مافیای رسانه‌یی و ترور افکار

منیر احمد منیر شبکه‌ها و رسانه‌های امروز، بیشتر به یک مأمور استخباراتی و اطلاعاتی می‌مانند؛ تا به یک نهاد مستقل، آزاد و بدون رویکرد سانسور. ازاین قاعده، رسانه‌ها و شبکه‌های بزرگ و مشهور جهانی نیز مستثنا نیستند. بلکه به‌راستی، هسته و مرکزیت مافیای رسانه‌ای را تشکیل می‌دهند. این ادعا چیزی‌ست که برای دنبال‌کنندگان پروپاقرص رسانه‌ها […]

منیر احمد منیر

شبکه‌ها و رسانه‌های امروز، بیشتر به یک مأمور استخباراتی و اطلاعاتی می‌مانند؛ تا به یک نهاد مستقل، آزاد و بدون رویکرد سانسور.

ازاین قاعده، رسانه‌ها و شبکه‌های بزرگ و مشهور جهانی نیز مستثنا نیستند. بلکه به‌راستی، هسته و مرکزیت مافیای رسانه‌ای را تشکیل می‌دهند. این ادعا چیزی‌ست که برای دنبال‌کنندگان پروپاقرص رسانه‌ها و شبکه‌ها، مانند روز روشن واضح است.

از آنجایی که رسانه‌ها بیشترین تأثیر را بر افکار جامعه دارند؛ تا جایی که به‌عنوان یکی از اسباب قدرت‌ و مهم‌ترین بخش از بخش‌های یک حکومت بحساب می‌آیند؛ بنابراین، قدرت‌های مطرح دنیا نیز بیشترین هزینه‌ را برای ایجاد شبکه‌ها و رسانه‌‌های مؤثر می‌پردازند. و دراین مسیر بسیار موفقانه عمل کرده اند؛ درحالی که ما کوتاهی‌های قابل‌توجهی داشته ایم!

رسانه‌ها عموما زیر تسخیر قدرت‌ها و یا متأثر از فشارهای حاکم بر منطقه‌ٔخود هستند و با اشاره‌ٔ ارگان‌های مربوطه‌ دست‌به‌کار اند. نه آزاد اند و نه مستقل. نه حق می‌گویند و نه بر اساس حقیقت گام برمی‌دارند.

رسانه‌های کنونی مانند یک مأمور و عسکر، در نبردها شریک اند و در بسیاری از جاها به‌اشتعال‌درآورندهٔ جنگ و دم‌زننده بر آتش جنگ اند.

بیشتر رسانه‌ها – طبق آنچه معلوم گشته است – شبکه‌هایی سازمان‌‌یافته اند که بر اساس رهنمودهایی که بر آنها املا می‌شود حرکت می‌کنند و اهدافی مشخص، اما خیلی مرموز را دنبال می‌کنند.

کسی که رسانه‌ها را دنبال می‌کند باید اولا اهداف هر رسانه را زیر نظر بگیرد و از پایه‌های اساسی آن رسانه خود را آگاه بسازد و از لابلای منشوراتش بفهمد که چه هدفی را تعاقب می‌کند. دوما همهٔ خبرها و نوشته‌های آنان را از فیلترینگ دقت، تحقیق، مقایسه با واقع‌ِامر و غیره بگذراند و آنگاه اندیشه‌ٔ خود را بر آن بنا کند؛ وگرنه هر رسانه‌‌ای، پیام‌های خودش را در قالب برنامه‌هایی که دارد در افکار ما تزریق می‌کند.

این‌چنین رسانه‌های سم‌آلود، درواقع افکار عموم را، دارند ترورمی‌کنند؛ عقاید و باورها را سست می‌کنند؛ نسبت به بسیاری از امور واقعی ما را بدبین می‌کنند.

اثرات منفی این رسانه‌ها امری بس تدریجی و آرام است که نمی‌توان زود فهمید؛ مگر اینکه از کسانی چندسال دور باشید و زمانیکه دوباره با آنها هم‌نشین شدید، می‌فهمید که تا چه اندازه متغیر گشته و دارای افکار نوی شده‌اند.

می‌توان این تغییر را به چیزهای دیگری هم نسبت داد؛ اما از مهمترین آنان، رسانه‌هایی هستند که ما آنها را تعقیب می‌کنیم.

بنده خودم تا حالا با چنین افرادی برخورد داشته‌ام که روزی یکنوعِ فکر و اندیشه داشته‌اند؛ اما بعد از جدایی‌های چندساله، زمانی آمده است که کاملا با آن نظریه یا بعضا مخالفت نشان داده‌اند؛ امری که مرا بسیار به شگفت واداشته‌ است: فلانی چرا این‌قدر تغییر کرده است! و دلیل عمده برای گمراهی آن فرد، غیر از تسلیم‌شدن در برابر رسانه‌های مغرض را نیافته‌ام.