۱۰حوت

دهم حوت؛ روز سرنوشت‌ساز برای ملت افغانستان 

ده حوت؛ سالروز امضای توافق‌نامهٔ دوحه بین امارت اسلامی افغانستان و آمریکا

در دهم ماه حوت ۱۳۹۸ پس از هجده‌ ماه مذاکره میان نمایندگان امارت اسلامی و زلمی خلیل‌زاد، نماینده‌ی وقت آمریکا، توافق‌نامه‌ی دوحه امضا شد.

در پانزده‌ی اوت ۲۰۲۱ برابر با ۲۴ اسد ۱۴۰۰ کابل فتح شد و جنگ بیست‌ساله‌ی افغانستان به پایان رسید.

در دور دوم حاکمیت امارت اسلامی، مسئولان امارت اسلامی با تجربیاتی که در طول سالیان متمادی کسب کرده بودند، توانستند صلح و امنیت را در سراسر افغانستان تأمین کنند.

وحدت و یکپارچگی افغانستان یکی از ارمغان‌های این توافق‌نامه بود؛ کشوری که بیش از ۴۰ سال از عمر خودش را در جنگ داخلی و مبارزه علیه اشغالگران سپری کرده بود، اکنون فرصت پیدا کرده بود که نفس راحت بکشد و کاروانش را به‌سوی آبادانی و پیشرفت روانه کند.

مهم‌ترین عامل برای پیمودن مسیر پیشرفت و توسعه‌ منابع انسانی است. با نگاهی گذرا به پیشرفت معجزه‌آسای برخی از کشورها که از نظر منابع طبیعی در فقر به سر می‌برند، مشخص می‌شود که مهم‌ترین گنجینه‌ی هر ملتی استعداد، تخصص و عزم مردمانش است.

بدون‌شک نیروی ذهنی، قدرت بازو و گرمای قلب‌ قدرتمندتر و کارآمدتر از منابع طبیعی است؛ زیرا بهترین منابع، منابع انسانی است که عجایب می‌آفریند. باتوجه‌ به اینکه افغانستان جوانانی برومند، دانشمند و متعهدِ بسیار دارد، امارت اسلامی با تکیه به نیروی‌های خودی و مطمئن طرحی‌های کلان اقتصادی و انکشافی را افتتاح کرده است.

اما پس روی کار آمدن امارت اسلامی بازهم بسیاری از کشورها تلاش کردند افغانستان را دوباره در باتلاق جنگ‌های داخلی فروببرند. از طرف دیگر، رسانه‌ها با تبلیغات گسترده‌ برخی اختلاف‌نظرهای جزئی را برجسته کردند و به دنبال آن، در پی تحقق اهداف خودشان گام برداشتند؛ باوجوداینها، تلاش‌هایشان به سنگ خورد و ناکامی نصیب‌شان شد.

امارت اسلامی افغانستان پس روی کار آمدنش با چالش‌های بسیاری روبه‌رو شد، اما با لطف الهی آنها را به فرصت تبدیل کرد و بهترین استفاده‌ها را از آنها نمود؛ برخی از آن چالش‌ها به شرح ذیل است:

۱. چالش نخست ایجاد اتحاد و یکپارچگی جامعه بود. دولت‌مردان سابق برای جلب منافع فردی مردم را زیر نام قوم تقسیم و تفریق کرده بودند. مسئولان امارت اسلامی باور داشتند که می‌توانند سرنوشتی واحد را برای جامعه به ارمغان بیاورند و بنیه‌های آن را تقویت کنند، چون باید آرامش را در کشور حاکم ساخت و اختلاف‌نظرها را برای دستیابی به کشوری متحد کنار گذاشت.

۲. چالش دوم جنبه‌ی روانی داشت. حاکمان کنونی افغانستان معتقدند که باید بستر امنیت، آزادی و توسعه‌یافتگی را برای مردم فراهم کنند. از طرف دیگر، افراد جامعه هم باید توانایی‌ها و قابلیت‌هایشان را بشناسند و به دستاوردهایشان افتخار کنند. آنان باید برای مواجهه‌ی با هرگونه‌ مانع و مشکلی از قدرت کافی برخوردار باشند. عزت نفس داشته باشند و بحران‌ها را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارند.

۳. چالش سوم ایجاد جامعه‌ای استوار بر پایه‌ی اصول انسانی و اخلاقی است. تربیت و تقویت بنیه‌های جامعه‌ای مبتنی بر ارزش‌های معنوی که در آن معیارهای اخلاقی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار باشد، یک خواسته‌ی تحقق‌پذیر است که در آینده‌ی نچندان دور محقق خواهد شد. به جرئت می‌توان گفت که جامعه‌ی افغانستان متدین‌ترین جامعه در میان جوامع مسلمان است، اما حضور بیست‌ساله‌ی بیگانگان با دستگاه‌های تبلیغاتی قوی و رسانه‌ای و شبه‌افکنی‌های فراوان، بذر دین‌گریزی را در دل جوانان و تحصیل‌کردگانش پاشیده بود که الحمدلله جلوی این آفت مسری با پلان‌ریزی‌های دقیق گرفته شده است.

۴. چالش چهارم پیشرفت جامعه بر پایه‌های علمی و فرهنگی با معیارها و استانداردهای ملی و بین‌المللی است؛ زیرا مسئولان نیک می‌دانستند و می‌دانند که تنها جامعه‌‌ی خلاق و مبتکر می‌تواند آینده‌ی کشور را تضمین کند، چون چنین جامعه‌ای تنها مصرف‌کننده‌ تکنالوژی نیست، بلکه خودش در رشد علمی و فناوری آینده‌ی جهان سهیم است. البته گفتنی است که پس از خروج نیروهای اشغالگر تعدادی از کادرهای علمی با فریب دستگاه‌های تبلیغاتی غرب کشور را ترک کردند، اما خوشبختانه امارت اسلامی زمینه‌ی بازگشت بسیاری از آنان را فراهم کرده است.

۵. چالش پنجم ترویج فرهنگ مسئولیت‌پذیری و تربیت جامعه‌ای مسئول است؛ جامعه‌ای که در آن مصالح عمومی بر منافع شخصی مقدم باشد. در چنین جامعه‌ای رفاه مردم در چهارچوب نظام اجتماعی و عمومی به‌عنوان خانواده‌ای واحد تعریف می‌شود. در این زمینه، تلاش مسئولان در قالب برگزاری سمینارهای متعدد با محوریت همین موضوعات بیانگر اهمیت آن برای دولت و ملت است.

۶. چالش ششم ایجاد عدالت اقتصادی در جامعه است. امارت اسلامی معتقد است که باید جامعه‌ای به وجود بیاید که در آن همگان در ثروت ملی سهم برابر داشته باشند و در پیشرفت اقتصادی کشورشان سهیم باشند، چون تا زمانی که پیشرفت و رشد اقتصادی در اختیار یک نژاد و طبقه‌ی خاص و عقب‌ماندگی و فقر مختص یک گروه و نژاد دیگر باشد، پیشرفت حاصل نمی‌شود.

به‌همین‌خاطر، امارت اسلامی به‌منظور تحکیم توازن و انکشافات گسترده، معادن و فابریکه‌ها را در سراسر کشور فعال کرده است؛ به‌عنوان مثال: کانال قوشتپه را افتتاح کرد که از دل مناطق تاجیک و هزاره‌نشین می‌گذرد. همچنین مسئولان ذی‌صلاح برای ایجاد و تأمین سهولت تجاری و هموارسازی مسیر تبادلات تجاری به کشورهای همسایه سفر کردند و قراردادهای بستند.

۷. چالش هفتم ایجاد جامعه‌ای مترقی است که در آن رقابت و پویایی اقتصادی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد.

تاکنون گام‌های مؤثری برای نیل به این اهداف برداشته شده است. هیچ کدام از چالش‌های ذکرشده نسبت‌به دیگری از اولویت خاصی برخوردار نیست، بلکه مقتضیات زمان در اولویت‌بندی آنها نقش دارد.

البته باید پذیرفت که اولین چالش، یعنی ایجاد کشوری متحد و یکپارچه مهم‌ترین چالش است.

حوادث بعد از دهم حوت به خوبی نشان داد که این رخدادها هم به نفع و فایده‌ی ملت است و هم دولت.

امارت اسلامی افغانستان چه در زمینه‌ی دیپلوماسی چه در میدان جنگ از قدرت و تاکتیک فوق‌العاده‌ای برخوردار است.

در آن روز سرنوشت‌ساز تمام ابرقدرت‌های دنیا در یک طرف میز مذاکره نشسته بودند و در طرف مقابل نمایندگان امارت اسلامی نشسته بودند. تمام قدرت‌های دنیا در یک جبهه قرار داشتند و در طرف دیگر رزمندگان امارت اسلامی در سنگر بودند. در پایان، این امارت اسلامی بود که نبرد را برد و پرچم سفید اسلام را به اهتزاز درآورد.

با بررسی تصمیمات و کارهای انجام‌شده در طی مدت سی‌ماه، برای همگان برملا شد که امارت اسلامی افغانستان برخلاف تمام سوءظن‌ها و گمانه‌زنی‌های نادرست، موفق عمل کرده است و ماهرانه امور را کنترل نموده است.