نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
دولتهای زیادی در قالب و اشکال و اهداف مختلفی به وجود آمدهاند که بعدها توسط دولتهای قدیم بر اساس شرایط مشخصی به رسمیت شناخته شدهاند. امارت اسلامی افغانستان نیز مانند سایر دولتها، دولتی را در خلال چند دهه گذشته از طریق حرکتهای جهادی و آزادیبخش ملی و دینی در روند استعمارزدایی تشکیل داده است. تقریبا […]
دولتهای زیادی در قالب و اشکال و اهداف مختلفی به وجود آمدهاند که بعدها توسط دولتهای قدیم بر اساس شرایط مشخصی به رسمیت شناخته شدهاند. امارت اسلامی افغانستان نیز مانند سایر دولتها، دولتی را در خلال چند دهه گذشته از طریق حرکتهای جهادی و آزادیبخش ملی و دینی در روند استعمارزدایی تشکیل داده است. تقریبا دو و نیم سال است که از زمان سرپرستی حکومت امارتاسلامی میگذرد و این حکومت نوساز توانسته است طی این سالها در ابعاد مختلف امنیتی، اقتصادی، روابط و تعامل منطقهای و حتی بینالمللی به عنوان یک کشور و حکومت مستقل در چهارچوب قوانین بینالمللی خوب عمل کند.
فلسفه و شرایط به رسمیتشناختن دولتها
ﻣﺆﺳﺴﮥ ﺣﻘﻮق ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻞ در اجلاسیهای در ﺑﺮوﮐﺴﻞ ﻣﻮﺿﻮع «رسمیتشناسی» را ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮارداده و آن را ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻌﺮﯾﻒ میکند: «رسمیتشناسی ﻋﻤﻠﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ آن دوﻟﺖﻫﺎی ﻗﺪﯾﻤﯽ وﺟﻮد ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪی ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺟﺪﯾﺪ و ﻣﺴﺘﻘﻞ را ﮐﻪ ﻗﺎدر ﺑﻪ رﻋﺎﯾﺖ ﺣﻘﻮق ﺑﯿﻦالملل اﺳﺖ، درﺳﺮزﻣﯿﻨﯽ ﺗﺼﺪﯾﻖ و ﺗﺄﯾﯿﺪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و درﻧﺘﯿﺠﻪ اراده را داﯾﺮ ﺑﺮ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ آن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻀﻮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ اﻋﻼم ﻣﯽدارﻧﺪ.»
رسمیتشناسی دارای چندین شرط است که عبارتند از: ۱. استقلال: استقلال یک دولت شرط اساسی برای شناسایی آن توسط دولتهای دیگر است که امارت اسلامی کاملاً استقلال خود را حفظ کرده است و وابسته به هیچ دولت دیگری نیست؛ ۲. ثبات داخلی. برای شناسایی یک دولت جدید، ثبات داخلی آن نیز مورد توجه قرار میگیرد و در این امر استحکام دولت جدید و اعتماد مردم به این دولت نقش بهسزایی دارد. الحمدلله امارتاسلامی توانسته است چنان ثبات و امنیت داخلی را ایجاد کند که در تاریخ افغانستان سابقه نداشته است؛
۳. تمایل دولت جدید در انجام تعهدات بینالمللی. امارتاسلامی به تعهدات بینالمللی بر اساس منافع ملّی احترام میگذارد و متعهد است که از خاک افغانستان بر علیه خاک دیگر کشورها استفاده نشود؛ ۴. موثر بودن و یا واقعی بودن قدرت دولت و حکومت. در این زمینه قدرت و توانایی امارتاسلامی در خصوص امنیت برای همگان و به ویژه برای مردم افغانستان به وضوح نمایان است.
سازمانملل و نشستهای بیفایده
بر مبنای توضیحات بالا و از نظر قوانین جهانی، میبایست سازمانملل و دیگر کشورها، امارتاسلامی را به رسمیت میشناخت نه اینکه متوسل به راههایی شود که به جایی نمیرسند.
در طی این مدت سازمانملل جلسات و نشستهای مختلفی در خصوص مسایل افغانستان بدون حضور نمایندگان رسمی این کشور، برگزار میکرد که یکی از دیگری بیفایدهتر بود. اینکه امارتاسلامی در نشست دوحه به عنوان مهمان و تشریفاتی شرکت نکرد، اقدامی کاملاً سنجیده و مطابق با حفظ استقلال و عزت ملت شریف افغانستان است؛ زیرا امارتاسلامی حالا یک حکومت قدرتمند و تواناست و مثل دیگر دولتها توانسته است در میدان دیپلماسی اقدامات خیلی مفیدی انجام دهد که بر اساس آمار رسمی از ۲۱آگوست ۳۷۸ ملاقات دیپلماتیک با مقامات ۳۵کشور انجام داده است.
با توجه به اینکه امارتاسلامی همیشه با تمام طرفها حتی آمریکا حاضر شده است مذاکره و گفتگو کند، حالا چرا سازمانملل رسماً نمیخواهد در خصوص مسایل افغانستان با چنین حکومت موفق و دیپلماتیک به طور رسمی گفتگو و مذاکره کند؟!
شرایطی که امارتاسلامی برای شرکت در نشست دوحه تعیین کرده بود، کاملاً بر اساس منافع ملی است، و در این زمینه از آجندای و یا دستور هیچ کسی دیگر پیروی نمیکند. روشن است که امارتاسلامی وقت این را ندارد خود را با جلسات بیمعنا مشغول نماید. اگر سازمانملل چندین نشست دیگر هم در خصوص افغانستان برگزار کند، نه تنها بیمعناست؛ بلکه بیفایده و بیثمر نیز است. وقتی که سازمان ملل توانایی قبول شرایط امارت اسلامی را ندارد، قطعا توانایی اجرایی توافقات را هم ندارد پس چرا باید با آنها گفتگو کرد؟!
امارتاسلامی با چند شرط میخواست در این نشست شرکت کند و از بنیاد که آن را رد نکرد؛ در واقع این سازمان ملل بود که این فرصت مهم و حیاتی را از دست داد و حالا که امارتاسلامی در نشست دوحه شرکت نکرده است، بر خلاف تحلیلهای سیاسیون، هیچ ضرری نکرده است بلکه استقلال خود را حفظ کرده است و چه بسا از اهمیت سازمان ملل کاسته شده است و روزی میرسد که همین سازمان ملل مجبور میشود با پذیرش شرایط امارت اسلامی بار دیگر این نشست را مجددا برگزار کند و صد البته آغوش امارتاسلامی برای گفتگو و تعامل مفید و موثر همیشه باز بوده و است.
دیدگاهها بسته است.