پرسش ها و پاسخ های شرعی / بخش ۱۳

تقدیم: واحد ترجمه و تحقیق مجله حقیقت ماخذ: سایت اسلام – بخش دارالافتاء اگر دست و پای مجاهد زخمی باشد….. الاستفتاء: دست و پای یک مجاهد زخمی است و بسته (یعنی جبیره) شده است و آن را حرکت داده نمی تواند، همچنان گاهی هیچ کسی نزد او نمی باشد، تا او را کمک نماید. بنابراین […]

تقدیم: واحد ترجمه و تحقیق مجله حقیقت
ماخذ: سایت اسلام – بخش دارالافتاء

اگر دست و پای مجاهد زخمی باشد…..

الاستفتاء: دست و پای یک مجاهد زخمی است و بسته (یعنی جبیره) شده است و آن را حرکت داده نمی تواند، همچنان گاهی هیچ کسی نزد او نمی باشد، تا او را کمک نماید. بنابراین او نه وضوء می تواند و نه هم تیمم، پس او چه باید بکند؟

الجواب: حامدا و مصلیا و بعد: در صورت یاد شده، اگر کسی دیگری نباشد که او را وضوء یا تیمم بدهد، پس روی خود را بر دیوار و یا زمین پاک بمالد و نیت تیمم را بکند، تیمم او صحیح می شود.

فی التاتارخانیه ۱\۳۶۴ . وفی العتابیه اذا لم یبق من یدیه ورجلیه شئ من محل الغسل یمسح وجهه علی الحائط ویصلی  .

وفی البحر ۱\۱۸۵ : ومقطع الیدین والرجلین اذاکان بوجهه جراحه یصلی بغیر طهاره والا مسحه علی التراب ان لم یمکن غسله .

والله تعالی اعلم

اگر یک مجاهد قدرت حج را داشته باشد….

الاستفتاء : محترم مفتی صاحب! یک مجاهد یک اندازه پول شخصی داشت و یک مقدار پول از مال غنیمت به او رسید. اکنون او استطاعت حج را دارد و حج بر او فرض شده است، اما امیر او می گوید که به جهاد خود مشغول باشد. آیا این مجاهد به سبب تاخیر در ادای حج گنهگار می گردد؟ (المستفتی عبدالله)

الجواب: حامدا و مصلیا و بعد : در صورت مذکوره، مجاهد باید با امیر خود به جهادش دوام بدهد.البته؛ هرگاه موسم حج برسد و شرایط آن هم موجود باشد، پس به حج برود. زیرا حج فرض عین است و فرضیت آن هم علی الفور است و به تاخیر بدون عذرِ، مسلمان گنهگار می شود. اطاعت از امیر واجب است، اما فرض بر واجب مقدم است.

فی الهندیه ۱\۲۱۶ وهو فرض علی الفور وهوالاصح فلایباح له التاخیر بعدالامکان الی العام الثانی .

وفی الموسوعه الفقهیه ۱۷- ۲۴ اختلفوا فی وجوب الحج عندتحقق الشروط هل هوعلی الفور اوعلی التراخی ؟ ذهب ابوحنیفهرح فی اصح الروایتین عنه وابویوسف ومالک رح فی الراجح عنه واحمد الی انه یجب علی الفور فمن تحقق فرض الحج علیه فی عام فاخره یکون آثما .

وفی ردالمحتار ۱۰\۳۷۴ . لکن الفرض الحقیقی مقدم علی الواجب  . ومثله فی البدائع  ۶\۴۸۴ایضا .

والله تعالی اعلم

عشر درخت ها

الاستفتاء: محترم مفتی صاحب! ما مجاهدین برای جمعآوری عشر و زکات به یک منطقه رفتیم، یک شخصی درخت های زیادی (چنار) را فروخته بود، اما ما از او عشر نگرفتیم. زیرا برای ما معلوم نبود که آیا دران درخت ها عشر یا نصف عشر است و یا خیر؟ و همچنان ما نمی دانستیم که عشر این درخت ها چه وقت گرفته می شود؟ بناءً اگر لطفا درین مورد معلومات بدهید؟ (المستفتی ملا اخترخان)

الجواب : حامدا و مصلیا و بعد: درخت ها و چنارهای که برای فروختن، نهال و یا نصب شده باشد، بر آن عشر واجب است. پس اگر از کاریز یا آب دریا سیراب شده باشد، بر آن عشر واجب است. و اگر از چاه وغیره آب داده شده باشد و بر آن هر سال مصرف شود، پس نصف عشر واجب است.

نیز عشر تنها زمانی گرفته می شود که درخت ها بریده، و یا فروخته شود.

فی الهدایه ۱\۱۸۱ حتی لواتخذ ها مقصبه اومشجره اومنبتا للحشیش یجب فیها العشر الخ

فی ردالمحتار ۲\۳۲۷  مطلب مهم فی حکم اراضی المصر .. فلواستنمی ارضه بقوائم الخلاف ومااشبهه اوبالقصب اوالحشیش وکان یقطع ذلک ویبیعه کان فیه العشر … وتجب العشر فی سقی السماء …ونصفه فی سقی غرب ودالیه .

ومثله فی الهندیه ۱\۱۸۶

ومثله فی جدیدفقهی مسائل ۱\۱۵۹ وفتاوی حقانیه ۳\۵۸۳ وغیرها

والله تعالی اعلم

اگر به سبب خوف من العدو تیمم شود……

الاستفتاء :‌ محترم مفتی صاحب ! ما خود را در بین کِشت ها از عساکر امریکایی و غلامان شان پنهان کرده بودیم. غالبا در نزدیکی ما آب بود. اما برای پنهان ماندن از دشمن و مردم، ما تیمم نموده نماز خواندیم. آیا اعاده این نمازها بر ما لازم است، زیرا ما شنیده ایم که اگر تیمم به سبب عذر من قبیل العباد باشد، نمازها اعاده می شود؟

الجواب : حامدا و مصلیا و بعد: در صورت مذکوره، تیمم صحیح است و ضرورت به اعاده نماز نیست. هر چه عذر مذکور یعنی خوف من العدو اگر چه ظاهرا از جانب عباد، اما در حقیقت از جانب الله می باشد.

فی ملتقی الابحر ۱\۵۸یتَیَمَّم الْمُسَافِر وَمن هُوَ خَارج الْمصر لبعده عَن المَاء میلًا أَو لمَرض خَافَ زِیَادَته أَو بطؤ برئه أَو لخوف عَدو أَو سبع .

وفی ردالمحتار۱\۲۳۷ باب التیمم : م ش . ثم اعلم أنه اختلف فی الخوف من العدو هل هو من الله تعالى فلا إعاده، أو من العبد فتجب؟ ذهب فی المعراج إلى الأول، وفی النهایه إلى الثانی، ووفق فی البحر بحمل الثانی على ما إذا حصل وعید من العبد نشأ منه الخوف فکان من قبل العباد، وحمل الأول على ما إذا لم یحصل ذلک أصلا بل حصل خوف منه فکان من قبل الله تعالى لتجرده عن مباشره السبب وإن کان الکل منه تعالى خلقا وإراده. قال: ثم رأیت فی الحلیه صرح بما فهمته وأقره فی النهر وغیره.

والله تعالی اعلم.