جهاد معاصر افغانستان از نگاه شریعت/ جواب شبهات در مورد قیام ملی افغان‌ها / بخش ۴ و اخیر

مفتی عبدالله رشاد افغانی / ترجمه : حبیب زاده جواب شبهات بر امامت ملا محمد عمر مجاهد پس از تهاجم امریکایی ها بعضی‌های که برای اشباع غرایز مادی‌شان به گونه ارادی از اشغال حمایت می‌کنند، همواره می‌کوشند مبارزه‌ی ضد اشغال را زیر سوال ببرند، تا به آسانی به اهداف شوم شان برسند، آن‌ها می‌گویند: ۱ […]

مفتی عبدالله رشاد افغانی / ترجمه : حبیب زاده

جواب شبهات بر امامت ملا محمد عمر مجاهد پس از تهاجم امریکایی ها

بعضی‌های که برای اشباع غرایز مادی‌شان به گونه ارادی از اشغال حمایت می‌کنند، همواره می‌کوشند مبارزه‌ی ضد اشغال را زیر سوال ببرند، تا به آسانی به اهداف شوم شان برسند، آن‌ها می‌گویند:

  • ۱ : با تهاجم امریکایی‌ها، ملا محمد عمر از صحنه دور شد، سلطه‌ی او بر کشور پایان یافت و چون سلطه برای امارت سلطه است، لذا امامت و امارت او شرعا از بین رفته است.
  • ۲ :‌ پس از تهاجم امریکایی‌ها، ملا محمد عمر از مردم پنهان شد، حالانکه برای امیر اظهار شرط است.
  • ۳ :‌ در جهان امروزی خلافت وجود ندارد، پس ملا محمد عمر چطور امیر مسلمانان شده می‌تواند؟
  • ۴ :‌ از حدیث صحیح مسلم که درین باب استدلال می‌شود، محل اعتراض است. آن حدیث موضوعی از عهد عباسیان است.

ما کوشش می‌کنیم به این شبهات چهارگانه، ضمن تحقیق ذیل جواب‌های مدلل ارائه نمائیم:

آیا با تهاجم کافران، امارت امیر مسلمانان از بین می‌رود؟

امارت امیر مسلمانان در نتیجه تجاوز کافران ازین سبب از بین نمی‌رود، که خداوند متعال فرموده است: وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا – النساء: ۱۴۱
هرگاه سلطه‌ی مطلق کافران نفی شود، معنایش اینست که حاکمیت حاکم مسلمانان هنوز برقرار است و به رهبری او، مسلمانان می‌توانند علیه کافران تجاوزگر جهاد کنند.
چنانکه بر مسلمانان جهاد دفاعی فرض است و از سوی دیگر جهاد بدون امیر ممکن نیست، پس بنا بر آیت فوق، امیری که در نتیجه هجوم کافران از صحنه دور شده باشد، معزول خوانده نمی‌شود.
ملا محمد عمر مجاهد نیز عملا خود را مخفی نمود، اما فرماندهی جهاد را به‌دوش گرفت و بالاخره نتیجه‌اش هم مثبت برمد. الحمدلله
باز هم باید تصریح نمود که مخفی شدن ملا محمد عمر مخفی از روی یک حکمت بود، در حالی‌که حکم او چنان نافذ بود که مسلمانان به فرماندهی او کافران را شکست دادند و همچنان مسائل عامه‌ و روزمره‌ی مسلمانان به امر او حل و فصل می‌شد.
علامه نسفی رحمه الله می‌گوید سبب عمده‌ی شرط اظهار امام اینست که مصالح مردم حل شود. اگر امام پنهان شود چطور می‌تواند با دشمنان مقابله کند.
(ثم ینبغى أن یکون الامام ظاهرا) لیرجع إلیه، فیقوم بالمصالح، لیحصل ما هو الغرض من نصب الامام (لا مختفیا) من أعین الناس خوفا من الأعداء وما للظلمه من الاستیلاء. شرح العقائد النسفیه للتفتازانی، ط: الکلیات الأزهریه: ص: ۹۸
و ظاهر است همواره چنین نمی‌باشد که در ظهور امام به مصالح مسلمانان رسیدگی شود و در اخفای وی مصالح مسلمانان ضایع گردد، بلکه این هم ممکن است که در ظهور امام زعامت مسلمانان از بین برود و مصالح شان ضایع شود، پس درین صورت بر امیر مسلمانان لازم است که زعامت مسلمانان را محافظت کند. ملا محمد عمر مجاهد نیز این کار را انجام داد. والحمدلله

انکار از امارت نشانه‌ی لاعلمی است :

حامیان اشغال ادعا می‌کنند که در جهان امروزی خلافت نیست، پس ملا محمد عمر چگونه امیر شرعی خوانده می‌شود. این غلامان اشغال‌گران بین خلافت و امامت فرق نتوانسته‌اند و با نبود خلافت، امارت را هم از بین می‌برند، که این نشان‌دهنده‌ی مستوای ضعیف علمی آن‌هاست.
در معجم الکبیر طبرانی (۵۵/۱) روایت شده: قال: «الخلافه ثلاثون سنه، ثم یکون ملکا. خلافت ۳۰ سال می‌باشد و پس ازان ملوکیت (امارت) می‌باشد، ایشان هم از تاریخ اسلامی خود بی‌خبر هستند و هم از حکم صریح احادیث، بلکه می‌خواهند همچو خود دیگران را نیز گمراه بسازند.

سلطه‌ی اشغالگران و غلامان شان بر کشور و حکم شرعی آن :

سلطه‌ی کافران بر یک کشور اسلامی عبارتست از اینکه خاک مسلمانان را در سیطره بیاورند، خواه سیطره بر کل خاک باشد و یا بخشی از آن. با سیطره‌ی کافران، جهاد بر مسلمانان فرض می‌گردد. پس هرگاه کشور ما از سوی امریکایی‌ها اشغال شد، یک اداره دست‌نشانده را برای حفظ مصالح شان به میان آوردند که در راس آن نخست کرزی بود و حالا اشرف غنی است. معنای ایجاد این اداره این نیست که همکار کافران محارب، امیر شرعی مسلمانان خوانده‌شود و حاکم شرعی وقت معزول گردد.

حکم صریح قرآن کریم است: وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا – النساء: ۱۴۱

همچنان مسئله‌ی مسلّم شرعی است که اگر کافران امیر شرعی مسلمانان را محبوس کردند، اما امید این بود که به زور یا زر رها شود، پس آن امام محبوس هنوز هم حاکم مسلمانان است و در زندگی او بیعت با کسی دیگری روا نیست.
علامه زحیلی رحمه الله نوشته است: فإن أسر بعد انعقاد الإمامه له، وجب على کافه الأمه استنقاذه من الأسر، ولا یخلع من الإمامه إلا إذ یئس المسلمون من استخلاصه من الأسر. الفقه الإسلامی وأدلته، الباب السادس: نظام الحکم فی الاسلام: ۶۱۸۳/۸
همچنان ابن المقن رحمه الله تعالی در التوضیح لشرح الجامع الصحیح (۴۴۰/۳۲) و ابن بطال رحمه الله در شرح صحیح الحبخاری لابن بطال (۲۱۶/۸) و علامه ماوردی رحمه الله تعالی در الاحکام السلطانیه (ص۴۷) فصل فی نقصان حریک التصرف نیز این مسئله را ذکر نموده‌اند.
هرگاه امام در اثنای اسارت نزد کافران هم بر امامت خود باقی بماند و معزول خوانده نشود، پس اگر کافران بر یک کشور اسلامی هجوم ببرند و امام و لشکر مسلمانان را وادار به عقب نشینی نشوند، پس چرا امام معزول دانسته‌شود.
بنابراین، ملا محمد عمر رحمه الله پس از تهاجم امریکایی‌ها هم امیر شرعی بود و این دلیل مخالفان که او بر کشور سطله نداشت، بیجاست. زیرا در حضور کافران اشغال‌گر، مقتضای وضعیت جنگی این بود که لشکر مسلمانان از شهرها عقب نشینی نموده، و برای جنگ دفاعی علیه دشمن آمادگی بگیرند.

تعبیر حدیث صحیح مسلم در قاموس حامیان اشغال :

در وجود یک امیر، بیعت با امیر دیگر شرعا روا نیست. در احادیث و همچنان فقه اسلامی بر عدم جواز این کار حکم شده‌است.
روایت صحیح مسلم است: إذا بویع لخلیفتین، فاقتلوا الآخر منهما. صحیح مسلم: ۱۴۸۰/۳
و حکم فقه اینست که اگر کسی از حاکم بر حال مخالفت کند و خود را امیر اعلان کند، این را بغاوت گفته می شود و به اساس حکم بغاوت، او اول فهمانده می‌شود، اگر باز هم از این کار دست نگرفت، تا زمانی با او مبارزه مسلحانه می‌شود که سلاح را بر زمین نگذاشته است. علامه سرخسی رحمه الله در مبسوط می‌نویسد: وهذا لأنه ما دام حاملا للسلاح فهو قاصد للقتال إن تمکن منه فیقتله دفعا لقتاله. المبسوط للسرخسی ۱۳۳/۱۰
با وجود این حکم صریح، حامیان اشغال حدیث صحیح مسلم را حدیث موضوعی عباسیان می‌دانند. این حدیث را اگر چه تنها صحیح مسلم روایت کرده و علمای جرح و تعدیل آن را ضعیف خوانده اند، اما شروحات صحیح مسلم از امام نووی رحمه الله تا علامه سیوطی رحمه الله و شروحات مشکاه شریف؛ طیبی، مرقات و لمعات در همه شان به وضاحت نوشته شده است که اگر فرد دوم از امارت دست‌بردار نشود، با او به هدف از بین بردن فتنه، مبارزه مسلمانه می شود.
علامه قاری رحمه الله به صراحت نوشته است: والقتل مجاز عن نقض العهد وفیه إشاره إلى أنه لو لم یدفع إلا بالقتل، فإنه یجوز قتله. مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح ۲۳۹۹/۶
همچنان در لمعات نوشته‌است: وأقول: ما المانع من حمله على القتل حقیقه؟ فإنه باغٍ، والقتال إنما یکون لقصد القتل، واللَّه أعلم. لمعات التنقیح فی شرح مشکاه المصابیح ۴۵۸/۶
با این حکم صریح شریعت، باز هم مردم مادیات پرست در حکم شریعت تحریف معنوی می‌کنند و حق را باطل و باطل را حق می‌گویند. اما این از شان خداوند متعال است که همواره برای حفاظت از دین خود چنین علمای موجود می‌باشند که از دین خدا دفاع می‌کنند. والحمدلله علی ذالک.