هشت‌ثور

هشتم ثور؛ اندکی درنگ خواهیم نمود! “بخش نخست”

هشتم ثور نظام را از بین برد اما نظام بدیل را تحویل نداد، نظام بهتر که به جای خود! جهان آمد و شکاف را با ایده‌های بدتر از کمونیسم پر کرد اما به بهایی بالاتر از گذشته. در حال حاضر ما با همین چالش روبرو هستیم، آیا متوجه شده‌ایم یا نه؟

یادی از روزهای مهم تاریخ خود به عنوان یک مناسبت خاص، نشان از حیات ملت است. اینجا مهم است که از این روزها چیزی یاد گرفته شود. یاد به تنهایی خود فایده‌ای ندارد؛ که روزهای شادی غرور تولید نماید و روزهای غم‌انگیز ترس. ما اصول قرآنی خوب راجع به یادآوری روزهای مهم داریم، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍشَکُورٍ﴾.

یعنی: ما موسی علیه‌السلام را همراه معجزات خود به عنوان نبی فرستادیم که قوم خود را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون بیاور و روزهای مهم خدا را به آن‌ها یادآوری کن بدون شک در این کار نشانه‌هایی برای هر صابر و شکرگذار نهفته است.

 

بر اساس استناد از آیه فوق، روزهای مهم تاریخ می‌تواند تأثیری در تغییر مسیر زندگی داشته باشد؛ ما را از ظلمت‌ها به سوی نور هدایت و از پیچ‌وخم‌های باطل به سوی راه راست حق رهنمون سازد. در اینجا یک سخن ضروری است که ما قبل از هر چیزی باید احساس تغییر داشته باشیم و بخواهیم که تغییر کنیم و در خود ظرفیتی پیدا کنیم که به ما حوصله همت بالا را ببخشد.

 

هشتم ثور به عنوان روز مهمی در تاریخ ما یاد می‌شود که روز افتخار و تعالی ماست. متأسفانه در این مورد فقط می‌توانیم گفت که کمونیسم شکست خورد و بس! اینکه ما چه کار کردیم؟ بحثی است که افراد باشعور به دلیل شرم نمی‌توانند در باره‌اش صحبت کنند و افراد بی‌شعور درکش نمی‌کنند. بیائید به عنوان یک ملت زنده چند اعتراف شجاعانه داشته باشیم و این اعترافات را درس عبرتی برای آینده بدانیم.

 

اول:

اعتراف نخست این‌ست که هشتم ثور و سایر ایام مشابه فخر، دلایل واضح تاریخ ما می‌باشند که همیشه مادیات در برابر ایمان شکست خورده است. بیشتر جنگ‌های تاریخ ما بسیار ناهموار بوده است؛ در مقایسه با ما دشمن همیشه با اختلاف فاحشی بالاتر و بیشتر بوده است اما در نهایت با تمام قدرتش طوری کمرخمیده می‌شود که تا دیرزمانی توان بالا بردن خود را از دست می‌دهد. متأسفانه ایمانی که دشمن را با شرم‌ساری فراوان در مقابل ما شکست می‌دهد پس از فتح و ظفر ما به خواسته‌های آن توجه نداریم. این یک اعتراف بسیار مهم است. اگر آن را بپذیریم، عبرت بگیریم و اکنون پس از فتح، بر خواسته‌های ایمان خود که دشمن را شکست داده است، بایستیم، شاهد تحول بزرگی خواهیم بود. ما که بعد از فتوحات به خواسته‌های ایمان خود عمل نمی‌کنیم، فکر نکرده‌ایم که پیش از همه به ایمان و عقیده خود جفا می‌کنیم و اگر این ایمان می‌تواند دشمن ما را بزند ما را صد برابر سخت‌تر زده می‌تواند. هشتم ثور نمونه خوبی است که چگونه جفا با ایمان خود ما را از لاخ‌ها و بلندی‌ها پائین انداخت‌.

 

دوم:

ما همیشه مسائل فوری را به عنوان دلایل خود مطرح می‌نمائیم و هیچ آمادگی برای آینده نداریم. حمله کمونیست‌ها و دفاع از آن که مسئولیت جبری و فوری ما بود اما با خود نسنجیده بودیم که اگر کمونیسم شکست بخورد چه می‌شود؟ وقتی کمونیسم فروپاشید مسیر را گم کردیم. ما اگر حداقل به تاریخ و دلایل تفکر خود فکر کنیم ناگهان متوجه می‌شویم که هرگز از ما فقط زدن و کوبیدن کسی خواسته نشده است بلکه وظیفه اصلی ما ارائه جایگزینی بهتر است. اگر بدیل را در نظر نگیریم فقط یک خلأ پیدا می‌کنیم که اگر توانایی پر کردن آن را نداشته باشیم کسی می‌آید و با رضایت خود خلاء را پر می‌کند‌.

 

آیه‌ای که راجع به یادآوری از روزهای مهم از آن استدلال جستم به صراحت می‌گوید قوم خود را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون بیاورید. موضوع تاریکی و روشنایی اساس بهترین جایگزین است. به سه پیامبر آخر ما نگاه کنید که چگونه با مخالفان خود مقابله می‌کنند؟

 

سحر و جادو در زمان موسی علیه‌السلام دانشی بود که هیبت و شوکت پادشاهان فرعونی را نگهداشته بود، وقتی موسی علیه‌السلام آمد، دلایلی با خود داشت که طلسم جادویی فرعونیان را شکست و چشم‌های مردم را باز کرد، حضرت عیسی علیه‌السلام برای بیماری‌های صعب‌العلاج راه‌حلی پیدا کرد چون در آن زمان علم طب خیلی مهم بود و محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلّم با آیات قرآن کریم مشکلات گفتار و فصاحت را حل کرد چون قریش دارای مهارت در زبان و گفتار بودند. از این مثال‌ها به نظر می‌رسد که اگر جنبشی جایگزین ک بدیل خوبی ندارد، صرفاً تخریب نظام‌ها و ایجاد شکاف‌ها مطلوب نیست.

 

هشتم ثور نظام را از بین برد اما نظام بدیل را تحویل نداد، نظام بهتر که به جای خود! جهان آمد و شکاف را با ایده‌های بدتر از کمونیسم پر کرد اما به بهایی بالاتر از گذشته. در حال حاضر ما با همین چالش روبرو هستیم، آیا متوجه شده‌ایم یا نه؟ اینکه چقدر درس هشتم ثور مهم است نوشته‌ ما حوصله جمع‌آوری آن را ندارد.

من اشارهً می‌گویم که رژیم گذشته در مورد مسائل قانون‌گذاری، اقتصادی، زیرساختی و «امنیت ملی» اگرچه شکلی بودند، دعوا داشت. این‌که ما چند فی‌صد در تلاش برای ارائه نمودن بدیل بهتر، قدم برداشته‌ایم باید ملت بنگرد و در موردش مطمئن شود.

 

سوم:

زمانی که مکه مکرمه فتح شد نظام اسلامی به مردم غرض نگرفت اما معبودانی را که آن‌ها به خدایی قبول داشتند، آنها را نابود کردند. قریش درک نمودند که معبودان شان اصلاً خدا نیستند از همین‌رو در ذهن قریش، توانایی پذیرش اندیشه جدید متولد شد. با اینکه هشتم ثور راحت‌ترین فرصت را داشت تا بت ایدئولوژی کمونیستی را بشکند اما نه تنها بت شکسته نشد بلکه همچنان نیمه‌جان باقی مانده است.

 

امروز عین موضوع تکرار می‌شود؛ به جای اینکه ما تلاش اصلاح نمودن مردم را به زور و فشار داریم، اول‌تر از همه می‌طلبد که بت‌های فکری تراشیده شده‌ی صد ساله را بشکنیم؛ این نظریه‌ها در کشور به خوبی پذیرفته شده‌اند ما باید به مردم ثابت کنیم که این عقاید شبیه آن بت‌های قریش است که حتی حیات ندارند، خدایی که به جای خود! خواهیم دید که در مردم قابلیت پذیرش سخنان ایجاد شود و اگر در این مرحله از عقلانیت استفاده شود، درصد ایده‌های وارداتی به صفر می‌رسد.

 

ادامه دارد …