چرا در تیم طالبان زنان نیستند؟

عبدالستار سعید چند روز پیش، زمانی‌که امارت اسلامی و جانب مقابل هیئت‌های خود را برای مذاکرات بین الافغانی اعلان کردند، برخی رسانه‌ها فوری به مقایسه پرداختند و بعضی خبرنگاران نوشتند که برای زنان سهم داده نشده، برای سمت‌ها، ولایات و اقوام مختلف جا داده نشده و نقدهای مشابه دیگری. این ثابت است که مرحله تازه […]

عبدالستار سعید

چند روز پیش، زمانی‌که امارت اسلامی و جانب مقابل هیئت‌های خود را برای مذاکرات بین الافغانی اعلان کردند، برخی رسانه‌ها فوری به مقایسه پرداختند و بعضی خبرنگاران نوشتند که برای زنان سهم داده نشده، برای سمت‌ها، ولایات و اقوام مختلف جا داده نشده و نقدهای مشابه دیگری.

این ثابت است که مرحله تازه آغاز شدهء مذاکرات، گفت‌گو‌های بین الافغانی است، یعنی درین گفت‌گوها هیچ فرد غیر افغان و یا خارجی حتی به حیث ناظر هم حضور نمی‌داشته باشد، بلکه تنها اتباع افغانستان بین خود بحث و مناقشه می‌کنند. هرگاه مذاکرات خالصتا افغانی شد، لازم است که معیارهای این مذاکرات نیز باید طوری باشد که ملت ما به آن تعهد فکری و عملی دارد.

ملت ما مسلمان است. در اسلام، ساحه کاری و مسئولیت مرد و زن معلوم است. دین، تاریخ ملت و فرهنگ عمومی ما نشان می دهد که زن در جامعه از لحاظ فردی و اجتماع چه و چه‌قدر مسئولیت‌ها دارد. شما می توانید روابط سفارتی صدر اسلام و خلافت راشده و همچنان ماجراهای گفت‌گو با دشمن را مطالعه کنید. همچنان تاریخ صد سال پیشِ گفت‌گو و مذاکرات با انگلیس ها نیز پیش روی ما است.

طالبان نماینده‌گان افغان‌ها اند و افغان‌ها بر همان دینی باور دارند که ۱۴ قرن پیش آمده، و بر همان افغانیتی متعهد اند که صد سال پیش نیاکان ما به آن متعهد بودند. درین جا نه کسی دین نوینی آورده و نه هم ملت ما هویت ملی خود را تغییر داده است. طالبان متصدیان فکر، ارزش‌ها و فرهنگ بیگانه نیستند، تا از میز مذاکرات بین الافغانی رواج‌های بیگانه‌گان را تمثیل کنند. تاریخ دینی و ملی ما تعلیم می‌دهد که تفاهم، گفت‌گو و مصالحه چگونه باید صورت بگیرد و کوائف مذاکره‌کننده چه‌گونه باشد؟ درین باب تنها کسی می‌تواند شک و تردید داشته باشد که با فرهنگ یا تاریخ دینی و ملی افغان‌ها آشنا نباشد و یا بر آن باور نداشته باشد. این‌گونه منتقدان اصلا به این هم نمی‌دانند که به ستیژ تصامیم‌گیری، نمایندگان به اساس جنس، نژاد، سمت و دیگر امتیازات فرستاده نمی‌شوند، بلکه مشترکات و ارزش‌های علیای تمام اقشار جامعه، اعم از زن و مرد، خورد و بزرگ و شرق و غرب، مهم دانسته می‌شود. هر کسی‌که از این ارزش ها دفاع بتواند وی نماینده فرد فرد جامعه می‌باشد، مذاکرات بین الافغانی مجلس فیصله‌های اساسی برای آینده افغانستان است، نه نمایشگاه رنگارنگی جنسیتی و نژادی جامعه افغانی، تا از هر قشر باید یک کسی حضور داشته باشد.

در باره نماینده‌گان سمت‌ها و اقوام مختلف باید بگوئیم که در هیئت امارت اسلامی همه اقوام سهم دارند. دیگر اینکه امارت اسلامی همچو اداره کابل، در بیماری تعصب جاهلانه مبتلا نیست، تا همه چیز باید به اساس تناسب قومی در نظر گرفته شود. امارت اسلامی افغانستان به ۳۵ ملیون نفوس افغانستان به نگاه ملت واحد می‌بیند. ملتی که بر یک خدا باور دارد، بر یک کتاب ایمان دارد، دین واحد دارد و در رشته محکم اخوت با هم گره خورده‌اند، که بالاتر ازان تعلقی نیست. علی‌حده بودن رنگ، نژاد و سمت پدیده طبعی است. انگشتان یک‌دست همه یکسان نیستند. برادران موجود در یک خانه که از یک مادر زاده اند نیز رنگ‌های مختلفی دارند. این اختلاف طبعی هرگز نمی‌تواند تعلق نیرومند اخوت اسلامی را ضعیف بسازد.

بناءً کسی‌که مسلمان باشد، صالح باشد و به آرمان‌های دینی ملت وفادار باشد، خواه از هر ولایتی باشد و به هر لهجه‌ای سخن بگوید، از فرد فرد این ملت نمایندگی می‌تواند‌ اگر دقیق ببینیم، این ضعف امارت اسلامی نه بلکه نقطه قوت آن است، که درین‌جا تعصبات قومی، نژادی و سمتی جا ندارد. اینجا تنها روحیه اخوت اسلامی حاکم است و بس.

بالمقابل یکی از جنایات و جفاکاری‌های اداره کابل این هم است که در ۱۹ سال گذشته، آن آتش نفاق و تفرقه قومی را، که در زمان جنگ‌های تنظیمی داغ شده بود، داغ‌تر ساخته‌اند. با ملوث کردن ملاحظات قومی و نژادی در همه امور، نفاق نژادی، سمتی و قومی را رسمیت بخشیده‌اند، که اکنون حتی در مسائل بسیار کوچک هم ازان رهایی ندارند. حالانکه این‌گونه تعصبات حتی در جامعه‌های متبوع غربی آن‌ها نیز وجود ندارد. هر کشور تنوع قومی، مذهبی و نژادی موجود می‌داشته باشد، اما هیچ‌کسی با مسائل ملی اینگونه بر اساس امتیازات معامله نمی‌کند، بلکه از موقف ملی و متحدانه برخورد می‌کند. مثلا در ایران، ترکیه، عراق، پاکستان و کشورهای زیادی دیگر اقوام مختلف زندگی می‌کنند. آیا شما شنیده اید که ایشان در مذاکرات‌ها به این‌گونه پیش شده باشند که نماینده‌گی هر قشر را ملحوظ داشته باشند. هرگز نه.

بناءً روش اینگونهء مقامات کابل که به قطر رفته اند، نه با معیار اسلامی سازگاری دارد و نه هم با رواج و اصول جهان امروزی مطابقت دارد. آنانی‌که بر طالبان از این زاویه انتقاد می‌کنند باید پیش از همه سر به گریبان خود خم کنند.