حکم جاسوسی مسلمان برای کفار

ابوعمار حقانی// ترجمه : سعید مبارز برای تشریح عنوان مقاله و ادای حق مطلب، لازم است باید در سه موضوع ذیل وضاحت داده شود: تعریف تجسس ، دلایل حرمت تجسس ، اقسام تجسس و حکم آنها. ۱ – تعریف تجسس : تجسس از جسّ گرفته شده در لغت بمعنای لمس کردن ودست سودن و در […]

ابوعمار حقانی// ترجمه : سعید مبارز

برای تشریح عنوان مقاله و ادای حق مطلب، لازم است باید در سه موضوع ذیل وضاحت داده شود: تعریف تجسس ، دلایل حرمت تجسس ، اقسام تجسس و حکم آنها.

۱ – تعریف تجسس :

تجسس از جسّ گرفته شده در لغت بمعنای لمس کردن ودست سودن و در تجسس معنای طلب است زیرا هر که در مورد چیزی اگر بخواهد معلومات حاصل کند آن را بدست می گیرد و لمس می کند .

و تحسس از حسّ گرفته شده عبارت است از اثر جس و آنچه بوسیله یکی از حواس خمسه حاصل شود.

اینکه در بین تجسس و تحسس فرق وجود دارد یا خیر ؟ پنج نظریه و قول است :

_ نظریه اول: تجسس بالجیم جستجو و بررسی از امور ظاهری و تحسس بالحاء جستجو و بررسی از امور باطنی می باشد و عدهء هم فرق آنها را بر عکس این گفته اند.

_ نظریه دوم: تجسس عبارت از جستجو و بررسی اخبار برای غیر و تحسس عبارت از جستجو و بررسی اخبار برای خود می باشد

_ نظریه سوم: تجسس جستجو و بررسی کارهای شر و ناپسندیده و تحسس جستجو و بررسی امور خیر می باشد

_ نظریه چهارم: تجسس جستجو و کنجکاوی از اسرار یک‌قوم و تحسس گوش نمودن سخنان یک قوم می باشد.

_ نظریه پنجم : هر دو متحد بوده و عبارت از جستجو و کنجکاوی اخبار‌ می باشد.

۲ – دلایل حرمت تجسس :

‏ _ ” یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ ” الحجرات : ۱۲

‏ترجمه : ( ‏ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! از بسیاری از گمانها بپرهیزید ، که برخی از گمانها گناه است ، و جاسوسی و پرده‌دری نکنید ، و یکی از دیگری غیبت ننماید ؛ آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد ؟ به یقین همه شما از مرده‌خواری بدتان می‌آید ( و از آن بیزارید ، غیبت نیز چنین است و از آن بپرهیزید و ) از خدا پروا کنید ، بی‌گمان خداوند بس توبه‌پذیر و مهربان است. )

امام حسن یکی از قراء مشهور چنین خوانده است: ” و لا تحسسوا” بالحاء.  علامه الوسی صاحب تفسیر روح المعانی گفته است : جمهور بر این نظر هستند که مراد آیه در هردو قرائت مطلق نهی از جستجوی اسرار و معایب است و آن را از جمله گناهان کبیره شمردند.

_ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ : ” إِیَّاکُمْ وَالظَّنَّ فَإِنَّ الظَّنَّ أَکْذَبُ الْحَدِیثِ ، وَلَا تَحَسَّسُوا وَلَا تَجَسَّسُوا ” . البخاری: ۵۶۳۳

ترجمه :  (از پیغمبر ﷺ روایت شده است که  فرمودند : از سوءظن نسبت به دیگران پرهیز کنید، دروغ‌ترین سخن سوءظن به دیگران است، استراق سمع نکنید و مخفیانه به سخنان مردم (به منظور جاسوسى) گوش فرا ندهید، از جاسوسى و کشف اسرار مردم دورى کنید. )

۳ – اقسام و احکام تجسس :

مراد از تجسس که در آیات قرآنی و احادیث نبوی ذکر شده است، جستجو و تتبع از عورات ، اسرار و معایب مسلمانها می باشد اما مطلق تجسس از اسرار یک شخص بر ۸ وجه متصور می باشد :

  • تجسس مسلمان از مسلمان برای نفس خود
  • تجسس مسلمان از اسرار مسلمان برای شخص دیگر
  • تجسس مسلمان از مسلمان برای کافر
  • تجسس تجسس مسلمان از کافر برای مسلمان
  • تجسس کافر از کافر برای نفس خود
  • تجسس کافر از کافر برای کافر دیگر
  • تجسس کافر از کافر برای مسلمان
  • تجسس کافر از مسلمان برای کافر

اگر اقسام چهارگانهء کافر را ملاحظه نماییم، اقسام تجسس به ۴۴ قسم می رسد اما بخاطر اینکه دامنهء مقاله گنجایش تفصیل و بیان احکام تمام انواع تجسس را ندارد فقط به ذکر یک‌نوع آن که “تجسس مسلمان از مسلمانها برای کفار” می باشد، اکتفا نموده و دلایل و نظریات فقهای مذاهب را در این رابطه با خوانندگان گرامی شریک می سازم :

حکم جاسوس مسلمان از مسلمانها برای کفار  از سه صورت خالی نیست که به اساس تفاوت صورتها احکام آنها نیز متفاوت می باشد. در دو صورت ذیل بنا بر اینکه به اجماع امت از بلندترین مراتب موالاه می باشد، مکفره بوده و انسان را از دایرهء دین اسلام خارج می سازد :

  • صورت اول: جاسوسی مسلمان از مسلمانها برای کفار بخاطر کفر شان و یا بخاطر نصرت آنها بر مسلمانها بخاطر اینکه کافر هستند
  • صورت دوم: جاسوسی مسلمان از مسلمانها برای کفار به این عقیده که این کار حلال است
  • صورت سوم: اما اگر یک مسلمان بدون وجود صورت اول و دوم خاص بخاطر نفع مادی و غرض دنیوی این کار را انجام می دهد در این مورد هیچ اختلافی نیست که از جمله گناهان کبیره بوده و در تحت آیات و احادیث که در نهی تجسس وارد شده است، داخل می باشد؛ چون این نوع تجسس اضرار و مفاسدش نسبت به تجسس مسلمانها از یکدیگر شان در حالیکه علماء اورا از جمله کبائر شمردند، بمراتب بیشتر می باشد. از همین جهت است که علامه ذهبی آن را از جمله کبائر شمرده و چنین می فرماید:”الکبیره التاسعه و الستون من جس علی المسلمین و دل علی عوراتهم… و بالضروره یدری کل ذی جس ان النمیمه اذا کانت من اکبر المحرمات فنمیمه الجاسوس اکبر و اعظم”. (کتاب الکبائر : ٢٨٠)

و همچنین امام شیخ العز بن عبدالسلام در کتاب خود آن را از جمله کبائر شمرده و چنین می فرماید :” و کذلک لو دل الکفار علی عوره المسلمین مع علمه بانهم یستأصلون بدلالته، و یسبون حرمهم و اطفالهم و یغتنمون اموالهم و یزنون بنسائهم و یخربون دیارهم، فإن تسببه الی هذا المفاسد اعظم من تولیته یوم الزحف بلا عذر مع کونه من الکبائر.” (قواعد الاحکام : ۱/ ۲۳_۲۴)

حکم قتل جاسوس مسلمان برای کفار:

در مورد حکم قتل جاسوس که در دو صورت اولی داخل باشد هیچ اختلافی وجود ندارد و همه بر این متفق القول هستند که آن شخص مرتد شده و واجب القتل می باشد اما در مورد حکم جاسوس که در صورت سوم داخل است، علمای کرام اختلاف نموده اند. عدهء گفته اند که کشته میشود و عدهء دیگر گفته اند که تعزیر میگردد.

علامه امام وهبه الزحیلی در کتاب مشهور خود اختلاف فقهای مذاهب را در این مورد چنین بیان می دارد :” و اجاز المالکیه و الحنابله و غیرهم قتل الجاسوس المسلم اذا تجسس لعدو علی المسلمین و لم یجز ابوحنیفه و الشافعی هذا القتل.”  (الفقه الاسلامی : ۷/ ۵۵۹۴- ۵۵۹۵)

امام قرطبی در تفسیر خود نیز اختلاف علماء را در باره متذکر شده و چنین می فرماید :” اذا قلنا لا یکون بذلک (ای بالتجسس) کافرا (ای اذان کان فعله لغرض دنیوی فهل یقتل بذلک ام لا ؟ اختلف الناس فیه فقال مالک و ابن القاسم و اشهب: یجتهد فی ذلک الإمام. و قال عبدالملک: اذا کانت تلک قتل، لأنه جاسوس و قد قال مالک بقتل الجاسوس – و هو صحیح لإضراره بالمسلمین و سعیه بالفساد فی الأرض و لعل ابن الماجشون انما اتخذ التکرار فی هذا لأن حاطبا أخذ فی أول فعله، والله أعلم.” (تفسیر الجامع لأحکام القرآن: ۹/ ۳۶ سوره الممتحنه)

آن عده علمای که حکم جواز قتل جاسوس را (اگر چه مسلمان هم باشد) داده اند، دلیل شان حدیث حاطب بن ابی بلتعه می باشد. وجه استدلال شان این است که حضرت عمر رضی الله عنه پس از آگاهی از جریان جاسوسی حاطب تصمیم قاطع قتل حاطب را گرفت و از پیامبر صلی الله علیه و سلم اجازه خواست تا گردنش را بزند اما پیامبر صلی الله علیه و سلم به عمر اجازه نداد و گفت که او در بدر حاضر بوده است. پس مانع قتل حاطب حضور آن در غزوهء بدر بوده و در غیر حاطب این حکم مری الاجراء می باشد. پس از تعلل عدم جواز قتل حاطب به حضور آن در بدر دانسته میشود که اگر اسلام مانع قتل آن بودی به علت خاص تر از آن علت جسته نمیشد.

و آن عده علمای که حکم به عدم جواز قتل جاسوس مسلمان نموده اند، امکان دارد دلیل شان حدیث فرات بن حیان باشد. وجه استدلال شان این است که زمانی فرات بن حیان دستگیر شد پیامبر صلی الله علیه و سلم امر نمود تا او را بکشند اما فرات در حال اسلامش را ظاهر کرد و پیامبر نیز او را رها نمود. پس دانسته شد که اسلام مانع جواز قتل جاسوس است. اما استدلال این گروه از علماء بحدیث فرات زمانی درست میشود که مسلمان بودن فرات در حین جاسوسی و عدم آگاهی پیامبر از اسلام آن ثابت شود. اما اگر فرات در حین جاسوسی کافر بوده و بعد از دستگیری چنانچه (ظاهر همین است) اسلام آورده باشد، استدلال به آن درست نمیشود؛ چون اسلام تمام ماقبل خویش را از بین می برد.

آیا در بین جاسوس که زمانی جاسوسی کرده است اما به اثر جاسوسی آن مانند جاسوسی حاطب بن ابی بلتعه و فرات بن حیان کدام ضرر به مسلمانها وارد نشده است و بین آن جاسوس که از مسلمانها به نزد کفار جاسوسی می کند و این را حرفه و کسب برای خویش تعیین کرده و بسبب جاسوسی آن اضرار بزرگ و خسارات هنگفت به مسلمانها را رسیده است ، در حکم آنها فرق وجود دارد یا خیر ؟

بنظر می رسد که این نوع جاسوس در نزد احناف نیز اگر امام مسلمانها مصلحت ببیند بخاطر اینکه ساعی بالفساد می باشد، تعزیرا و سیاستا بنا بر حکم آیه ذیل کشته می شود :”إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ .” ( المائده : ٣۶)

امام ذهبی در رابطه به جاسوس این چنینی حکم قتل آن را داده و چنین می فرماید :” اذا ترتب علی جسه وهن علی الإسلام و اهله و قتل او سبی او نهب او شئ من ذلک. فهذا ممن سعی فی الأرض فسادا و اهلک الحرث والنسل فیتعین قتله و علیه العذاب.” (کتاب الکبائر: ٢٨٠)

علامه دکتور وهبه الزحیلی رحمه الله در بیان نظریه احناف در رابطه به قتل تعزیری چنین می فرماید :” و من لم یندفع فساده الا بالقتل قتل… والخلاصه انه یجوز القتل سیاستا لمعتادی الاجرام و مدمنی الخمر و دعاه الفساد و مجرمی امن الدوله.” (الفقه الاسلامی : ٧/ ۵۵٩۴- ۵۵٩۵)

آنچه واضح است این است که جرم تجسس قتل را واجب می آورد؛ چون به اتفاق علماء جاسوس حربی کشته میشود و کسی که این کار را وطیفه و حرفه خویش قرار داده و این جرم را تکرار می کند و شرش از سر مسلمانها  بغیر از قتل بطریق دیگری قطع نمیشود پس او تعزیرا و سیاستا کشته میشود. البته نباید فراموش کرد این حکم در صورتیست تجسس جاسوس به حجج شرعی که همانا اقرار و یا بینه می باشد، ثابت گردد و به قراین و امارات اکتفا نشود . والله اعلم بالصواب .

با سپاس از مجله حقیقت