تحلیل

پاکستان، تکرارِ فاجعه 

حکومتِ جمهوری پاکستان که نام اسلام را به یدک می‌کشد، همواره بر علیه منافع اسلام و مسلمین موضع گرفته است و سیاست‌های ناجوانمردانه‌ی فراوانی در خصوص افغانستان اتخاذ کرده است. پاکستان عمق استراتژیکش را در ناامنی و بی‌ثباتی و از همه مهم‌تر در افغانستانِ ضعیف، تعریف کرده است. این بدترین تضاد منافع میان دو کشور […]

حکومتِ جمهوری پاکستان که نام اسلام را به یدک می‌کشد، همواره بر علیه منافع اسلام و مسلمین موضع گرفته است و سیاست‌های ناجوانمردانه‌ی فراوانی در خصوص افغانستان اتخاذ کرده است. پاکستان عمق استراتژیکش را در ناامنی و بی‌ثباتی و از همه مهم‌تر در افغانستانِ ضعیف، تعریف کرده است. این بدترین تضاد منافع میان دو کشور است. به همین دلیل پاکستان در دهه‌­های پسین تلاش کرده که از تشکیل یک افغانستان قوی، متحد و با دولت مرکزی قدرتمند جلوگیری کند و با مداخلات و شیطنت‌های آزار‌دهنده در امور افغانستان، هزینه‌های انسانی و مالی هنگفتی را بر مردم تحمیل کرده است. تاریخ مناسبات افغانستان و پاکستان فراز و نشیب‌های فراوانی داشته است، علی‌رغم اینکه دو کشور دارای اشتراکات متعدد مذهبی، فرهنگی و قومی است، با این حال روابط دو کشور تحت تأیر عواملی چون اختلافات مرزی و… پیوسته دستخوش تحول شده است. پس از حاکمیت امارت‌اسلامی افغانستان، مسئولان امارت‌اسلامی سیاست و موقفی اتخاذ کردند که در آن به استقلال سیاسی، گسترش روابط با کشورهای همسایه و منطقه بر مبنای منافع ملی، عدم دخالت در امور حکومتی و سیاسی سایر کشورها و ایجاد افغانستانِ امن و قدرتمند و پیام‌آمور صلح و دوستی در جهان تاکید شده است، از این‌رو خواسته‌ها و استراتژیک‌های نا‌به‌جای برخی از کشورهای همسایه، به‌ویژه کشور پاکستان هرگز در افغانستان عملی و محقق نشد؛ بنابراین زمانی‌که پاکستان از دست‌یافتن به عمق استراتژیکش در افغانستان با موانع مواجه گردیده و امارت‌اسلامی نیز در خدمت برنامه‌ها و طرح‌های پاکستان قرار نگرفت، اسلام‌آباد به شدت از امارت‌اسلامی کینه‌به دل گرفت و با به چنگ‌زدن به بهانه‌های پوچی چون اسکان نیروهای تحریک طالبان پاکستان (گروهی از مردم پاکستانی‌الاصل که ظلم‌ها و تبعیض‌‌های حکومت را تحمل نکرده و بر علیه آن اعلام جنگ و جهاد نموده است) در افغانستان و همینطور قرار گرفتن در معرض فروپاشی اقتصادی، امنیتی و سیاسی خود، به دست‌و‌پا افتاده و نیش زهرآگین خود را با لفاظی‌های تنش‌آلود، اخراج اجباری مهاجران افغانستانی، نقض تمامیت ارضی افغانستان و حمله بر آن، تحریم تجارتی و اقتصادی، ایجاد موانع برای پیشرفت امارت‌اسلامی، به پیکر ملت افغان فرو کرده است.

آنقدر که کشور افغانستان از این کشور مسلمان‌نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است. به قدرت رسیدن امارت‌اسلامی نوید روزهای بهتر برای پاکستان و بدتر برای هندوستان بود؛ اما روند تحولات سیاسی افغانستان همه انتظارات و پیش‌بینی‌ها را برهم زد، بازگشایی سفارت هند در کابل بدترین رخدادی بود که می‌توانست اتفاق بیفتد. این رخداد نشان دهنده‌ی الگوی بازی‌های دیپلماتیک دلیرانه‌ای بود که امارت‌اسلامی در پیش گرفته است. امارت اسلامی کوشید تا سیاست‌های مستقل خود را پیش ببرد، از این‌رو با کشور هند روابط تجاری و اقتصادی را گسترش داد، و به جای سرمایه‌گذاری در بندر گوادر و کراچی، به سرمایه‌گذاری در بندر چابهارِ ایران روی آورد و چندین پروژهای دیگر مثل کانال قوش‌تپه، انتقال خط لوله انرژی از آسیای میانه به آسیای جنوبی و… را افتتاح کرده که همه‌ی اینها به مذاق پاکستان خوش نیامد و این کشور را بر آن واداشت تا از هر کانالی که شده بر علیه حاکمیت امارت‌اسلامی فشار وارد کند، یکی از آن موارد که بیشتر تنش‌افزا بوده، نقض تمامیت ارضی افغانستان و حملات هوایی در داخل افغانستان با هدف حمله بر مواضع تحریک طالبان پاکستان که البته بلافاصله فرد مظنون حضور خود در افغانستان را رد کرد، بوده است. قبلاً هم این بمباران‌ در ماه آوریل ۲۰۲۲ انجام گرفته بود، ولی امارت اسلامی از کانال دیپلماسی آن را پیگیری کرد. این بمباران‌های هوایی نه تنها از میزان حملات تحریک طالبان نمی‌کاهد، بلکه آتش اختلافات دو کشور را شعله‌ور‌تر می‌کند. پاکستان با کشوری جنجال می‌کند که در تاریخ خود امپراتوری‌‌های بزرگ دنیا را شکست داده است و مقابله با نیروهای جان‌برکفِ امارت‌اسلامی که با انگیزه‌های جهادی قدرتمند و امکان تطبیق خود با هر شرایط سخت و دشوار محیطی، به طوری که می‌توانند با سخت‌ترین شرایط در غارها و کوه‌ها تاب بیاورند و با استفاده از اسلحه‌های غیرپیشرفته و حضور میدانی خود به دشمن ضربات سنگین وارد کنند، اقدام غیر معقولی است. امارت‌اسلامی هدف راحتی برای جنگ نیست و امکانات نظامی ابرقدرت‌‌ترین کشور جهان که سرکردگی پاکستان را هم دارد، برای سرکوب و از بین بردن امارت‌اسلامی کفایت نکرد چه برسد به کشور پاکستان که در اقتصاد و امنیت و سیاست که با چالش‌های بی‌سابقه‌ای روبه‌رو است؛ از این‌رو خصومت باید جای روابط و همکاری دوجانبه را بگیرد.

فرجام سخن اینکه امارت اسلامی تحت هیچ‌شرایطی نه‌تنها خواهان تنش در روابط‌شان با پاکستان، بلکه در بقیه کشورها نبوده و نیستند. تنش کنونی در حقیقت از جانب پاکستان اتفاق افتاده است. و اینکه حکومت پاکستان بداند که روابط با امارت‌اسلامی در حکومت، نمی‌تواند همانند رابطه حامی – پیرو باشد کما این که اقدامات قهرآمیزی که پاکستان علیه امارت‌اسلامی انجام داده است، نتوانسته تأثیرات و اهداف مورد نظر پاکستان را به همراه آورد. به نظر می‌رسد استفاده از قدرت نرم و دیپلماسی برای سوق دادن امارت‌اسلامی به سمتی‌که نگرانی‌های امنیتی پاکستان کاهش یابد تنها گزینه پیش ‌روی این کشور است و مهم‌ترین عامل وحدت‌بخش بین پاکستان و افغانستان «اسلام» است. با توجه به اینکه کشور پاکستان از نظر اجتماعی قوم‌محور است می طلبد اقوام موثر جلوی اقدامات جنجال‌برانگیز سیاسیون پاکستانی را بگیرند، تا مبادا رفتارهای پاکستان در سیاست خارجی تحت تاثیر متغیرهای داخلی قرار گیرد.