آزادی بیان یا اسلام ستیزی؟

ابوزبیر حبیب زاده امروز مقاله‌ی یک نویسنده سیکولار را مطالعه داشتم. وی هر از گاهی در نبشته‌های خود بر تضادات عملی جامعه اسلامی به‌خصوص نقش منفی علمای معاصر نقد می‌کند. اما جالب بود که بر خلاف دیگر سیکولاران افغانی و غربی، که مشغول توجیه سخنان موهن مکرون هستند، این‌جناب از اهانت توجیه ناپذیر پیامبر اکرم […]

ابوزبیر حبیب زاده

امروز مقاله‌ی یک نویسنده سیکولار را مطالعه داشتم. وی هر از گاهی در نبشته‌های خود بر تضادات عملی جامعه اسلامی به‌خصوص نقش منفی علمای معاصر نقد می‌کند. اما جالب بود که بر خلاف دیگر سیکولاران افغانی و غربی، که مشغول توجیه سخنان موهن مکرون هستند، این‌جناب از اهانت توجیه ناپذیر پیامبر اکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم بسیار ناراحت شده‌بود و از معیار‌های دوگانه و برخورد چندگانه جامعه سیکولار نالیده‌بود.

وی نوشته‌بود : «جامعه غربی یارای جزوی‌ترین نقد بر یهود را ندارد، اما پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم را این‌قدر به آسانی توهین می‌کند، نقد بر یهود عصبیت مذهبی عنوان داده‌می‌شود، اما از اهانت به مقدسات اسلام به بهانه آزادی‌بیان دفاع می‌شود».

بلی، مشکل این نبود که امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه چرا کشته‌شدن ساموئل پتی، استاد ۴۷ساله فرانسوی را محکوم کرد. وی به‌حیث رئیس جمهور فرانسه حق داشت که از کشته‌شدن بدون محکمه‌ی یک شهروند خود به‌خشم می‌آمد. اما خشم او نباید به‌معنای این می‌بود که آنچه ساموئل انجام داده، درست‌ است.

درست است که مرگ صحرایی ساموئل از نگاه قانون فرانسه روا نبود، اما این کجا درست است که عمل پلید ساموئل، نمایندگی از ارزش‌های سیکولاریسم و دموکراسی خوانده‌شود و عین آن عمل در مراسم یادبود از او، به شکل گسترده‌ و زیر چتر دولتی تکرار شود‌؟

مکرون در مصاحبه با الجزیره گفته است که : «ما با تکرار عمل ساموئل پتی به اسلام‌گرایان تندرو پاسخ می‌دهیم». این یقینا عذری بدتر از گناه است. او در حالی‌که اسلام‌گرایان تندرو را تنها تهدید برای جامعه فرانسوی نه بلکه برای مسلمان‌ها هم می‌داند، اما شاید خبر نیست که با عمل اهانت‌آمیز خود، موقف تندروان را قوی‌تر و مسلمانان خواب‌رفته را هم بیدار ساخته‌است.

چنانچه برادر ما منیر احمد منیر، نوشته است: «مسلمانان بر عقیده‌ای بسیار محکم استوار اند و عموما حاضر اند تا به‌خاطر آن، از همه چیز خود بگذرند؛ بخصوص قرآن و نبی بزرگوار اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌سلم. دراین زمینه میان نمازخوان و غیرنمازخوان، پایبند به اعمال و غیر پایبند، فرقی نیست؛ همگی خود را در دفاع از آن برابر می‌دانند و تجربه این‌چیز را ثابت کرده است».

عده‌ی از سیکولاران می‌کوشند معنای سیکولاریسم به لادینیت را توطئه‌ی اهل مذهب بخوانند. اما هر از گاهی امثال مکرون پیدا می‌شوند که در صحنه عمل ثابت می‌کنند معنای واقعی سیکولاریسم همین لادینیت و دین‌ستیزی است. اما درین اواخر سیکولاریسم از لادینیت به محض اسلام‌ستیزی تبدیل شده‌است.

حقیقت اینست که مسیحیان در برابر سیکولاران و سیکولاریسم در برابر یهودیان سرنهاده اند. سیکولاران پس از محو نقش مسیحیت از جامعه غربی، در پی نابودی اسلام و ارزش‌های اسلامی اند. اما لله الحمد توطئه‌های آن‌ها ناکام مانده و مسلمانان‌ با ولوله تازه‌ی به پاسداری از ارزش های دینی خود کمر بسته اند.

مشکل سیکولاران اینست که اسلام را با مسیحیت به اشتباه گرفته‌اند. آن‌ها فکر می‌کنند چنانکه دین تحریف شده مسیحیت را از زانو درآوردند و کلیسای گمراه را محکوم ساختند، بر اسلام هم به آسانی خط بطلان می‌کشند و مسلمانان را مسخر می‌کنند. اما شاید نمی‌دانند که اسلام غالب شدنی‌است، نه مغلوب شدنی. کلیسا، راهبان و پیروان دین اغوا شده‌ی مسیحیت همه در برابر جبر سیکولاریسم عاجز شده اند، اما اسلام به‌حیث مناره‌ی هدایت همواره در برابر فتنه‌های هر عصر ایستادگی کرده و می‌کند.

سیکولاران اسلام را چالش بزرگ در برابر حاکمیت خود می‌دانند. آن‌ها به بهانه‌ی آزادی‌بیان می‌خواهند ارزش‌های اسلامی را تحقیر و حق حاکمیت خود را ثابت کنند. اسلام در چوکات‌های دولتی اروپا هیچ رسمیتی ندارد و برای مسلمانان هیچ قوانین جداگانه‌ی مطابق خواسته‌های مسلمانان وجود ندارد. بنا برین خصومت سیکولاران برای بی‌دخل ساختن اسلام از امور دولتی نیست، بلکه محض اسلام‌ستیزی است.

افزایش چشمگیر جمعیت مسلمانان در اروپا، مشکل دیگر سیکولاران است. به اساس مرکز تحقیقات پیو، اگر وضعیت به شکل فعلی دوام یابد مسلمانان تا ۲۰۵۰ به ۱۴٪ کل جمعیت اروپا می‌رسند، یعنی سه برابر سهم فعلی. جامعه سیکولار غربی اگرچه بر تنوع مردمی خود می‌بالند، اما می‌خواهند که مسلمانان باید به‌جای اسلام واقعی بر اسلام غربی میلان داشته باشند، اسلامی که تنها نام اسلام را داشته باشد و بس، و یا به تعبیر دیگر؛ مسلمانان اروپایی به نام مسلمان باشند و در صحنه عمل بی‌دین و دین‌بیزار.

موقف‌گیری‌های اخیر دولت سیکولار فرانسه و به‌خصوص مکرون در برابر اسلام و ارزش‌های اسلامی به معنای اینست که ۶ ملیون مسلمانان فرانسه اختیار دارند که به «آزادی‌بیان» تن می‌دهند و یا فرانسه را ترک می‌کنند. بلی، این تنها در افغانستان نیست که از آزادی‌بیان استفاده ابزاری می‌شود، بلکه سیکولاران اصیل نیز آزادی‌بیان را برای اسلام‌ستیزی به‌کار می‌برند.