نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
آمریکا روز سهشنبه قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل متحد را وتو کرد که خواستار آتشبس فوری در غزه شده بود. در پی این عملکرد مغرضانه، بسیاری از دولتها بهشدت از آمریکا انتقاد کردند. پکن میگوید که این تصمیم «پیام غلطِ جنایت» را مخابره میکند و عملاً «چراغ سبزِ ادامهی کشتار است.» وزارت خارجهی عربستان تأکید کرد که امروز بیش از هر زمان دیگری احساس میشود که شورای امنیت نیازمند اصلاح ساختاری و بازسازی درونی است، تا در آینده با صداقت و یکرنگی کامل بتواند به مسئولیتهای خودش در قبال حفظ و صیانت امنیت و صلح بینالملل مطابق معیارها عمل کند. آمریکا با وتوکردن قطعنامهی پیشنهادی الجزایر بار دیگر نشان داد که تنها به منافع خودش و مطامع اسرائیل پایبند است نه به کنوانسیونهای حقوق بشر. اینجاست که مرز تمدن و توحش مشخص میشود و قانون جنگل حکم میراند و سر میبُرد. کشورهایی که در سطح دنیا سنگ حمایت از حقوق بشر را به سینه میزنند، دنبال منافع و اهداف شخصی خودشان هستند و از مقولهی حقوق بشر استفادهی ابزاری میکنند و تنها بههنگام شعاردادن سر بالا میکنند. اگر یکی از کشورهای اسلامی مرتکب چنین عملی میشد و دست از پا خطا میکرد، شورای امنیت فوراً جلسه برگزار میکرد و او را در لیست سیاهِ گروههای تروریستی قرار میداد و تحریمش میکرد. اسرائیل بیش ۷۰ سال است که در فلسطین فابریکهی آدمکشی به راه انداخته است و همچنان دستگاه کشتارش فعال است و مرتکب جنایت میشود، و سران کشورهای غربی وقیحانه از جنایتهایش حمایت میکنند. انگار برخی سوگند مقدس خوردهاند که در تعیین خطمشی دستورکاریشان از کشورهای غربی الگوبرداری کنند؛ درحالیکه شاید تنها در برخی از بخشهای پیشرفتهای مادی بشود از آنان الگو گرفت، اما رهسپردن کورکورانه بهدنبال آنان در تمام برنامهها نهایت بیتدبیری و بیخردی است. همه میدانند که انگلستان ثروت عظیم خودش را از اشغال هند به دست آورد؛ آمریکا با حمله به غرب و شرق ثروتمند شد؛ فرانسه با استعمار آفریقا سرمایهدار شد. همهی این پیشرفتها بر پایهی ظلم و استعمار و غارت کشورهای دیگر ریشه گرفته است و پایهاش استوار گشته است. وضعیت کنونی مشخص است و مثل اسب پیشانی سفید است. مسیر پیشرفتی که غرب آن را ساخته و پیموده است، از جادهی وجدان و انسانیت بهدور است. پیشرفتهای غربیان هیچ جاذبه و کششی برای انسان آگاهِ امروزی ندارد. تاکنون برنامهها و کارکردهای کشورهای پیشرفتهی غربی نتوانسته است فقر را ازبین ببرد؛ ریشهی تبعیض را بخشکاند؛ میزان عدالت را در جامعه برقرار کند و اخلاق انسانی را پیاده نماید؛ ازهمینرو، چوب لای چرخ کشورهایی مثل افغانستان میگذارند که امروز در مسیر علمی معقول و درست حرکت میکنند. بسااوقات به کمک علم و با یاری سلاح این کشورها را اشغال و تصرف میکنند: بیمحابا انسانها را میکشند؛ منابع ثروتشان را ازبین میبرند و قوانینشان را بر آنان تحمیل میکنند. بههرحال، اینان پایهریزی تمدن خودشان را با مکیدن خون ملتها شروع کردهاند و با انباشتن اجساد کشتهشدگان و ایستادن بر بالای آنان به پیشرفتهای گوناگون رسیدهاند؛ بهطور مثال: آمریکا و متحدانش به افغانستان و عراق حمله کردند؛ هزاران نفر را کشتند و شهرها و قریهها را ویران کردند. در ادامهی این پروسهی تاریخی مستدام، امروز نوبت اسرائیل شده است که در فلسطین نسلکشی تمامعیار به راه انداخته است. تمام این جنایتها را بیشرمانه زیر نام و اختیارات حقوق بشر انجام میدهد، اما اگر در هر جای دنیا گروهی یا دولتی از حقوقشان دفاع کنند، هزاران تاپهی استبداد و ستمگری را بر جبین آنان میزنند. حقوق بشر برای مردم فلسطین و افغانستان و عراق یک تعریف و برای اسرائیل و توجیهی جنایتهای آن تعریف دیگری دارد. اینجاست که مرز تمدن و توحش مشخص میشود. کشتن و ویرانکردن و بهیغمابردن اموال دیگران تمدن است یا توحش؟ وتوی سه قطعنامهی شورای امنیت در حمایت از نسلکشی اسرائیل تمدن است یا توحش؟ جای بسی تعجب است که امروز عدهای از مسلمانان در سراب تمدن غرب گرفتار شدهاند و مسلمانان و تمدن اسلامی را متحجر و عقبگرا میدانند؛ درحالیکه متحجران و عقبماندگان واقعی کسانی هستند که همنوعانشان را بدون کمترین احساسِ انسانی و ذرهای ترحم میکشند و از خونشان جامهای ظلم خودشان را پر میکنند و سر میکشند.
دیدگاهها بسته است.