جهاد معاصر افغانستان از نگاه شریعت/ حیثیت جهاد امارت اسلامی پس از پیمان دوحه/ بخش ۱

مفتی عبدالله رشاد افغانی / ترجمه : حبیب‌زاده سرور دانش جهاد کنونی را غیر منطقی می‌خواند، حقیقت چیست؟ سرور دانش، معاون دوم اشرف غنی چند روز پیش در جریان یک سخنرانی گفت: جهاد طالبان پس از پیمان با امریکایی‌ها، غیر منطقی‌است. ما این مدعای نامبرده را از نگاه شریعت بررسی می‌کنیم که آیا واقعا جهاد […]

مفتی عبدالله رشاد افغانی / ترجمه : حبیب‌زاده

سرور دانش جهاد کنونی را غیر منطقی می‌خواند، حقیقت چیست؟

سرور دانش، معاون دوم اشرف غنی چند روز پیش در جریان یک سخنرانی گفت: جهاد طالبان پس از پیمان با امریکایی‌ها، غیر منطقی‌است.
ما این مدعای نامبرده را از نگاه شریعت بررسی می‌کنیم که آیا واقعا جهاد کنونی طالبان غیر منطقی است و یا هنوز هم مشروع است؟!
برای توضیح خوب‌تر بحث، مناسب است که اندکی در باره افغانستانِ پیش از اشغال و همچنان پس‌منظر سرور دانش و امثال‌او روشنی بیاندازیم، تا واضح شود که از نگاه شریعت، حاکم اصلی در افغانستان کیست و کدام مبارزه جهاد مقدس و کدام مبارزه بغاوت است؟

حیثیت شرعی امارت اسلامی:

پیش از وجود سیاسی طالبان، فساد در دهه نود میلادی در تمام کشور به اوج رسیده بود. جان، مال و آبروی مردم مصون نبود. هرج‌و‌مرج تنظیم‌ها کشور را به آستانه فروپاشی رسانده بود. کشور زیر سیطره حاکم واحد نبود و جزایر مستقل قدرت در همه نقاط کشور به وجود آمده بود. مجاهدان اصیل کشور در چنین شرایط دشوار به‌رهبری ملا محمد عمر مجاهد رحمه الله و به اساس فتوای علما برای پاسداری از جان، مال و آبروی افغان‌ها، در برابر فساد قیام مسلحانه نمودند.
سپس پانزده صد علمای کرام به تاریخ ۱۵ ذوالقعده ۱۴۱۶ هجری قمری مرحوم ملا محمد عمر مجاهد را لقب امیرالمؤمنین دادند و به دست او بیعت نمودند و به این شکل بنیاد امارت اسلامی گذاشته شد.
مرحوم ملا محمد عمر در نتیجه آن بیعت امیر شرعی مقرر شد. خلای زعامت کشور پُر شد و همه افغان‌های دیندار کشور اطاعت او را بر خود لازم دانستند. فرمان او در طول و عرض کشور به‌حیث امام شرعی نافذ العمل بود و این سلسله طبق اصول شرعی تا شیخ الحدیث مولوی هبه الله آخندزاده حفظه الله جریان داشته‌است.
عالم مشهور احناف علامه ابن نجیم در مورد تعیین امیر چنین می‌گوید: وتنعقد بیعه أهل الحل والعقد من العلماء المجتهدین والرؤساء لما عرف اهـ. البحر الرائق: ۲۹۹/۶ – یعنی : هرگاه علمای متدین وقت با یک امیر بیعت نمایند، همین برای امارت او کافیست.
ثم إذا وقعت البیعه من أهل الحل والعقد صار إماما یفترض إطاعته. قرره عین الأخیار لتکمله رد المحتار علی الدر المختار: ۴۶۶/۷ – یعنی : هرگاه اهل حل و عقد با یک امام بیعت کنند، او امیر شرعی است و اطاعتش واجب است.
از عبارات نقل شده فقه حنفی به صراحت دانسته می‌شود که از امیر المؤمنین ملا محمد عمر مجاهد رحمه الله تا شیخ هبه الله حفظه الله همه امرای امارت اسلامی حیثیت مسلم شرعی دارند.

بیعت با کسی دیگری در حضور داشت زعیم امارت اسلامی:

اگر در حضور داشت یک امام شرعی، کسی دعوای امامت می‌کند و بین مسلمانان تفرقه و فتنه ایجاد می‌کند، این عمل از نگاه شریعت ناروا و بغاوت آشکارا است و بر حاکم وقت و امام شرعی واجب است که نخست او را از راه دعوت از فتنه منع کند و اگر به بغاوت خود ادامه بدهد، در برابر او دست به مبارزه مسلحانه بزند، تا او را به راه راست بیاورد.
رسول الله – صلی الله علیه و سلم – در مورد چنین فتنه‌گران فرموده است: إذا بویع لخلیفتین، فاقتلوا الآخر منهما. صحیح مسلم: ۱۴۸۰/۳
علامه نووی رحمه الله در شرح این حدیث فرموده است که امت بر کشتن امام دوم اجماع دارند.
ملا علی‌قاری رحمه الله در تشریح این حدیث می‌نویسد:‌ قال الطیبی: لأن الآخر منهما خارج على الأول باغ علیه فتجب المقاتله معه حتى یفیء إلى أمر الله وإلا قتل. . . واتفقوا على أنه لا یجوز أن یعقد لشخصین فی عصر واحد اتسعت دار الإسلام أم لا. مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح: ۲۳۹۹/۶
یعنی :‌ چون امام دوم بر حق امام اول تجاوز و بغاوت کرده است، لهذا تا آن‌زمان قتال در برابر او واجب است که به حکم الله رجوع کند. سپس می‌فرماید : علما بر این اتفاق دارند که همزمان بیعت با دو امام ناروا است.
در حدیث ابوداود چنین آمده‌است : من بایع إماما، فأعطاه صفقه یده، وثمره قلبه، فلیطعه ما استطاع، فإن جاء آخر ینازعه، فاضربوا رقبه الآخر. سنن أبی داود: ۹۷/۴ – یعنی :‌ هرگاه با یک امام بیعت شود و سپس کسی دیگری دعوای امارت کند، باید سرش از تن جدا گردد.
بنا برین در حضور داشت امیر شرعی امارت اسلامی، بیعت با حامد کرزی یا اشرف‌ غنی جائز نیست، و اگر کسی باز هم بر چندپارچگی مسلمانان اصرار می‌ورزد، به اساس حکم شریعت لازم است که بر ضد وی مبارزه مسلحانه شود، تا کشور از شر و فتنه‌اش در امان شود.

نبوغ سیاسی سرور دانش و امثالهم:

امارت اسلامی پیش از تهاجم امریکایی‌ها، تقریبا بر تمام افغانستان سلطه داشت و احکام خداوندی را نافذ کرده بود. آن‌زمان نه کرزی وجود سیاسی داشت، نه اشرف غنی و نه هم سرور دانش و امثالهم. ائتلاف امریکایی‌ها و ناتو با تهاجم کفری شان غلامانی همچون سرور دانش را نیز با خود به افغانستان وارد کردند و کرزی، اشرف غنی و سروردانش زیر بال اشغالگران و بی۵۲ به ارگ رسیدند. از نگاه شریعت، ایشان در چنین حالت نه تنها همکاران و مناصرین کافران حربی شمرده می شوند و قتل شان حکم قتل اشغال‌گران را دارد، بلکه ایشان تفرقه‌اندازان بین مسلمانان و تجاوزگران بر امام شرعی نیز هستند و همکاری با کافران محارب و اعلان امام دیگر در حضور داشت امام شرعی، دو جرم‌ بزرگ است.

ادامه دارد…..