نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نویسنده: محمد داود مهاجر بیداری ملت و آغاز جرقههای جهاد؛ مردم و ملت ما گرچه غریب اند؛ ساده زندگی میکنند؛ اما صفاتی دارند چون: ایمان، غیرت، شجاعت، بیداری و سرخمنکردن در جلوی دیگران غیر از خدای یکتا! اما دشمن چه زود فریب خورد! او با ایجاد تنگناها و فشارهای زیاد بر مفاهیم اسلامی و کلتور […]
نویسنده: محمد داود مهاجر
بیداری ملت و آغاز جرقههای جهاد؛ مردم و ملت ما گرچه غریب اند؛ ساده زندگی میکنند؛ اما صفاتی دارند چون: ایمان، غیرت، شجاعت، بیداری و سرخمنکردن در جلوی دیگران غیر از خدای یکتا! اما دشمن چه زود فریب خورد! او با ایجاد تنگناها و فشارهای زیاد بر مفاهیم اسلامی و کلتور مذهبی ملت ما، آنها را بیدارتر کرد و در عمل اعلام نمود که: «من دشمن دین شمایم». جرقههای ایمانی بعد از ناامیدیِ انسحاب، دوباره با روحیهٔ فداکاری برای اسلام، دفاع از عقیده و نوامیس مسلمانان، در سینههای جوانان و نوجوانان درخشیدن گرفت؛ حلقاتی پنهان و پراکنده در هر جای شروع به کار کردند. آری، از صفر باید شروع میکردند و اینچنین هم شد؛ مردانی با عزمهای فولادین و با دستهای خالی، اما همتهایی بلند و ناگسستنی، جرقههای این آتش را زدند. مجاهدانی مخلص که در هر کنج و گوشهای لحظه شماری میکردند بلند شدند و قد علم کردند. جوانان غیرتمند، این همه ذلت و خواری را از دست متجاوزان آمریکایی تاب نیاوردند و جنگهای چریکیِ نامنظم را در گوشههای مرزی و بعضاً در ولایت شروع کردند.
امواج بیداری و شعلههای جحیم؛
در خیال دشمن این نمیآمد که بار دیگر مقاومتی آغاز شود. دشمن غیر از تکبر و غرور دیگر منطقی را هم بلد نبود؛ اما امواج بیداری، در میان اقشار مختلف جامعه رو به افزودن گرفت؛ حملات دستههای کوچک چریکی و مسلح، به حملات تهاجمی بزرگ مبدل شد؛ تاکتیکهای جدید انفجاری و بمگذاری از گوشه و کنار شروع شده و به انفجارهای منظم منتهی شد و از آن پس نیز موج عملیاتهای جوانان فدایی، ساحهٔ میدانهای جهاد را پرکرد و آهستهآهسته هر مجاهد ما بمگذار شد و هر جوان کشور ما با عملیات فدایی انس گرفت؛ معسکرهای مختلف در کوی و برزن ایجاد شد و هر مجاهد ما، تمام تاکتیکهای جنگی را فراگرفت. مطابق با بشارتهای زیادی که خداوند متعال به بندگان مجاهدش وعده داده بود: { والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا }، {وکفی الله المومنین القتال و کان الله قویا عزیزا }، {انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا} و دهها آیات و احادیث دیگر، اوضاع داشت به نفع ما عوض میشد؛ آری نتایج امتحان به نفع ما داشت دور میزد؛ هر بیشه و هر تپهای کمینگاهی برای دشمن شده بود. هرچیزی که چشم دشمن به آن میافتید اول گمان میبرد شاید مین یا کدام جوان فدایی باشد. دشمن داشت از داخل خودش نیز زده میشد. عملیاتهایی توسط مجاهدان نفوذی در میان صفهای اشغالگران انجام میشد و بسی از افغانهای غیور هم گاهی لولهٔ تفنگ خود را سوی اشغالگران میگرفتند و تعدادی را به جهنم میفرستادند. دیگر اعتمادی حتی بر نیروهای خودی نداشتند و اینگونه عملیاتها را آنها «حملهٔ سبزها» مینامیدند؛ چون نیروهای دولتی عموما سبزپوش بودند.
آری، جنگ ما دیروز اگر شعله بود، امروز به جحیمی برای دشمنان تبدیل شده بود. آنها در گردابی خطرناک واقع شدهبودند و هر روز در آن بیشتر فرومیرفتند. وبرعکس، الحمدلله، مجاهدین امارت اسلامی هر روز بیشتر و بهتر منظم میشدند. در صف واحد و تحت امارت امیرالمومنین -حفظه الله- در تشکیل و نظامی محکم و مضبوط، روز به روز به پیشرفتهای نظامی، تکنالوژی روز و سیاستهای درست شرعی دست پیدا میکردند و این همه از فضل و عنایت الله متعال بود.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.