نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در زمان طلبگی همواره از استاد عزیزمان جناب مفتی محمدقاسم صاحب میشنیدیم: «فقط به خواندن تاریخ اکتفا نکنید، بلکه تاریخساز باشید.» از آنروز به بعد در این سخن ایشان تأمل کردم که تاریخسازان واقعی چه کسانی هستند و چه ویژگیها و خصائصی دارند. وقتی قلم را برداشتم تا در بارهٔ مجاهد نستوه و ابرمرد تاریخساز […]
در زمان طلبگی همواره از استاد عزیزمان جناب مفتی محمدقاسم صاحب میشنیدیم: «فقط به خواندن تاریخ اکتفا نکنید، بلکه تاریخساز باشید.»
از آنروز به بعد در این سخن ایشان تأمل کردم که تاریخسازان واقعی چه کسانی هستند و چه ویژگیها و خصائصی دارند. وقتی قلم را برداشتم تا در بارهٔ مجاهد نستوه و ابرمرد تاریخساز کشور عزیزمان افغانستان مطلبی بنویسم. این قول در برابر دیدگان جلوه کرد و درک کردم که چگونه باید «تاریخ» ساخت و چگونه باید آنرا برای نسلهای آینده باقی گذاشت.
۴ثور، سالروز مجاهدی است که تاریخ افغانستان را متحول ساخت. افغانستان را بار دیگر از تجزیه، تشتّت و پراکندگی و از مضمحلشدن و سقوط کردن در پرتگاه نابودی وارهانید. این نکته را کسانی درک میکنند که با بزرگمرد تاریخساز همعصر بوده و فتنههای آن زمان را با چشمسر مشاهده کرده باشند. بهگمانم بعد از خواندن این مقدمه، حتما پی برده باشید که میخواهم زندگی و حالات چه کسی را بیان کنم. اری، این شخصیت مجدّد و تحولآفرین کسی نبود، جز امیر المومنین ملامحمدعمر مجاهد -رحمه الله- که نامشان در تاریخ افغانستان با جهاد، شجاعت، شهامت، مردانگی، جرئت، بیباکی، دلاوری، غیرت و مقاومت در برابرِ فساد، ناهنجاری، عربدهکشی و سرکشی گره خوردهاست.
برای اینکه بدانیم ایشان در حقّ مردم افغانستان چه احسان بزرگی انجام داد، بهتر است به احوال و اوضاع متشنج آن دوران گذری داشته باشیم تا قدر این ابَرمرد را به خوبی درک کنیم:
بعد از شکست شوروی و پیروزشدن مجاهدین، مردم افغانستان و مجاهدین بهامید اینکه کشور آرام، پرامن و سراسر خیر است به کارهای خود مشغول شدند. حکومت و حکومتداری را برای کسانی گذاشتند که خود را در رأس میدانستند؛ اما دیری نپایید که باز گرگانی در پوستین میش پا به عرصه نهادند. هرجومرج گوشهوکنار را فرا گرفت. تعدیوتجاوز به حریم دیگران، بهزور گرفتن حق مردم، پایمالکردن حقوق هموطنان آغاز شد. اوضاع روزبهروز وخیمتر میشد. چوروچپاول، وحشیتوبربریت و به یغما بردن اموال مردم شروع شد؛ تاجران، ثروتمندان و کسبهکاران نمیتوانستند اموال خود را بدون دستبرد از یکجا بهجای دیگر منتقل سازند. تفنگسالاران و جنگجویان به نام جهاد و مجاهدین مردم را در تنگنا قرار دادند. پوستهها و پاتوقهایشان در محل عبورومرور مردم مانع آمدوشد مردم از یکجا بهجای دیگر میشد. فضا کاملاً متشنج بود. حریم مردم از دست ظالمان و زورگویان در امان نبود. این حالتها روزبهروز رو به افزایش بود. مردمی که در طول دوران جهاد و مقاومت در برابر کمونیستها با مجاهدین همکاری کرده بودند، از این اوضاع پرآشوب و ناامن به ستوه آمدند و به مجاهدین و کسانی که روزی جهاد کرده بودند و حالا دیگر دست کشیده بودند شکایت کردند که چرا در برابر این حالات، خاموش و بیصدا هستند و چرا واکنشی نشان نمیدهند. اینجا بود کسانی که خونِ جهاد، شهادت و عزت در رگهای آنان جاری بود این ظلم، تعدی و تجاوز را برنتافتند و در مقابل آن قیام نمودند و برای نجات کشور برنامهریزی و پلانگذاری کردند. امیرالمومنین ملا محمدعمر مجاهد -رحمه الله- شخص شجاع، عالم و مجاهد مقتدر بود. ایشان که در برابر کمونیستها جنگیده بود و صلاحیت، شهامت و جرئت و جسارتش برای همگان نمایان بود، در آنزمان در قندهار بهسر میبُرد. امیر المومنین -رحمه الله- برای برچیدن بساط این فساد و بیبندوباری با همدورههای خود به مشوره پرداخت. در آنزمان ایشان با گروهی از طلاب در برابر این ستمها قیام کردند و مدتی نپایید که بسیاری از مردم رنجدیده و ستمکشیده در کنار آنان جمع شدند.
جایگاه ایشان و مجاهدین و جهاد در میان مردم متدین و مجاهدپرور افغانستان روزبهرو در حال رشد بود. همین دیندوستی و علاقه به جهاد مردم بود که توانستند در کمترین مدت شهرها، ولسوالیها و ولایتها را یکی پس از دیگری از دست تفنگسالاران و زورگویان بیرون کنند و مردم نیز برای از بینبردن لانههای فساد و فتنهی مفسدان، با ایشان همفکر و همصدا بودند. در مدت اندکی ایشان با همسنگران و مبارزان جان برکف وارد کابل شدند و امارتاسلامی در اکثر کشور حاکم گردید.
با تحکیم شریعت، پیادهسازی قوانین قرآن و نافذ نمودن احکام شریعت در افغانستان، امنیت بیسابقهای به وجود آمد. مردم از امارتاسلامی استقبال کردند. امیرالمومنین را دوست داشتند. دشمنان دین و امارتاسلامی این علاقهی مردم به امارتاسلامی و نفاذ شریعتاسلامی را بر نتافتند و با شیوههای گوناگونی به مقابله با آن برخاستند. امیر المومنین -رحمه الله- در آخر مجبور شدند دستور دادند تا مجاهدین از مواضع خود عقبنشینی کنند و خود ایشان نیز در همان اوضاع بحرانی در همین کشور باقی ماند.
وقتی با دقت، تاریخ این بزرگمرد را بررسی میکنیم در مییابیم که چگونه ایشان تمام عمر خود را فدای دین الله متعال نمود؛ ولی لحظهای از مقابله با دشمن دست نکشید. دشمن با تمام امکانات روز کوشید تا محل سکونت ایشان را کشف کند؛ اما تلاشهای شان بیهوده رفت و نتوانستند مخفیگاه و محل برنامهریزی ملا محمدعمر مجاهد -رحمه الله- را بیابد؛ زیرا خداوند متعال ایشان را حفظ نمود.
یکی از سخنان امیرالمومنین رحمهالله که واقعا قابل تأمل است: «خداوند به ما وعده نصرت و پیروزی داده است و دشمن به ما وعده شکست و هزیمت، حالا ما منتظریم ببینیم کدام وعده محقق میشود.» این یقین پخته و اعتماد کامل به ذات الله متعال بود که ایشان را واداشته بود تا در مقابل تمام قدرتهای دنیا به مقابله بپردازد.
امروزه اگر ما از نعمت امنیت، استقلال و آزادی کشور برخورداریم بر میگردد به تلاش ایشان و تمام مجاهدینی که در این راه زحمت کشیدند و قربانی دادند.
خداوند متعال همه شهدا را در بهترین رحمتهای خود قرار دهد و زندگان را توفیق پیمودن راه آنان نصیب فرماید. آمین.
دیدگاهها بسته است.