تحلیل

مدیریتی درست؛ نبود تورم 

موضوع تورم در بسیاری از کشورها به یک دغدغه جدی و یک چالش بسیار خطرناک بدل شده است که بسا اوقات منجر به یکسری شورش‌ها، اعتراضات و حتی تظاهرات سراسری گشته که در برخی موارد روی تعیین سرنوشت برخی از کشورها نیز تأثیر مستقیم داشته/گذاشته است.   تورم در اصطلاح امروزی و در بازار اقتصاد، […]

موضوع تورم در بسیاری از کشورها به یک دغدغه جدی و یک چالش بسیار خطرناک بدل شده است که بسا اوقات منجر به یکسری شورش‌ها، اعتراضات و حتی تظاهرات سراسری گشته که در برخی موارد روی تعیین سرنوشت برخی از کشورها نیز تأثیر مستقیم داشته/گذاشته است.

 

تورم در اصطلاح امروزی و در بازار اقتصاد، اوج‌گیری ارز خارجی و اُفت و سقوط ارز داخلی را گویند و چه‌بسا گرانی قیمت‌ها و بلندرفتن نرخ کالا در بازارها را نیز تورم می‌گویند.

 

بنابراین، اگر خواسته باشیم موضوع را کمی از نزدیک‌تر و محدودتر مورد بررسی قرار دهیم، ناگزیریم تورم را با چند مثال زنده بیان کنیم تا موضوع روشن‌تر گردد که بهترین نمونه‌اش، سقوط ارز ایران و پاکستان در برابر دالر و حتی در برابر ارز ملی ما است؛ مثلاً ارز ایران در برابر دالر از شروع حاکمیت رژیم فعلی تا امروز، از کف ۸ میلیون به سقف ۶۱ میلیون رسیده است و همین اُفت بی‌مهار، کار دست دولت داد که تظاهرات چند میلیونی مردم ایران علیه حاکمیت شکل گرفت و بحران‌زا شد. پول کالدار نیز همین مسیر پرپیچ‌وخم را تا ناکجاآبادی پیموده که خدا می‌داند عاقبت این سقوط‌های ارزشی چه می‌شود و این تورم‌ها چه نتایج بدتری خواهند داشت و نرخ اجناس بازاری را تا چه ارتفاعی اوج خواهند داد!

 

اما اگر افغانستان را در ترازوی موازنه و ارزیابی بگذاریم و سطح تورم را در این کشور بررسی کنیم، قطعاً به نتایج معکوسی دست خواهیم یافت؛ طوری که از اوان فتح تاکنون، یک دالر آمریکایی از ۱۳۱ افغانی به ۷۰ افغانی و گاهی تا ۶۸ افغانی و به‌طور متوسط در طول این سه‌سال بین ۷۰ تا ۸۰ افغانی سقوط کرده است که نه‌تنها بالا نرفته که کاهش چشمگیری نزدیک به مناصفه در آن رقم خورده است.

البته تأثیر سقوط ارز خارجی در برابر ارز داخلی ما بیشتر در بازارها محسوس است و این موضوع را اکثراً در مواقع خرید مواد خوراکه، پوشاکی و حتی ماشین‌آلات و… که جزو لوازم روزمره و ضروری هر هم‌میهن ما است، دقیق‌تر می‌توان احساس کرد و نباید فراموش کرد که «۱,۰۰۰ افغانی» در این روزها معادل «۸۳۰۰,۰۰۰ ریال ایرانی» و حدوداً «۵,۰۰۰ کالدار پاکستانی» دو همسایه نزدیک ما است.

 

این دستاورد بی‌نظیرِ مدیریت و کنترل صحیح ارز داخلی در برابر ارز بیرونی و حفظ ارزش و کیفیت آن در برابر اسعار خارجی، قطعاً نتیجه مدیریتی صحیح، تدبیری درست، آگاهی کامل، مهارتی ژرف، دورنگری منظم و دانش اقتصادی اسلامی است که بی‌شک برای حکومت نوپایی که فقط سه‌سال می‌شود تمامی معادلات ملی کشور را در قبضه و مدیریت خود دارد، یک دستاوردی بزرگ و شهکاری سترگ محسوب می‌شود که قابل تقدیر بوده و بابت این شرایط باید هر روزه خداوند را سپاس گفت و به آینده این کشور و ملت امیدوار بود.