نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
الاماره : نگرانی بسیاری مردم ازین است که پس از پیمان دوحه و توقف جنگ با اشغالگران، شما به اساس کدام دلیل و مجوز با عساکر اداره کابل که مسلمان و افغان هستند، می جنگید؟ ذبیح الله مجاهد: بسم الله الرحمن الرحیم – حامدا و مصلیا و بعد : ما پس از تهاجم امریکاییها در […]
الاماره : نگرانی بسیاری مردم ازین است که پس از پیمان دوحه و توقف جنگ با اشغالگران، شما به اساس کدام دلیل و مجوز با عساکر اداره کابل که مسلمان و افغان هستند، می جنگید؟
ذبیح الله مجاهد: بسم الله الرحمن الرحیم – حامدا و مصلیا و بعد :
ما پس از تهاجم امریکاییها در سال ۲۰۰۱ میلادی با دو قضیه روبهرو شدیم. نخست اشغال سرزمین اسلامی از سوی نیروهای کفری و دوم از بین بردن نظام حاکم اسلامی، که به تایید و فتوی علمای کشور ایجاد شده بود و شریعت اسلامی و امنیت را در کشور حاکم ساخته بود. بنا برین ما دو مسئولیت داشته ایم. استقلال کشور و اعاده حاکمیت اسلامی.
با امضای پیمان دوحه، قضیه اول که اشغال و استقلال است حل شد. هر چه هدف دوم جهاد ما که حاکمیت نظام اسلامی و به اصطلاح شرعی و فقهی اعلای کلمهالله است هنوز مانده است و تا به این هدف نرسیدهایم جهاد ما مشروع است و مبارزه ما دوام دارد.
پرسشها و ایرادهای که درین مورد مطرح میشود از سوی یک حلقهخاص است که به اصطلاحات و علوم شرعی مهارت ندارند و اعتراضات شان بیجا و مغرضانه است. جهاد تا به میان آمدن اعلای کلمه الله که حاکمیت نظام اسلامی است، مشروع است و جاری می باشد.
الاماره : بسیاری رسانه ها این سوال را مطرح می کنند که آیا نظام کنونی اداره کابل اسلامی نیست؟
ذبیح الله مجاهد: نظام اداره کنونی کابل اسلامی نیست. این را همه میپذیرند که نظام کنونی ساخته امریکاییهاست و کودک افغان هم میداند که هدف از اشغال افغانستان از سوی امریکا ایجاد نظام اسلامی نبود. آیا منطق ما پذیرد که امریکاییها برای ما نظام اسلامی میسازند؟ باید به صراحت بگویم که نظام کنونی کابل برای منافع امریکا ساخته شده و مقامات این نظام هم بارها گفتهاند که ما برای امنیت نیویارک و واشنگتن قربانی میدهیم. نظامی که برای حفاظت نیویارک و واشنگتن ساخته شده باشد، آن را اسلامی گفته نمیتوانیم.
همچنان هرگاه در بدنه نظام دیده شود از حاکم تا ماموران آن از دین بیخبر و پر از فسادهای اخلاقی، اداری و سیاسی هستند. اسلامی خواندن اینچنین نظام توهین به نظام اسلامی است. نظام اسلامی هیچگاه کشور درجه اول جهان در عرصه فساد نمیباشد.
بعضیها اعتراض می کنند که اکنون مسلمانکشی است و یا عساکر اداره کابل که کشته میشوند مسلمان هستند. باید بگویم که در زمان ابوبکر صدیق رضی الله عنه یک قوم از دادن زکات انکار کردند، آنها مسلمان بودند و سائر احکام اسلامی و حتی دادن زکات را هم قبول داشتند. البته، تنها از دادن زکات به ابوبکر صدیق رضی الله عنه انکار کردند و گفتند ما به فقرا و مساکین خود میدهیم. ابوبکر صدیق رضی الله عنه در برابر آنها اعلان جهاد نمود. صحابه کرام به شمول عمر فاروق رضی الله عنهم گفتند شما چطور در برابر کسانی اعلان جهاد میکنید که کلمه میخوانند. ابوبکر صدیق رضی الله عنه فرمود من برای کلمه با آنها میجنگم. مقتضای کلمه اینست که باید همه احکام آن پذیرفته شود و آنها به حکم همین کلمه کشته میشوند. همچنان مسلمانها به سبب جرایم کشته میشوند. مثلا هرگاه یک مسلمان قتل ناحق بکند قصاص میشود و یا یک مسلمان محصن هرگاه زنا بکند به سختترین شکل کشته و حتی سنگسار میشود.
ما میپذیریم که عساکر اداره کابل مسلمان هستند، از پدر و مادر مسلمان بهدنیا آمدهاند و نماز میخوانند و روزه میگیرند، اما ایشان درین ۲۰ سال در خدمت کافران اشغالگر قرار داشتهاند.
در حدیث شریف آمده است: من مشی مع ظالم لیقویه وهو یعلم أنه ظالم فقد خرج من الأسلام.
حکم این حدیث اینست که مشیت و معیت با ظالم هم انسان را از اسلام خارج میکند. شما فکر بکنید که امریکاییها ظالم هستند یا نه، و اینها بیست سال در معیت امریکایی ها قرار داشتند یا نه؟ به اساس حکم این حدیث ایشان از دائره اسلام خارج میشوند. اما چون امام ابوحنیفه رحمه الله در حکم ارتداد احتیاط میکند، ما اینها را کافر نمیگوییم. اما جنگ با ایشان جائز و کار نیکی است.
ما یک جزئیه در یک کتاب معتبر فقه حنفی «فتاوای هندیه» داریم که : و جمیع الظلمه و الاعوان و السعاه یباح قتل الکل و یثاب قاتلهم. یعنی قتل ظالمان و همکاران آنها روا است و قاتلان شان ثواب داده میشود. کمک بزرگتر با ظالمان ازین چیست که کسی با اشغالگران در کشتن مسلمانها یاری دهد. ایشان به سبب ایمان شان نه، بلکه به سبب اعمال شان کشته میشوند. زیرا فساد فی الارض جرم بزرگی است.
در فتاوای کاملیه صفحه ۲۵۱/۲۵۲ آمده است: سئلت عن بلده استولی علیها الکفار و تمکنوا منها فانضم الیهم بعض القبائل و العشائر و صاروا یقاتلون معهم المسلمین من الکفار فما الحکم فیهم و هذا حالهم……. و الظاهر ان حکم هؤلاء حکم اهل دارالحرب فی قتلهم و اخذ مالهم.
یعنی اگر کافران یک منطقه مسلمانها را اشغال کردند و بر آن سیطره یافتند، و بعضی قبایل یا طائفههای از مسلمانها آنها را حمایت و همکاری کردند و با آنها مسلمانها را میکشتند، پس حکم این مردم چیست؟ ظاهر است که ایشان حکم مردم دارالحرب را دارند در کشتن و گرفتن اموال شان.
کتابهای معتبر فقه ما نوشته اند اینچنین مردم که در معیت کافران محارب قرار داشتهاند، کشته میشوند و مال شان گرفته میشود. البته اگر ایشان تائب شدند پس مسلمانها به ایشان امن داده میتوانند. ایشان مسلمان اند، ما ایمان ایشان را سلب نمیتوانیم. البته، به سبب اعمال شان کشته میشوند. عساکر و کارمندان اداره کابل در ۲۰ سال گذشته در برابر مسلمانها جنگیدهاند، ایشان مردمان عادی نیستند، مجرمین هستند و تا آنکه تائب نشوند، حاکمیت نظام اسلامی را نپذیرند و از ایجاد موانع در برابر نظام اسلامی خودداری نکنند، کشتن ایشان هیچ باکی ندارد.
الاماره : بعضی مردم از اقوال بعضی علمای خارج از افغانستان استدلال می کنند، مثلا درین اواخر رئیس نهاد جهانی علما شیخ احمد الریسونی در پاسخ به بعضی رسانه ها گفت که جنگ جاری در افغانستان جهاد نیست. شما درین مورد چه می گویید؟
ذبیح الله مجاهد: علمای خارج از افغانستان از اوضاع کشور ما درست آگاه نیستند. ضرورت اینست که ایشان به افغانستان بیایند و اوضاع را از نزدیک ببینند. این شیخ صاحب (الریسونی) و نهاد او جهاد ما با امریکاییها را تایید میکنند. در حالیکه جهاد ما همان یک جهادی است که در برابر امریکاییها آغاز شده بود. البته؛ تا هنوز پایان نیافته است. هنوز هم امریکاییها در افغانستان حضور دارند و اداره کابل از سوی آنها حمایت میشود. و اگر امریکاییها نباشند هم، پس نتیجه جهاد ما که حاکمیت نظام اسلامی است هنوز به میان نیامدهاست.
جهاد با هدف مشروع میگردد. اگر هدف حاکمیت نظام اسلامی نباشد جهاد از اول مشروع نیست. چون هدف ما حاکمیت دولت اسلامی است و تا آنکه ما به این هدف نرسیدهایم، ما سفر خود را در نیمهراه ترک نمیتوانیم. قضیه افغانستان به ایشان معلوم نیست، اگر ایشان آگاه میبودند چنین نمیگفتند. مشکل دوم اینست که بعضی رسانههای که میروند از آن ها مصاحبه و پرسش میکنند، سوالهای را به شکل مغرضانه و مردم فریبانه میپرسند. مثلا میگویند قتل مسلمانان چه حکم دارد؟ اما اگر بپرسند یک گروهی که ۲۰ سال در پهلوی امریکا و در برابر نظام اسلامی ایستاده باشند و هنوز هم ایستاده اند، پس حکم قتل اینچنین مسلمانان چطور است؟ حتما جواب میدهند که قتل چنین مسلمانان جائز است. اینجا مهم اینست که سوال هم به شکل درست ارائه نشدهاست. ما با اینکه به علما و نهاد آنها احترام داریم، اما موقف ما اینست که ایشان از اوضاع افغانستان آگاهی درست ندارند و اصل فقهی همیناست که کسی در یک موضوع فتوی میدهد باید درآن مورد کاملا آگاهی داشته باشد.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.