نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
بخش اول مقاله را با کلیک بر اینجا بخوانید حدیث چهارم : امام احمد، امام ترمذی و امام ابن ماجه با اسناد خود از سعید بن جهمان روایت می کنند، که فرمود : کُنّا نُقاتل الخوارجَ، وفِینا عبدالله بن ابی أَوْفی، وقد لَحق غُلام له بالخوارج، وهم من ذالک الشَّطِّ ونحن من ذا الشّط فنادیناه: […]
بخش اول مقاله را با کلیک بر اینجا بخوانید
حدیث چهارم :
امام احمد، امام ترمذی و امام ابن ماجه با اسناد خود از سعید بن جهمان روایت می کنند، که فرمود :
کُنّا نُقاتل الخوارجَ، وفِینا عبدالله بن ابی أَوْفی، وقد لَحق غُلام له بالخوارج، وهم من ذالک الشَّطِّ ونحن من ذا الشّط فنادیناه: أبافَیْروز، أَبافَیْروز، وَیحک هذا مولاک عبدالله بن أبی أوفی قال :نِعم الَّرجل هو لو هاجر؛قال: مایقول عَدُوّالله؟ قال قلنا یقول: نعم الرجل لوهاجر؛ قال فقال: أهِجرهٌ بعد هجرتِیْ مع رسول الله صلَّی الله علیه وسلم؟ ثم قال: سمعتُ رسولَ الله صلی الله علیه وسلم یقول: طُوبی لِمن قتلهم وقتلوه – (مسند امام احمد، رقم ۱۹۴۹).
ترجمه : ما با خوارج می جنگیدیم، عبدالله بن ابی اوفی – رضی الله عنه – نیز با ما بود. یک غلام او به صف خوارج پیوست. ما در یکطرف بودیم و آن ها در طرف دیگر. ما به او صدا کردیم : ابا فیروز، ابا فیروز. هلاک شوی، اینست مولای تو عبدالله بن ابی اوفی (یعنی به این طرف بیا) . اما آن غلام (که خارجی شده بود) گفت : عبدالله مرد خوبی است، اما اگر هجرت می کرد. عبدالله گفت : این دشمن خدا چه می گوید ؟ ما گفتیم که چنین می گوید. او گفت : آیا پس از هجرت با رسول الله – صلی الله علیه و سلم – هجرت دیگری است ؟ سپس فرمود : من از رسول الله – صلی الله علیه و سلم – شنیده ام : مژده باد کسی را که آن ها را کشت و آن ها او را کشتند.
فوائد حدیث :
حدیث پنجم :
ابو داؤد، ابن ماجه و احمد بن جنبل – رحمهم الله – با اسناد خود از ابوسعید خدری و انس بن مالک – رضی الله عنهما – نقل می کنند، که رسول الله – صلی الله علیه و سلم – فرمود :
سَیکُون فِی أُمّتی إختلاف و فُرقهٌ’ قومٌ یُحسنونَ القِیل ویُسِیئُون الفِعلَ’ یَقرؤُون القُرآن لایُجاوز تراقیهم’ یَحقِر أحدکم صَلاتُه مع صلاتِهم وصیامُه مع صِیامهم’ یَمرُقون من الدین کما یمرُق السّهم من الَرمیَّه ’ لایرجعون حتى یرتدُّ السهم على فُوقه هم شرُّالخلق والخلیقهِ طُوبى لمن قتلهم وقتلوه یدعون إلى کتاب الله ولیسوا منه فی شئٍ’ من قاتلهم کان أولى بِالله منهم.
(مسند امام احمد ج ۳ ص ۲۲۴، سنن ابی داوود ج ۲ ص ۳۰۸ و سنن ابن ماجه ص ۱۷۵).
و عن إبن عمر أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال:الفتنه ههنا من حیث یطلع قَرْن الشیطان وأشار بیده نحوَالعِراق.
(صحیح البخاری ج ۲ ص ۶۲۳، صحیح المسلم ج ۲ ابواب الفتن و اشراط الساعه، مسند امام احمد ج ۲ ص ۱۲۱).
ترجمه : زود است که در امت من اختلاف و پراکندگی پیدا شود. قومی ظاهر می شود که گفتار شان زیبا و کردار شان زشت می باشد. قرآن را می خوانند، اما از گلوی شان پایان نمی رود، یکی از شما نماز خود را از نماز آن ها و روزه خود را از روزه آن ها حقیر می داند. اما از دین چنان خارج می شوند چنانکه تیر از نزد شکاری. دوباره به دین داخل نمی شوند تا اینکه تیر به محل خروج خود برنگردد (یعنی چنانکه این کار امکان ندارد، دخول دوباره آن ها به دین نیز ممکن نیست). آن ها بدترین مخلوق اند. مژده باد کسی را که با آن ها جنگید. او بسیار لائق است در نزد الله تعالی از آن ها (زیرا او بر حق است).
ابن عمر – رضی الله عنهما – از رسول الله – صلی الله علیه و سلم – روایت می کند، که فرمود : فتنه اینجا می باشد، از جای که شاخ شیطان نمودار می شود، و با دست خود به جانب عراق اشاره نمود.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.