تحلیل

فساد سیستماتیک؛ مانع توسعه و عدالت

باید دانست دو مفهوم «فساد سیستمی» و «فساد سیستماتیک» هرچند از لحاظ اتحاد واژگانی باهم قرابت ملموس دارند، اما حامل معانی کاملاً متفاوت هستند. فساد سیستمی «Systemic corruption» اشاره به سیستم و نظام فسادپرور و فسادپذیر دارد و فساد سیستماتیک «Systematic corruption» به معنای اقدام شبکه‌ای و جمعی برای فساد است. در واقع فساد سیستمی […]

باید دانست دو مفهوم «فساد سیستمی» و «فساد سیستماتیک» هرچند از لحاظ اتحاد واژگانی باهم قرابت ملموس دارند، اما حامل معانی کاملاً متفاوت هستند. فساد سیستمی «Systemic corruption» اشاره به سیستم و نظام فسادپرور و فسادپذیر دارد و فساد سیستماتیک «Systematic corruption» به معنای اقدام شبکه‌ای و جمعی برای فساد است. در واقع فساد سیستمی به فسادخیزبودن سیستم و فساد سیستماتیک به اقدام سازمان‌یافته برای فساد می‌پردازد.

یکی از موانع جدی توسعه و عدالت اجتماعی فساد اقتصادی است. هرچقدر فساد گسترده‌تر باشد، تحقق توسعه و عدالت اجتماعی امکان‌ناپذیرتر خواهد شد. شاید بتوان گفت که مهم‌ترین مانع توسعه برای کشورهایی امثال افغانستان همین فساد است. فساد سطوح مختلفی دارد که شامل فساد فردی، فساد سازمان‌یافته، فساد سیستماتیک، فساد ساختاری و در نهایت فساد سیستمی می‌شود. فساد، به‌ویژه در دوران معاصر، سازمان‌یافته رخ می‌دهد و به‌صورت باندی و هماهنگ‌شده انجام می‌شود. وقتی با فساد سازمان‌یافته برخورد لازم صورت نگیرد، این باندها گسترش می‌یابند و چادر سیاه‌شان را در سطح کشورها پهن می‌کنند. در این هنگام است که بستر فساد سیستماتیک فراهم شده است؛ به‌همین‌خاطر، در فساد سیستماتیک، دیگر بحث از گروه‌های سازمان‌یافته و فاسد نیست. در این نوع فساد، سیستم دچار کارکرد معیوب شده و به‌صورت خودکار نمی‌تواند فساد را از میان بردارد. برعکس، دامن فساد گسترده‌تر و دامش پهن‌تر خواهد شد؛ طوری که مواجهه با آن به‌صورت فردی امکان ندارد و دولت باید برای مقابله و حذف آن اقدام و عزم جدی و استوار نماید.

نشانه‌های فساد سیستماتیک:

۱. تکرار دایمی فساد؛

۲. جابه‌جایی دایمی فساد از یک اداره به یک ادارهٔ دیگر؛

۳. بروز فساد در کل سیستم. هرچند امکان دارد افراد سالمی وجود داشته باشند، اما آنان هم پس از مدتی مجبور به ترک آن سیستم خواهند شد؛

۴. سازوکار خوداصلاحی در سیستم مفقود شده و به‌جای آن، برخورد با افراد رسواشده نماد مبارزه با فساد قرار می‌گیرد.

هر گاه دولتی ارادهٔ جدی برای مبارزه با فساد سیستماتیک نداشته باشد، فساد از این مرحله عبور می‌کند و مبارزه با آن بسیار سخت‌تر و خطرناک‌تر خواهد شد.

آخرین نوع فساد فساد سیستمی است که در آن علاوه‌بر سازوکارها آدم‌ها هم فاسد می‌شوند.

در کنار موانع دیگر که در بیست سال اشغال چرخهٔ پیشرفت افغانستان را کند کرده بود، یکی هم وجود فساد سیستماتیک بود؛ فسادی که باعث شده بود به هزاران افغان ظلم مستمر صورت بگیرد و شماری انگشت‌شمار از کرسی‌نشینان قدرت از موقعیت‌شان سوءاستفاده کنند و میلیاردها دالر از حق مردم را بالا بکشند. در آن دوران فساد به حدی ریشه دوانده بود که بسیاری از پست‌های دولتی عملاً خریدوفروش می‌شد و متأسفانه هیچ اراده و عزمی در مبارزه با آن حس نمی‌شد. بسیاری از دولت‌ها که قصد کمک‌کردن داشتند، کمک‌شان را مشروط به ریشه‌کن‌کردن فساد کرده بودند، اما دولت وقت ناتوان از آن بود. نتیجه‌اش این شد که ملت فقیرتر و مسئولان ثروتمندتر شدند.

اما به نظر می‌رسد که دولت مستقر و کنونی افغانستان این معضل را به‌خوبی درک کرده و برخورد لازم را در مقابله با آن انجام داده است؛ به‌همین‌خاطر است که ما شاهد پیشرفت اقتصادی و عدالت اجتماعی در سطوح مختلف جامعهٔ کنونیِ افغانستان هستیم. کنترل تورم و بالارفتن ارزش پول ملی از نشانه‌های مهم کنترل فساد در افغانستان است.

عواملی که باعث فساد اداری و ترویج آن شده بود:

۱. عدم وجود شفافیت و پاسخ‌گویی در فعالیت‌های نظام اداری افغانستان؛

۲. قوی‌بودن پیوندهای فامیلی و قبیله‌ای؛

۳. عدم ثبات در مدیریت؛

۴. عدم وجود امنیت شغلی برای کارکنان؛

۵. ناکارآمدی و ضعف نظام اداری؛

۶. باندبازی و جناح‌بندی سیاسی؛

۷. ضعف وجدان کاری و انضباط اجتماعی؛

۸. اعطای اختیارات بیش‌ازحد به مدیران. در بعضی از سیستم‌ها دیده می‌شد که مدیری هم مسئول اجرایی امورات در سیستم است هم وظیفهٔ نظارت و بازرسی را برعهده دارد و این مسئله سبب فقدان شفافیت و عدم پاسخ‌گویی صحیح در آن دستگاه شده بود.

همین موارد باعث شده بود فساد در حکومت ریشه کند؛ حقوق دیگران ضایع شود و افغانستان توسعه نیابد.