امارت شناسی/ بخش سوم

علاوه بر میادین علمی، سهم علما، عارفان و شعرای افغانستان در عرصهٔ تصوف و ادبیات عرفانی نیز بسیار مهم بود. ابراهیم بن ادهم(رحمه الله) که در علوم عرفانی لقب «استاد کل» داشت همچنین شقیق بلخی(رحمه الله) که از متقدمین سلوک و تصوف شمرده می‌شود، نیز متعلق به بلخ افغانستان بودند. نخستین کتابهای ادبیات عرفانی و […]

علاوه بر میادین علمی، سهم علما، عارفان و شعرای افغانستان در عرصهٔ تصوف و ادبیات عرفانی نیز بسیار مهم بود. ابراهیم بن ادهم(رحمه الله) که در علوم عرفانی لقب «استاد کل» داشت همچنین شقیق بلخی(رحمه الله) که از متقدمین سلوک و تصوف شمرده می‌شود، نیز متعلق به بلخ افغانستان بودند. نخستین کتابهای ادبیات عرفانی و شعر اخلاقی مانند «مناجات خواجه عبدالله انصاری(رحمه الله)»، «حدیقه الحقیقه» حکیم سنایی(رحمه الله) و «کشف المحجوب» على هجویری(رحمه الله) در این سرزمین نوشته شـده است. این کتاب‌ها سنگ بنای مجموعهٔ غنی ادبیات فارسی به شمار می‌روند که پس از آن بسیاری از علما و شاعران همان چیز را تکرار کرده‌اند. خواجه معین الدین چشتی(رحمه الله) از چشـت هـرات، بنیـان‌گـذار طریقه/ چشتیه است که میلیون‌هـا پیـرو در هند دارد و بسیاری از مردم را مسلمان کرده است. یکی دیگر از جمله صوفیانی که از افغانستان به مناطق دیگر هجرت کرده‌اند، شخصیت معروف مولانا جلال الدین رومی(رحمـه اللـه) است که کتاب اش «مثنوی معنوی» را به دلیل غنای اندیشه و شعر، شاهکار بین المللی می‌نامند. پس از آنان خواجه عبیدالله احرار(رحمه الله)، مولانا یعقوب چرخی(رحمه الله) و خلفای مأذون شیخ احمد سرهندی مجـددی الـف ثانی(رحمه الله) در بدخشان، کابل، تخار و دیگر نواحی این دیار، از جمله آن‌عده پیشوایان معروف راه تصوف و عرفـان انـد کـه از مشاهیر مهم کشـور مـا محسوب می‌شوند.

در عرصه سیاست و جهاد
به هویت دینی و اسلام‌گرایی سلطنت‌های اولیه و حاکمان پیشین افغانستان اشاره شد و گفته شد که شاهان سابق یا خود عالم بوده‌اند و یا علمای دین در حکومت‌های آنان نقش مؤثری داشته‌اند.
در میان پادشاهان معاصر، میرویس خان هوتکی(میرویس نیکه)حاکمی بود که امور خود را در قالب فتـوا و نصایح دین مقدس اسلام و علمای دین انجام می‌داد.او علیه حملهٔ صفویان بر اساس فتوایی قیام کرد که در سفر حج از علمای حرم شریف دریافت کرده بود.
احمد شاه بابا(رحمه الله)، بنیان گذار افغانستان معاصر، نه‌تنها یک عالم دین و نویسنده بود؛ بلکه علمای دین نیز نقش مهمی در حکومت وی داشتند. صوفی و مؤلف بزرگ میا فقیرالله جلال آبادی(رحمه الله)، میا محمد عمر (رحمه الله) و پسرش محمدی صاحب‌زاده، مؤلف «أسرار العارفین» ملا شیرمحمد هوتک، میانورمحمـد نـورزی و سایر علما از کسانی بودند که احمدشاه بابا با آنان همنشینی و رابطه دایمی داشت، به طور خاص میا صاحب چمکنی عمر صاحب زاده، که احمدشاه بابا در هربار رفت‌وآمد هندوستان با او ملاقات می‌کرد و توصیه‌های لازم را از او می‌گرفت.

در دور حکومت احمدشاه بابا، ملا احمـد الـکـوزی بـه عنـوان قاضی القضات قندهار، شیخ الاسلام مولوی قوام الدین به عنوان قاضی کشمیر و ملا ابوالوفا به عنوان مفتی، حافظ رحمت خان بریچ از همراهان مهم لشکرکشی احمدشاه بابا در هندوستان و رهبر «روهیلکند» بود.
عالم و صوفی محبت خان بلوچ، امیر بلوچستان، قاضی فیض الله خان، مشاور و معتمد والی هرات شاهزاده تیمور و بسیاری دیگر از علمای دینی که در زمان احمدشاهی وظایف مهم حکومتی را به عهده داشتند. احمدشاه بابـا بـه درخواسـت عـالـم بـزرگ هنـد، شـاه ولی الله دهلوی(رحمه الله)، برای دفع تهاجم هندوهای «مرته» به هند لشکر کشید تا حکومت اسلامی آل بابر در هند را از نابودی توسط هندوها نجات دهد. او در جنگ پانی پت به هندوها شکستی تاریخی داد که از برکت آن حکومت مسلمانان در هند صدسال دیگر دوام یافت. در این مبارزهٔ جهادی علمای دینی دوشادوش همراه وی بودند.
پس از دوران احمدشاه بابا(رحمه الله)، نقش علمای دین در جهاد وسیاست کشـور با دخالت سیک‌ها و سپس انگلیسی‌ها در مرزهای افغانستان برجسته‌تر و مهم‌تر گردید. در نیمهٔ اول قرن نوزدهم، زمانی که سیک‌های پنجاب به رهبری «رنجیت سینگ» سعی کردند تا از رودخانه عبور کنند، اولین کسی که فتوای جهاد علیه سیک‌ها را صادر کرد و از کنر و سپین غر تا به سوات مردم را برای قیام جهادی آماده کرد، آن شخصیت عالم و صوفی معروفی به نام مولانا عبدالغفور آخوند مشهور به «آخوند صاحب سـوات» بود. او در زمان امیر دوست محمـد خـان و امیر شیرعلی خان بیرق جهاد را علیه سیک‌ها و سپس انگلیسی‌ها به مدت چهار دهه بالا نگه داشت.
سید جمال الدین افغانی در کتاب خود «تتمه البیان» او را یکی از مهم‌ترین مبارزان علیه استعمار انگلیس دانسته است.
مولانا عبدالغفور صاحب بسیاری از مجاهدان و دانشمندانی را تربیت کرد که شاگردان و خلفای معروف وی ملا نجـم الدین آخوندزاده صاحب از هدهٔ جلال آباد، ملا عبدالوهاب صاحب از مانکی، ملا ولی الله صاحب از اورکزی، شاه بابا از دیر، ملا صاحب کربوغی، ملا فیض محمـد آخوندزاده مشهور به ملا صاحب موسهی کابل، ملا محمـد خـلـیـل صـاحب آفریدی ، ملا صاحب مسود، باری فقیر از سپین وام و دیگران که هر یکی از آنان نقش مهمی در جهاد علیه تهاجمات انگلیس داشتند.
آن عده علمای دینی که در جنگ های استقلال اول، دوم و سوم علیه انگلیس شرکت و نقش مهمی ایفا کردند را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد:

جنگ اول ۱۸۳۹-١٨۴٢ میلادی
با آنکه رهبری قیام جهادی علیه تهاجم اولی انگلیسی‌ها را وزیر محمد اکبر خان، غازی عبدالله خان اچکزی، نایب امین الله لوگری، و مسجدی خان کوهستانی، محمدشاه خان بابکرخیل، محراب خان بلوچ و دیگر مبارزان ملی برعهده داشتند. اما در لشکر جهادی مردمی نقش علمای دینی نیز گسترده بود، مانند مولانا عبدالغفور و شاگردان و خلفای او در محاذ شرقی، مـلا مـؤمن غلجایی، مـلا نـصـوح قندهاری، حاجی دوست محمد قندهاری، ملا احمد خان، حافظ میر معصوم کابلی، ملا عبدالرشید خان و دیگر علمای مبارز در مناطق مرکزی و جنوبی کشور که شانه‌به‌شانهٔ مردم در جهاد نقش اساسی داشتند.

جنگ دوم (۱۸۷۹میلادی)
ملا صاحب هده(رحمه الله) که نام اصلی او عبدالقدیر بود؛ اما به دلیل علم و معنویت به او لقب نجم الدین (ستاره دین) داده شده بود. او و شاگردانش در حملـه دوم انگلیس و بعـد از حملـه در زمـان امیـر و شاگردانش در حملـه دوم انگلیس و بعـد از حملـه در زمـان امیـر عبدالرحمن، پیشگام جهاد بودند که برای آزادسازی مناطق اشغالی از انگلیس در ماورای خط دیورند جنگیدند. او پیوسته در مناطق مومند، ناوگی، شـب قـدر و چترال بر انگلیسی‌ها حمله می‌کرد و نسلی از مجاهدین را تربیت کرد که مشهورترین مبارزین از مریدان و خلفای مأذون وی قرار ذیل‌اند: ملا دین محمد اندر (مشهور به ملا مشـک عـالم، ملا صاحب بابره (مولانا سید امیر، پاچا صاحب اسلامپور (میر صاحب جان)، حضرت صاحب بت خاک (مولانا عبدالشکور)، ملا صاحب تگاب (شیخ الاسلام حمیدالله آخوندزاده)، ملا صاحب کوری لغمان، ملا صاحب صیام الدین(رحمـه اللـه)، حاجی صاحب ترنگزایی (مـلا فـضـل واحـد)، صوفی عالم گل صاحب از شینواری، ملا صاحب چکنور (امیر محمد)، ملا صاحب سرکانی کونر (رحمهم الله) و دیگران که از مجاهدین پیشتاز در جهاد علیه انگلیس شمرده می‌شوند.
به غیر از شاگردان ملاصاحب هده، بسیاری از علمای دیگر مانند ملا عبدالکریم اندر پسر ملا مشک عالم، مولانا عبدالباقی آخوندزاده از قریه پایلوچان غزنی، ملا عبدالغفور لنگری، فیض محمد آخوندزاده از موسهی، ملا عبدالرزاق اندر، ملا صاحب کجور و دیگران که در قیام جهادی دوم علیه انگلیس به همراه مجاهدان پیشرو چون غازی ایوب خان، محمدجان خان وردگ، میربچه خان کوهدامنی، غلام حیدرخان چرخی و دیگران نقش مهمی ایفا کردند.

تلاش برای استقلال و جنگ سوم با انگلیس در سال ۱۹۱۹م
علمای دیـن عـلاوه بر فعالیت‌های علمی، جهادی و اصلاحی، فعالیت‌های سیاسی دیگری نیز داشتند، به عنوان مثال، بنیان گذاران مشروطیت اول و نهضـت «سراج الأخبـار» قبـل از استقلال، مولـوى عبدالروف خاکی و پسرانش مولوی عبدالواسع و مولوی عبدالرب، مولوی احمد جان الکوزی(رحمه الله) و پسرش مولوی محمد سرور خان واصـف، مولوی غلام محی الدین افغان و دیگران مبارزانی بودند که برای احیای تمدن اسلامی، توسعه و قانون‌مندی در کشور و استقلال کامل از انگلیس تلاش‌های فراوان و فداکاری‌های زیادی کردند.
خواست علما، کسب استقلال کامل از انگلیسی‌ها بود که در زمان امیر عبدالرحمن و حبیب الله خان در برابر حاکمان مستبد و اشغالگران انگلیسی قربانی‌های سنگینی دادند. بعدها در جنگ با انگلیسی‌ها در زمان امان الله خان علماء به عنوان رهبران لشکریان مردمی در هر سه جبهه نقش مهم جهادی داشتند که اسامی برخی از علمای مجاهـد بـه قرار ذیل است:
شمس المشایخ فضل محمد مجددی، نورالمشایخ فضل عمر مجددی، قاضی عبدالرحمن پغمانی، ملا محمد جان، ملا عبدالله گردیزی (که به ملای لنگ شهرت یافته)، ملا عبدالمحمد غزنوی، فقیر صاحب الینگنار، مولانا فضل الدین کابلی، مولانا فضـل محمـود مخفی، مولانا منصـور انصاری، محمدرسول آخوندزاده صاحب و محمـد حسـن آخوندزاده از ارغنداب در جبهه قندهار، مولانا عبدالحمید الکوزی و مولانا صالح محمد. و در مناطق قبایلی ملا حمزه الله ، مولانان محیی الدین (مشهور بـه مـلا پوونده)، ملا گلاب الدین و حاجی میرزا علی خان مشهور به ایپی فقیر (رحمهم الله).

بعد از استقلال
علمای دین همان طور که در جهاد برای کسب استقلال نقش فعالی داشتند، به اصلاح حکومت و اجرای احکام اسلامی نیز توجه جدی داشتند. زمانی که در دورهٔ امانی برخی اصلاحات نامشروع اعلام شد، علما علیه آن واکنش نشان دادند.
به همین ترتیب در دورهٔ ۴۰ سالهٔ محمد ظاهر شاه، علما و روحانیون حفظ هویت دینی ملت و کشور را وظیفه خود می دانستند.

در مقابـل تـرویج آزادی نوع غربی و پخش نظریهٔ کمونیستی نیز علمای کرام با قلم و زبان خویش مبارزه می‌کردند. در دههٔ دموکراسی احزاب «خدام الفرقان» و «جمعیت العلماء» را تشکیل دادند و به همراه
داشتند.
سایر اسلام گرایان مانند «نهضت اسلامی» و «جوانان مسلمان» به رهبری مرحوم غلام محمد نیازی در جلوگیری از فتنهٔ کمونیسم سعی داشتند زمانی که درگیری فکری و مبارزه با کمونیست‌ها، به جهاد مسلحانه تبدیل شد، علما و طبقهٔ دین در جهاد علیه تهاجم شوروی و کمونیسم نقش تعیین کننده‌ای داشتند. رهبران چندین تنظیم جهادی و قوماندنان صدها جبههٔ مهم، علمای دین بودند که در چارچوب تنظیم های مختلف جهادی به جهاد می پرداختند.

امارت اسلامی به حیث وارث مبارزات اسلامی درافغانستان
از توضیحات بالا مشخص می‌شود که تشخص دینی و هویت اسلامی ملت و حکومت در افغانستان و مبارزه برای پاسداری از هویت اسلامی قرن‌ها است که نسل به نسل منتقل شده و نیاکان، آن را به فرزندان خود سپرده‌اند. هدف از این مبارزهٔ طولانی این بوده است که ملت مـا بایـد زندگی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خویش را مطابق با همان دین، عقیده و منهجی به سر برند که بر آن ایمان آورده و آن را از ته دل پذیرفته‌اند.
«امارت اسلامی افغانستان» بخش معاصر از همان تداوم تاریخی طولانی است، که مسئولیت سنگین پاسداری از تشخص دینی و هویت ملی را بر دوش داشته است. ما مشاهده کردیم که حتی برخی از احزاب، گروه‌ها و افراد اسلام‌گرا در افغانستان در برابر فشار دوران سکولاریستی و بی‌دینی غرب، شکست خورده و اصـول، مبادئ و آرمان‌های خود را فراموش کرده‌اند، اما «امارت اسلامی» به عنوان تنها جریان سیاسیی است که به آرمان‌های مقدس اسلام، مردم مؤمن و انقلاب چهل ساله پایبند مانده است و برای پاسداری از ایـن اهـداف و ارزش‌هـا مراحـل بسیار سختی را پشت سر گذرانیده است.