نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
محمد داود مهاجر «صلــح و آزادی شــعار ما بُوَد» آری، مــدام عدل و امنیت و نام حق، لوای ما «ســـلام» بهـر نام دیـن و ملـت چون سپر ما بـوده ایم حفظ کیش و حفظ مردم ریشه دارد در قیام نهـضت مـا از «دل مـردم» صـدا دارد بُـرون ظلـم و اسـتثمارِ مـردم تـا بــکَی یـوغ لـِـئام […]
محمد داود مهاجر
«صلــح و آزادی شــعار ما بُوَد» آری، مــدام عدل و امنیت و نام حق، لوای ما «ســـلام»
بهـر نام دیـن و ملـت چون سپر ما بـوده ایم حفظ کیش و حفظ مردم ریشه دارد در قیام
نهـضت مـا از «دل مـردم» صـدا دارد بُـرون ظلـم و اسـتثمارِ مـردم تـا بــکَی یـوغ لـِـئام
«حـرکت مـردم» صدای عدل و انصافیم ما «پاسـدار صـلـح» و آرامش سـرود انـسجام
جنگ و پیکارش بهدوشِ ما ز دشمن کولهای زور و جَورش کرده بیرون تیغ ما را از نـیام
دیـن ما عدل و جــهادِ ما سـپر از بهــر او انـدرین ره جـمـله مــا را اتـحـاد و اهـتمــام
تــا ثـــریا مــیبـرد آیـین ما صـــلح و صــفا گر «شریعت» راه یابد در دل حکم و نـظام
ار صبـای صـلح و آزادی به خـاک مـا وزیــد دان که دِیو غرب دارد «قصهاش باب ختام»
تا که باشد «اهـرمن» اندر سرای ما چو «پیر» «رقص خون و ظلم» دارد داسِــتانی ناتــمام
آفــرین بر عنـدلیـبان، چهـــچهِ زیـــبای شـان خــواب غفــلت را ربودند «بلــبلان نیکنام»
«خنــجر الله اکبــر» سیـنهی دشــمن دریـد تار شـب چـون آخر آید، صبــح میآید تمام
صلـح و آرامــش ز دشــمن مِی نَشاید آرزو مـکـر دشـمـن کی گــزارد مـلتی را با مـــرام
ای مهاجر! گر تو خواهی صلحوعدلِ پایدار در شریعت این مجالِ نیک بینی والــسلام
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.