مبارزه نزده ساله افغان ها، فصل جدیدی در تاریخ آزادگی

حبیبی سمنگانی با اینکه افغان‌ها تاریخ روشن و درخشان در برابر استعمارگران داشته‌اند، اما پس از اشغال کنونی کشور، باور عمومی این بود که افغان‌ها دیگر هرگز به هدف مبارزه به پا ایستاده نخواهند شد و حتی خواب و خیال مقاومت را هم نخواهند دید. این باور عمومی شاید چندان بی‌جا هم نبود. زیرا این […]

حبیبی سمنگانی

با اینکه افغان‌ها تاریخ روشن و درخشان در برابر استعمارگران داشته‌اند، اما پس از اشغال کنونی کشور، باور عمومی این بود که افغان‌ها دیگر هرگز به هدف مبارزه به پا ایستاده نخواهند شد و حتی خواب و خیال مقاومت را هم نخواهند دید. این باور عمومی شاید چندان بی‌جا هم نبود. زیرا این بار تقریبا همه قدرت‌های استعمارگر غرب زیر چتر سازمان ناتو، تحت پرچم آیساف و بر مبنای قطعنامه ۱۳۸۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد و با شعار فریبنده «عملیات بلندمدت آزادی»، یک‌دست شده بر افغانستان هجوم آورده بودند و از داخل افغانستان حتی از میان مجاهدین و کمونیست‌های پیشین هم از حمایت خاصی برخوردار بودند.

همچنان دست نیافتن به آرمان‌های جهاد بر ضد شوروی و سپس جنگ‌های خانمان‌سوز و ویران‌گر داخلی دهه نود میلادی و پس ازان فرصت ندادن جامعه جهانی به دولت امارت اسلامی، واقعیت‌های بود که برخی از افغان‌ها را خسته و درمانده و برخی دیگر را در مورد آیندهء آزاد و اسلامی افغانستان نا امید ساخته بود. بانگِ بلند رسانه‌های تازه و کهنه استعماری نیز همین بود که کشتی افغانستان با پیمودن مراحل دشوارگذار و با پشت‌سر گذاشتن امواج خروشان طوفان‌ها، بالاخره به ساحل نجات خود که نظام دموکراتیک است رسیده، و گویا آینده تابان افغانستان تنها با دموکراسی گره خورده است.

پایان یافتن مرحله آغازین جنگ در ظرف تنها یک ماه، چیزی دیگری بود که برای افغان‌ها بی پیشینه بود. بلی، نیروهای اشغال‌گر به رهبری امریکا و با حمایت همه‌جانبه کشورهای همسایه و منطقه و با کاربرد مدرن‌ترین و خطرناک‌ترین تجهیزات نظامی، که افغان‌ها حتی با نام‌های آن هم درست بلد نبودند و موثریت آن نه تنها افغان‌ها بلکه چشم جامعه جهانی را خیره ساخته بود و در حقیقت نوعیت جنگ‌ها را تغییر داد، توانستند خود را پیروز جنگ نشان بدهند. اگرچه آمار تلفات طالبان دران شب و روزهای اول تهاجم وحشیانه بسیار بلند نبود، اما بزرگان طالبان مناسب دانستند که برای جلوگیری از تلفات سنگین مردم ملکی باید عقب‌نشینی را ترجیح بدهند و سپس با حملات چریکی دوباره به مبارزه و مقاومت بپردازند. اما واقعیت اینست که از قدرت‌مندی تیکنالوژی پیش‌رفته امریکا و ناتو همه انگشت به دندان شده بودند و ایستادگی در برابر آن نادانی پنداشته می‌شد.

اما دیری نگذشته بود که افغان‌ها به رهبری امارت اسلامی دوباره به مبارزه و مقاومت آغاز کردند و بدون هیچ‌گونه حمایه خارجی، و با تن دادن به تکالیف و قربانی‌های بی‌شمار، که در این مقاله کوتاه نمی‌توان از آن حتی یاد اجمالی کرد، اینک بار دیگر به آستانه استقلال و حاکمیت نظام اسلامی نزدیک شده اند و چراغ خموش‌شده امید شان دوباره به فروغ درآمده است. امروز باز هم در قریه قریه افغانستان سروصدا است که افغانستانِ مستقل و اسلامی، تنها راه بیرون‌رفت کشور از چندپارچگی، ملوک الطوائفی، هرج‌و‌مرج، ناامنی و سائر مفاسد مالی و اخلاقی است. بلی، این مبارزه خستگی‌ناپذیر، مشروع و منطقی امارت اسلامی با فداکاری و پشتیبانی همه‌جانبه مسلمان‌های غیور افغانستان بود که منتج به پیمان پرافتخار پایان اشغال در دوحه شد.

امروز در حقیقت اشغال‌گران خارجی رسما پذیرفته‌اند که تمامی فرمول‌های آن‌ها به‌خصوص کنترول افغانستان با حضور نظامی دران کشور بیگانه‌ستیز و یا از طریق اداره دست‌نشانده، ناکام مانده و باید راه بیرون‌رفتِ «آبرومندانه» از معضل افغانستان را از دست ندهند. اما این برخی از مزدوران استعمار اند که هنوز گمان دارند می‌توانند با سرنوشت افغانستان بازی کنند و با این بازی‌گری، چند روزی دیگر بر مسند قدرت بمانند. اما شاید فراموش کرده‌اند که ایشان اساس و پشتیبانی مردمی در بین ملت ندارند و تنها با حمایت مالی یا سیاسی برخی حلقات مغرض نمی‌توانند به عمر نظام فاسد، ناکاره و پوشالی شان بیافزایند.

اما در باب مبارزه کنونی افغان‌ها، آنچه مهم است که باید ذکر شود، اینست که به باور بعضی‌ها افغان‌ها با نداشتن امکانات لازم جنگی، چندان تجربه جنگ‌های طولانی و صبر آزما را هم ندارند و شاید با دراز شدن مدت اشغال، از زور مقاومت شان به‌تدریج کاسته شود و بالاخره افغان‌ها هم همانند بعضی ملت‌های دیگر در قاره آسیا، اشغال کنونی را به‌حیث یک حقیقت روز بپذیرند و به آن تن بدهند. اما حقیقت اینست که مبارزه افغان‌ها روز به روز داغ‌تر شد و اینک با ۱۹ ساله شدن مبارزه، افغان‌ها ثابت ساختند که تا نسل‌ها می‌توانند از آزاده‌گی و شناخت اسلامی و ملی شان دفاع نمایند.

بلی، افغان‌های تهی‌دست بهای سنگین اشغال دو دهه را پرداخته‌اند، اما هیچ‌گاهی در باره سیر جهادی و آرمان‌های بلند خود، متردد نشده‌اند. سالاران فداکار این قافلهء خداپرست به لیلای شهادت پیوستند و باغ خزان‌زده امید ملت را با قطره‌های خون پاک شان آبیاری نمودند‌. آن‌ها با راست نمودن عهد و پیمان شان، مورال تازه‌ای به سربازان سر به‌کف خود بخشیدند.

افغان‌ها مطمئن‌اند و می‌بالند که نسل نو ما افتخارانه وارد صف مبارزه شده‌اند و مبارزه پدران و‌ نیاکان شان را مردانه‌وار به پیش می‌برند. بلی، تهاجم فرهنگی بی‌گانگان و تحولات زمان نتوانست مسیر فرزندان افغان‌های اصیل را عوض کند و از جاده حق انصراف دهد.

امتیاز دیگری مبارزه کنونی از مبارزه در برابر شوروی‌ها این بود که آن مبارزه، اصلا جنگ بین دو قطب جهان و یا هم بلاک‌های شرق و غرب پنداشته می‌شد و افغان‌‌ها در برابر شوروی‌ها یقینا از حمایت همه‌جانبه کشورهای غربی، عربی و همسایه‌ها برخوردار بودند. اما مبارزه کنونی، مقاومت در برابر تک‌قطب جهان بود، که هیچ قدرتی در شرق‌و‌غرب جرات انکار در برابر آن را نداشت و چنانکه جورج بوش گفته بود «یا با ما یا در برابر ما» ؛ همه در صف امریکا ایستاده شده بودند و به این شعار مغرورانه جورج بوش باور کردند که طالبان درین دنیای کوچک از ما کجا پنهان شده می توانند.

اما پس از هجده سال مبارزه، افغان‌ها به رهبری طالبان در حالی وارد مذاکرات با امریکا شدند و بر توافق‌نامه دوحه امضا کردند، که هیچ‌ شبه و ابهامی در مورد نیرومندی صف جهادی آن‌ها باقی نمانده بود و پشتیبانی بخش اعظم ملت را نیز با خود داشت.

آزادگی یقینا مدیون احسان افغان‌هاست که فصل نوینی را در تاریخ آن بیافزودند و با کمال جرات‌مندی، حوصله‌مندی و باورمندی به اقوام و ملت‌های محکوم جهان نشان دادند که در برابر جنگ‌های مدرن قرن ۲۱ نیز می‌توان صف مقاومت را تا ۱۹ سال متحد نگه‌داشت و همزمان با یورش‌های گوناگون نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قدرت‌های بزرگ جهان مقابله کرد و آن را شکست داد.

به امید هر چه زودتر افغانستانِ مستقل، مستحکم و اسلامی.

با سپاس از مجله مورچل