نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
حبیبی سمنگانی نقد و ایراد بزرگ بر طالبان اینست که «برخورد آنان با زنان، آزادی بیان و بهاصطلاح آزادیهای مدنی با هیچ نسخهی از شیوه زندگی در جهان امروزی همخوانی ندارد». از شیوه استدلال منتقدان بهخصوص سیکولاران دانسته میشود که طالبان باید به یکی از نسخههای مروج امروزی تن دهند و یا خود را با […]
حبیبی سمنگانی
نقد و ایراد بزرگ بر طالبان اینست که «برخورد آنان با زنان، آزادی بیان و بهاصطلاح آزادیهای مدنی با هیچ نسخهی از شیوه زندگی در جهان امروزی همخوانی ندارد». از شیوه استدلال منتقدان بهخصوص سیکولاران دانسته میشود که طالبان باید به یکی از نسخههای مروج امروزی تن دهند و یا خود را با آن هماهنگ سازند، تا بتوانند جامعه افغانی را به شکل واقعی رهبری کنند.
اینکه این نقد چهقدر منطقی و عقلانی است، باید به بحث گرفته شود. اما هرگاه این نقد از سوی بهاصطلاح روشنفکران و حامیان مدرنیسم مطرح میشود، خیلی تعجبآور تمام میشود. زیرا ایشان در حالیکه مخالف سرسخت انجماد فکری و به گفته امرالله صالح خلاف «یخبستگی» هستند، مگر طالبان و یا حامیان آنها را به پیروی کورکورانهء دیگران تشویق میکنند و گویا طالبان باید بهجای اینکه روی نسخههای بدیل، خوبتر و کاملتر کار بکنند، باید نسخههای موجود را بسنده بدانند و ازان پیروی بکنند.
بر علاوه از مشکلات دیگر، یک مشکل عمده جمهوریت افغانی این هم است که همه افکار، ارزش ها و نسخههای آن، بدون چونوچرا و ناگهانی از بیرون وارد و بر افغانها تحمیل شده، و نیازی به این دیده نشده که آیا این اجناس خارجی ما برای افغانها چهقدر قابل پذیرش است و با طبیعت و سرشت آنها چهقدر سازگاری و همخوانی دارد. از همینست که با گذشت نزده سال، هرگاه ضرورت به دفاع ازان «دستاوردهای جمهوری» پیش میشود، بهجای که از داخل جامعه افغانی کمک به دست بیاورند و یا حمایت شوند، دست کمک به سوی خارجیها دراز میشود و دیگر چارهای نمیبینند.
اگر این دستاوردهای مزعوم را پدیدههای استعماری نه، بلکه دستاوردهای جمهوریت افغانی بدانیم، پس این دستاوردها یقینا محصول نوگرایی و مدرنیسمِ جمهوریتخواهان است. اما امروز اگر طالبان روی گزینههای بدیل کار بکنند و یا ناکامیها و کمیوبیشیهای نظام کنونی کابل را به نقد بگیرند، به تحجر و کهنه گرایی تعبیر میشود. گویا تنها همان نوگرایی و مدرنیسم معتبر است که یک حلقه کوچک و نوپیدای جامعه امروزی افغانی، تعریف کردهاند.
این موقف درشت، انتقاد ناپذیر و خودخواهانه جمهوریتخواهان افغان، چیزی است که درین اواخر بهوضوح مشاهده شده است. آنها اصول و مبادی مقررات شریعت اسلامی را به نقد و طنز میگیرند و زیر عنوان اصطلاحات اسلام افراطی و قرات سختگیرانه اسلام، همه معیارهای اساسی اسلام را رد میکنند، اما هرگز آماده نیستند که به اصطلاح دستاوردهای سستعنصر آنان مورد بحث و مناقشه قرار بگیرد.
عجبتر اینکه، آنها با اینکه در زندگی علمی و عملی شان با تعالیم اسلامی و بهخصوص با نصوص دینی علاقهای ندارند و به نگاه مخالف به آن میبینند، اما این نازکخیالان در زعم این هستند که باید شریعت اسلام را هم آن ها تفسیر و تشریح کنند و دیگران به آن اعتبار بدهند و فوری آمنا و صدقنا بگویند. گویا هم خدا خواهی و هم دنیای دون.
مشکل جمهوریتخواهان درین مورد تنها با طالبان نیست، بلکه اصلا تعبیر و تفسیر دین از سوی علمای هیچیک مدارس دینیه کشور برای آن ها قبول نیست، و از دید آنها تنها کسانی میتوانند دین را درست تشریح کنند که دین اسلام را در پوهنتونهای غربی آموخته و شناخته باشند، زنا، قمار، شراب و سود را حرام ندانند و حتی در امور دینی هم مرعوب و پیرو غرب باشند. اما مشکل اینست که افغانها تا هنوز آنقدر هم «سیکولار» نشدهاند که چنین ملاهای ریشتراش، نیکتایپوش و……را بهحیث پیشوایان دین بپذیرند. چون میدانند که «خفته خفته را کَی کند بیدار».
چنانچه این یک حقیقت مسلّم تاریخی است که بنیانگذاری و ترویج سیکولاریسم در کشورهای اسلامی، به قیمت تحقیر و نابودی ارزشهای دین مقدس اسلام تمام شدهاست، عملکرد جمهوریت خواهان افغانستان نیز در قبال اسلام، بهجای تلاش برای هماهنگی و همخوانی، خصمانه بودهاست. از همیناست که افغانها به این باورند که هر قدر به سیکولاریسم راه بدهند، توطئه در برابر اسلام و مسلمانها فزونتر میشود.
اما مشکل جمهوریتخواهان این هم است که بهجای اینکه به نگرانیهای روز افزون ملت متدین افغانستان پاسخگو باشند، با زمزمه دستاوردهای ۱۹ ساله کمکهای مالی سپانسران خود را حلال میکنند. آنها هنوز هم آماده نیستند و یقینا توانایی آن را هم ندارند که با ملت خود وارد مکالمه و گفتوشنید شوند. چون اصلا درین دو دهه از افغانها فاصله داشتهاند و از خویوبوی افغانیت هم محروم گشتهاند. امروز در حالیکه اشغالگران افغانستان را ترک میکنند، ترس جمهوریتخواهان بیشتر از هر چیز، از مواجه شدن با افغانهاست.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.