فرار به میدان جهاد

همگام با عاشقان شهادت/بخش پنجم ابویحیی بلوچی بخش اول: مجاهدان عاشقان حقیقی شهادت بخش دوم: غربت مجاهدان راه الله بخش سوم: داغ دیدگان میدان بخش چهارم: انقلاب درونی در میدان جهاد عنوانی که انتخاب کردم، شاید برای آنانی که با مجاهدین نبوده‌اند عجیب باشد، شاید گمان نکنند که کسی زندگیِ دنیا را رها کند و […]

همگام با عاشقان شهادت/بخش پنجم

ابویحیی بلوچی

بخش اول: مجاهدان عاشقان حقیقی شهادت
بخش دوم: غربت مجاهدان راه الله
بخش سوم: داغ دیدگان میدان
بخش چهارم: انقلاب درونی در میدان جهاد

عنوانی که انتخاب کردم، شاید برای آنانی که با مجاهدین نبوده‌اند عجیب باشد، شاید گمان نکنند که کسی زندگیِ دنیا را رها کند و به میدانی فرار کند، که بوی شهادت، آن‌جا پخش هست و دریای خون جاری هست و افرادی که به آن‌جا می‌روند هر لحظه آمادۀ تکه‌تکه شدن در راه الله هستند.

در میدان جهاد، افراد بسیاری یافت شده‌اند که با مخالفت خانواده رو به رو شده‌اند، اما آن‌ها ادای فرض الهی را بر رضایت خانواده مقدم دانسته‌ و شتابان به سوی میدان جهاد فرار کرده‌اند.

شهید محمود تقبله الله، زمانی که وارد میدان جهاد شد، پدر ایشان به دنبالش آمد و او را برگرداند، خانه و ماشین و زن و تمام امکانات را برایش فراهم کرد، اما شهید باذن الله بیش از ۲ ماه در خانه نماند، بلکه عازم میدان جهاد شد.

یکی‌ دیگر از گل‌های نوشگفتۀ اسلام به اسم مسلم، که در راه الله متعال پرپر شد، چندین مرتبه از خانه فرار می‌کند و به میدان جهاد پناه می‌آورد، ولی خانواده ‌اش او را دوباره به خانه آورده و نهایتا، بخاطر از بین بردن شوق شهادت در وجود او، او را به ایران می‌فرستند، تا مشغول کار شده و جهاد را فراموش کند. وی علی رغم فرسخ‌ها راه، و ده‌ها مانع، فقط با یک‌دست لباس و یک پتوی کهنه آن ‌هم از چند جای پاره، خود را به میدان جهاد می‌‌رساند و تا آخرین رمق حیات عاشقانه می‌رزمد، تا اینکه جام شیرین شهادت را سر می‌کشد.

در یکی از مناطق تحت حاکمیت امارت اسلامی بودیم، فردی که ظاهری ژولیده داشت، شتابان به سوی اتاق مجاهدین آمد، بعد از مدتی کوتاه، فردی دیگر دنبالش می‌کرد. بعد از تحقیق متوجه شدیم که نفر اول مجاهدی بوده و توسط خانواده‌اش به زور اورا به همراه فرد ثانی، که برادر او هست، برای کار می‌فرستند و او در اوج نا امیدی، وقتی پرچم امارت اسلامی را می‌بیند متعجب می‌شود و شتابان به سوی مجاهدین می‌آید تا اورا از این راه باز گردانند و این‌گونه به میدان جهاد فرار می‌کند و با کمک مجاهدین، به یکی از مناطق جنگی، بدور از خانواده‌اش فرستاده‌شد.

در این دنیای فانی، که حب دنیا در دل‌ها جاخوش کرده و مال‌ومنال، انسان‌ها را حواس‌باخته کرده و به حدی رسانده که بخاطر مال، از انجام هیچ کاری ابا نمی‌ورزد‌‌؛ بازهم افرادی پیدا می‌شوند که دنیا را با تمام لذت‌هایش رها کنند و به سوی جهاد فرار کنند.

با گذشت هزاروچهارصد سال از زمان صحابه، هنوز افرادی وجود دارند که همانند صحابۀ کرام رضی الله عنهم، مشتاق جهاد و شهادت باشند و در این راه، از تمام دارایی‌شان بگذرند.