استقلال، مدار توسعهٔ پایدار

نویسنده: محمدداود مهاجر استقلال و خودمختاری یک اصل از اصول پیشرفت و ترقی در مسیر زندگی است. آزادانه به امور زندگی رسیدن، انتخاب فعالیت‌های دلخواه و برگزیدن نحوهٔ فرهنگ و مسیر زندگی، آن‌طوری که خودمان می‌خواهیم، همهٔ این موارد از جمله ویژگی‌هایی هستند که در صورت استقلال به دست می‌آیند و بس. کشورهایی که همواره […]

نویسنده: محمدداود مهاجر

استقلال و خودمختاری یک اصل از اصول پیشرفت و ترقی در مسیر زندگی است. آزادانه به امور زندگی رسیدن، انتخاب فعالیت‌های دلخواه و برگزیدن نحوهٔ فرهنگ و مسیر زندگی، آن‌طوری که خودمان می‌خواهیم، همهٔ این موارد از جمله ویژگی‌هایی هستند که در صورت استقلال به دست می‌آیند و بس.

کشورهایی که همواره وابسته به دیگران اند و همیشه با واردات از دیگر کشورها خود را نگه‌می‌دارند، آن‌ها همیشه زیر خط فقر می‌مانند و هیچ‌ امیدی به بالارفتن از این خط را ندارند. آن‌ها با مرور زندگی و ازدست‌دادن تکیه‌گاه خود، ناگاه سقوط می‌کنند و هیچ‌گاه روی توسعه و انکشاف را نمی‌بینند.

تجربهٔ بیست‌سالهٔ جمهوریت به ما چنین نمایان ساخت: آن‌هایی که پول و معاش کارمندان و اردوی آن‌ها را دیگران تهیه می‌کردند و کاملاً خود را وابسته به آن‌ها نموده بودند، روزی آمد که ظرف دو هفته، دیوار بیست‌ساله‌شان در یکدم فروریخت و دست‌بسته تسلیم شدند.

زمانی که یک حکومت مستقل نباشد، نمی‌تواند برای خود پلان‌های استراتژیک چندساله ترتیب دهد و بر مبنای همان طرح، پیش برود؛ زیرا هر آنی ممکن است اربابانش فرمانی صادر کنند و مسیری برایش تعیین نمایند.

کشورهایی که استقلال ندارند اراده هم ندارند و نمی‌توانند بدون دیکتهٔ اربابان خود گامی به طرف جلو بردارند.

کشورهای جنوب آفریقا، با وجود منابع و معادن غنی و سرشار طبیعی‌ای که دارند؛ اما چون زیر استعمار حکومت‌های دیگر قرار دارند و هیچ‌گونه استقلالی ندارند، همواره سرمایه‌های آن‌ها به یغما برده می‌شود و مردم آن کشورها، همیشه زیر خط گرسنگی و فقر زندگی می‌کنند.

امروزه به‌ یمن جهاد و ایثارگری این ملت غیور، کشور عزیز ما به استقلال و خودمختاری دست یافت؛ به چیزی گران‌بها که خون صدهاهزار شهید و فدایی، ضامن به‌وجودآمدن آن بوده است؛ ازاین‌رو بستر ترقی و توسعه برای ما مهیا شده است؛ لذا باید تلاش کنیم تا کشور ما در هر چیز به خودکفایی برسد؛ نه اینکه همانند حکومت‌های سابق، همواره دست‌مان به طرف سازمان‌های جهانی و مؤسسه‌های شرقی و غربی دراز باشد. ضرب المثل مشهوری است: «هیچ گربه‌ای به‌خاطر خدا موش نمی‌گیرد.» آنانی که کمک می‌کنند، گندم و روغن می‌دهند، از خود منافع و مقاصدی دارند که ذریعهٔ همین مؤسسات و سازمان‌ها، منافعشان دنبال می‌شود.

افغانستان در مدت بیست سالی که تحت استعمار آمریکا و ایادیش بود هیچ نوع ترقی و توسعه‌ای مهم را شاهد نبود و بلکه تمامی منابعش از طرف اشغالگران، غصب و انتقال می‌یافت.

اما از زمانی که امارت اسلامی سر کار آمده است شاهد پیشرفت‌های چشمگیری در زمینه‌های مختلف نظامی، اقتصادی و توسعه‌وی بوده‌ایم که همه را مدیون رشادت‌های رزمندگان سرسپردهٔ اسلام هستیم.

به امید روزی که پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرده و به سکوی قدرت اقتصادی و نظامی در جهان برسیم.

وما ذلک علی الله بعزیز