نعمت شنوایی را از او سلب کرده است. برای افاده و استفاده داشتن حواس ظاهری هم بسیار مهم هستند. رزق و روزی هم با کمک همین حواس به دست می آید. مهم تر از آن، کسی که نمی تواند بشنود و نمی تواند بشنواند، از نعمت علم هم محروم می ماند. هرچند در دنیای امروزی به مدد بعضی آلات تکنولوژی تا حدودی این مشکل جبران شده، اما بازهم جایگزین نعمت گوش و زبان نمی شود.

از طرفی دیگر، شخصی که مقابل کر و لال قرار دارد، دو صفت خاص دارد؛ یکی آنکه به عدالت امر می کند و دیگر اینکه خودش هم بر راه درست و صراط مستقیم گامزن است. امر به عدالت کسی می تواند بکند که از نعمت علم برخوردار باشد و اسباب فراگیری علم برایش مقدر باشد، از جمله گوش و زبان. امر به عدل شامل عدالت و انصاف و میانه روی می شود که همه دستورات الهی هستند. خداوند به صراحت امر فرموده: “إعدلوا”. عادل باشید و از کمال عدل این است که فرد دچار افراط و تفریط نشود. دین مبین اسلام دین اعتدال و عدالت است؛ شکی در این نیست، اما ما مسلمانان بسیار محتمل است که گرفتار بی عدالتی و عدم اعتدال بشویم بدون آنکه خود متوجه آن شویم. برای این مقصد ضرورت دارد به گزشته و حال خود نظر بیفکنیم و اعمال مان را مرور کنیم تا دچار انحراف فکری یا عملی نشویم. معیار فقط شریعت است.

علاوه برموارد فوق این نکته هم بیان شده که صرف امر به عدل و عدالت و اعتدال کافی نیست، بلکه شخص باید خودش نیز بر صراط مستقیم باشد. اگر به تعلیم و تربیه مصروف است، از عمل نیز غافل نباشد. اگر مجاهد است، اخلاص را به طور خاص فراموش نکند و تلاش نماید نافذکننده شریعت و حقیقت باشد. اطاعت امیر را بر خود لازم بگیرد و علوم ضروری برای جهاد را داشته باشد تا دچار انحراف و گمراهی و خودخواهی و شهرت طلبی نشود. به همین صورت تمام افراد در هر شکل و ساحه ای که هستند، وظیفه دارند به رسالت خود درست عمل نموده و از جاده مستقیم اسلام خارج نشوند.

با سپاس از مجله حقیقت