آینده ی شوم مسلمانان؟

  این مقاله خطاب به مسلمانانی است که به حمایت کفار دلگرمند و حیات و تحقق اسلام را در تسامح با آنها می دانند.   حقیقت آن است که کفار از خداوند نمی ترسند و اساسا یکی از تمایز مومنان با کفار از جمله منافقان همین است. ما مسلمانان بیشتر از خدا مایه ی وحشت […]

 

این مقاله خطاب به مسلمانانی است که به حمایت کفار دلگرمند و حیات و تحقق اسلام را در تسامح با آنها می دانند.

 

حقیقت آن است که کفار از خداوند نمی ترسند و اساسا یکی از تمایز مومنان با کفار از جمله منافقان همین است. ما مسلمانان بیشتر از خدا مایه ی وحشت در دلهای آنهاییم و این مطلب در قرآن تصریح شده. این مطلب کاملا مضحکه، چرا باید از مخلوق خداوند بیش از خالق ترسید؟ اما باور کنید یا نه حقیقت دارد. آنها از ما بیشتر می ترسند.

اگر ایشان را از آخرت خبر دهید، نخواهند ترسید. و اگر به منافقان بگویید جای شما در آخرت پس از داوری از کفار هم بدتر خواهد بود عموما خود را تبرئه خواهند کرد و ترس به خود راه نخواهند داد. این از آن رو است که آنها از خداوند بیم ندارند اما از به خطر افتادن جان و مال و سلامتی و حیثیتشان در ”این دنیا” سخت می ترسند.

اگر همین ها را از بلای دنیا خبر دهید، مثلا طاعون و وبا، بار و بنه شان را می بندند و رهسپار چین می شوند. یا اگر بمبی در محل پر تردد شهر مثل مترو منفجر شود، تا مدت ها عبور و مرور خود را متوقف می کنند. روزی در یکی از شهر ها خبر آمد دیوانه ای سرگردان پرسه می زند، یک قاتل زنجیره ای. همه ی شهر از ترس آن یک نفر در خانه هایشان پناه گرفتند و در ها و پنجره ها را چفت کردند.

 

از این رو بر آن شدم تا دست کم برای ترساندن ایشان از عذاب دنیوی، خطاب به مردمی که انگشت اتهامشان دائما در حدقه ی چشم ما فرو رفته که؛ ”شما امنیت جهان را بر هم زده اید”، بگویم که یک نگاه به پشت سر خود بیندازید و ببینند دنیای متمدنی که امنیتتان را مدیون آن می دانید چه گندی به بار آورده. و چگونه در آینده همین کفاری که چپ و راست دست یاری به سویشان دراز می کنید به بلای جان شما بدل خواهند شد.

و از طرفی تلاش کنم تا با به تصویر کشیدن مصیبتی که در همین دنیا انتظارشان را می کشد ایشان را بترسانم، امید که با دیدن عذاب دنیوی وجدان ایشان نسبت به حقیقت عذاب اخروی بیدار شود.

 

کشور های شرق و غرب اینک در رقابت بدون توقفی قرار دارند که مجبورند هر چه بیشتر از منابع خام زمین را استخراج کنند و به تولید هر چه بیشتر بپردازند و تا آنجا که می توانند آنرا به فروش و مصرف برسانند. همین کفار با برآورد باقی مانده ی منابع زمین مخصوصا آب شیرین و منابع انرژی فسیلی، اعتراف می کنند که اگر این روند استخراج منابع از زمین ادامه پیدا کند تمدنشان در برخورد با بحران کمبود منابع، برای مدت زیادی باقی نخواهد ماند.

مصرف جنون آمیز ایشان و نیاز روز افزون آنها به سوزاندن سوخت های فسیلی و وارد کردن گاز های گلخانه ای به جو زمین، به گرم شدن تدریجی زمین منجر شده که در نتیجه با آب شدن یخ های قطبی هر ساله بالا آمدن سطح دریا ها و اقیانوس ها شهر ها، آنها را تحدید می کند.

حقیقت تلخ این است که آنها با علم به  فجایعی که انتظار آنها را می کشند، هیچ اقدام جدی برای مقابله با آن انجام نمی دهند. در مقایسه با توسعه ی این بحران تمام تلاش های آنها برای دفع و مهار این بلا بیشتر به یک شوخی شبیه است. این به این خاطر نیست که آنها نمی خواهند از فاجعه جلوگیری کنند، بلکه آنها در این رقابت گرفتار شده اند و راه خروجی نیست. مثل یک سراشیبی به دره. زیرا اگر هر یک از طرفین رقابت بخواهد ملاحظات کافی در این زمینه را به جا آورد و از اتخراج بی رویه منابع طبیعی بکاهد، در حقیقت میدان را به نفع سایر رقبا خالی کرده است.

 

آموزه هایی که غرب در جهان تبلیغ می کند زندگی ای را وعده می دهد که مملو از سوء مصرف ها و ریخت و پاش هاست. این نوع زندگی است که امروز همان کشور ها و ما و سایر کشور ها را به باطلاق اتمام ذخایر طبیعی می کشاند. با این همه غرب به شکل دیوانه کننده ای مجدانه به مخابره ی آموزه های خود به سایر نقاط دنیا می پردازد و به این ترتیب دنیا را همراه خود به باتلاق می کشد. تنها اگر مردم کشور هند بخواهند به اندازه ی متوسط مصرف آمریکایی ها مصرف کنند، ما دست کم به دو کره ی زمین دیگر نیاز خواهیم داشت تا کفاف مردم زمین را بدهد.

در این میان دو نکته مهم وجود دارد:

  1. در صورت وقوع بحران واکنش کشور های مرفه در برابر پیامد های کوچکترین بحران ها بیشتر خواهد بود زیرا آنها به رفاه خود وابسته ترند و از طرفی توانایی آنها در واکنش بیشتر است.
  2. در عین حال آسیب پذیری ملت های ضعیف تر و برخورد با بحران هت بیشتر خواهد بود، زیرا ایشان ضعف بیشتری در دفاع از خود در برابر این بحران ها دارند. کما اینکه همین امروز آنها با انواع مصیبت ها گلاویزند. همین امروز دست کم دو میلیارد انسان از آب آشامیدنی سالم محرومند.

حال از خواننده ی محترم تمنا دارم انصاف دهد و قضاوت کند، اگر فردای روزگار، بحرانی دامان دنیا را بگیرد که همگی از جمله کفار معترفند که گویا چنین است و مثلا از نظر منابع آبی با بحران مواجه شوند آیا ایشان دست روی دست خواهند گذاشت و می نشینند و مرگ خود را تماشا می کنند؟ یا در پی دستیابی به منابع آبی، به سایر ملت ها که چیزی برای دفاع ندارند هجوم خواهند برد؟

آیا اگر شهر های ساحلی در دریا فرو روند   برای حل مسئله ساده ترین کار را نخواهد کرد؟ که با ناوگان عظیم خود راهی کشور هایی شوند که از این بلایا مصون اند؟ و برای پایمال کردن ملت های مستضعف از یکدیگر سبقت نخواهند گرفت؟

آیا همین امروز حضور ایشان در خاورمیانه برای رقابت برای تسلط به منابع نفتی باقی مانده نیست تا جای پای خود را برای رویارویی با بحران هایی که از وقوع آنها مطمئنند محکم کنند؟

همه ای این مطالب توجیه کننده ی مخارج کمر شکن برای تولید و گسترش تسلیحات نظامی کشور هایی است که چپ و راست دم از صلح می زنند و خود را ژاندارم امنیت جهان می دانند. ابزار آلات جنگی ای که برای ریشه کن کردن نسل بشر کافی است. تنها سوخت به کار رفته در مهمات آنها برای گرم کردن ملتی در مدتی طولانی کافی است.

آنها دیو های گرسنه اند که همین امروز که معاششان تامین است نمی توانند میل خود را به فروبلعیدن بیشتر و بیشتر آنچه باقی مانده کنترل کنند. شکم سیر این هیولا ها ایشان را به ظاهر آرام نگاه داشته. اما پس از خواب زمستانی باز در پی شکار بر خواهند آمد. حال تصورش را بکنید ممالکی که همین امروز با انواع بی ثباتی ها از درون در شرف از هم پاشیدن اند و با بحران های مالی ساده افسارش گسیخته می شود، در روز های آشوب چه رفتاری از خود بروز خواهد داد.

 

آنروز معنای دموکراسی را خواهید فهمید. آنروز در چشم ایشان تمام قربانیانشان اعم از جهادی، مسلمان، میانه رو و جهان سومی تروریست نامیده خواهند شد. آنروز مسلمانانی که پشت آنها در مقابل مجاهدین سنگر می گرفتند، آرزو خواهند کرد که ای کاش نیروی نظامی داشتند تا با توسل به آن از خود در برابر این دیو های گرسنه دفاع کنند. آنروز کسانی که عذاب آخرت را باور نداشتند، عذاب را در همین دنیا به همان صورتی که از آن می ترسند خواهند دید. آری خواهند گفت: ای دریغ بر ما از آنچه نسبت به آن غفلت می کردیم. قطعا ما ستمگر بودیم.

نوشته ی: یحیی ابراهیمی