عمر ثالث

عمر ثالث/بخش یازدهم

پس از فرار نیروهای شوروی در تابستان سال ۱۳۶۵هـ.ش، «میخائیل گورباچف[۱]» تصمیم خود مبنی بر خروج نیروهای خویش از افغانستان را اعلام داشت و هم‌چنین اظهار کرد که تا پایان همین سال، شش دسته از نیروهای شوروی از افغانستان خارج می‏شوند. دو ماه قبل از اعلان گورباچف، در رهبری رژیم کمونیست حاکم بر افغانستان نیز […]

پس از فرار نیروهای شوروی

در تابستان سال ۱۳۶۵هـ.ش، «میخائیل گورباچف[۱]» تصمیم خود مبنی بر خروج نیروهای خویش از افغانستان را اعلام داشت و هم‌چنین اظهار کرد که تا پایان همین سال، شش دسته از نیروهای شوروی از افغانستان خارج می‏شوند. دو ماه قبل از اعلان گورباچف، در رهبری رژیم کمونیست حاکم بر افغانستان نیز تغییرات عمیق وارد شده بود. حزب دموکراتیک خلق افغانستان در هجدهمین جلسۀ مجمع عمومی خود، داکتر نجیب‌الله را در سمت ببرک کارمل به حیث منشی عمومی حزب انتخاب کرد. آغاز خروج قشون شوروی و هم‌زمان با آن، آمدن تغییرات در رهبری رژیم کمونیست، تاثیر عمیق بر وضعیت جنگ در افغانستان گذاشت. رژیم کمونیست با عقب‌نشینی شوروی‌ها از میدان جنگ، موقعیت تهاجمی خود را از دست داد و بر آن شد که چگونه دفاع شهرهای بزرگ و مناطق مهم را قوی‌تر سازد. دو عنصر مهم دیگر سیاست داکتر نجیب‌الله، تشکیل نیروهای ملیشه برای دفاع از رژیم و به تعبیر خودش، اعلان سیاست مصالحه ملی بود.

تغییرات آنی همانند تمام افغانستان، بر وضعیت جنگی قندهار نیز تاثیر گذاشت. نقش ملیشه‌های جبار قهرمان و عصمت مسلم در قندهار قوی‌تر از قبل شد. رژیم کمونیست که توان قبلی خویش در عملیات و حملات را از دست داده بود، غرض دفاع از خویش کمربندهای امنیتی را دور تا دور شهر قندهار و ولسوالی‌های مهم کشیده بود.

ملا محمد عمر مجاهد، پس از معالجه‏ چشم به خانه خود در ارزگان رفت و پس از آن رهسپار جبهۀ جهادی خویش در قندهار شد. در همین برهه ازدواج نیز کرد و زمانی‌که در سال ۱۳۶۶ هـ.ش به قندهار برگشت، در این منطقه وضعیت جهادی در مقایسه با گذشته تغییر یافته بود. حالا اهداف مجاهدین، کمربندها و پسته‌های دشمن بود که به دور مراکز خویش کشیده بودند. در ساحۀ جهادی آنان، تنها در منطقۀ «محله‌جات» کمربندی بود که رژیم کمونیست آن را غرض دفاع از شهر قندهار ایجاد کرده بود و پسته‌های دیگری در ساحه‏ کشک نخود برای دفاع از ولسوالی میوند بود که مجاهدین محلی بالای آن عملیات تعرضی اجرا می‏کردند.

در این زمان مرکزیت مجاهدین در مربوطات سنگ‌حصار بود؛ اما غرض اجرای عملیات تعرضی، گاهی به‌سمت کمربند قندهار و گاهی نیز به سمت کشک نخود می‏رفتند. بعضی اوقات حتی به گرشک و نهرسراج هلمند نیز عده‏ای را با مجاهدین دیگر می‏فرستادند تا در عملیات جهادی اشتراک کنند.

هرچند مجاهدین در این مرحله نیز در مقایسه با جنگ‌های قبلی در موضع تعرضی بودند؛ اما بازهم تلفات داشتند و رسیدن به پسته‌های دشمن کار آسانی نبود، چون عساکر رژیم در تمام نقاط ماین‌ها را برای جلوگیری از پیشروی مجاهدین فرش کرده بودند که مانع بزرگی در راه پیشرفت مجاهدین بود. ملا محمد عمر مجاهد، در این مرحله نیز زمان زیادی در جبهۀ خویش بود و نوبت‏‌وار در عملیات اشتراک می‏کرد. نام‌برده فامیل خود را نیز به سنگ‌حصار منتقل کرد تا به وظایف جهادی خویش رسیدگی عام‌وتام کند.

نقش ملا محمد عمر، در حمله بالای کمربندهای شهر قندهار نیز مانند گذشته برجسته بود. به گفتۀ ملا غازی، باری عساکر کمونیستی نیروی خویش را در نزدیکی شهر قندهار، غرض سرکوب مجاهدین به ساحۀ میربازار مارش کرد که در جلو تانک‌ها و به‌دنبال آن انبوهی از عساکر پیاده و وسایط نظامی در حرکت بود. در این جنگ دو تانک جلوی قوای دشمن توسط ملا محمدعمر منهدم شد که دشمن با سراسیمگی مجبور به عقب‌نشینی شد.

به‌حیث رهبر در جبهۀ مستقل

در سال ۱۳۶۹هـ.ش، پروسۀ «مصالحه ملی[۲]» داکتر نجیب‌الله، در مقایسه با هر زمان دیگر در اوج خودش بود. مقاومت در برابر حملات مجاهدین و پیروزی رژیم در جنگ جلال‌آباد، اعتماد به نفس حاکمان وقت را افزایش داده بود. از سوی دیگر، کمک‌های خارجی مجاهدین پس از خروج شوروی‌ها، قطع شده بود و اختلافات درونی مجاهدین به اوجش رسیده بود. در همین مرحله فضای مأیوسی بر جبهات مجاهدین حاکم شد و حتی عده‏ای از افراد کم عزم، در صدد معامله و ایجاد روابط پنهان با حکومت نیم‌بند نیز بودند. ملا محمد عمر مجاهد و چند تن از دوستانش که تقریبا همۀ آنان طالبان علوم‌دینی بودند و در سطح جبهه، مجاهدین ورزیده به‌شمار می‏آمدند، به دلیل این‌که شماری از افراد وابسته به جبهه آنان با طرف‌های حکومت دیدارهای پنهانی داشتند، از جبهه جدا شدند.

آنان مرکز خویش را بدون حمل سلاح ترک کردند و در ساحۀ در قرارگاه مجاهدین دیگر اقامت گزیدند. چند روز در مشوره به این موضوع گذشت که چه باید بکنند و چگونه به جهاد خویش ادامه دهند. بعداً یکی از علمای ورزیده و شخصیت روحانی منطقه (مولوی محمد موسی) که در میان مجاهدین به نیکی و بزرگی شهرت داشت، ملا محمد عمر مجاهد را به صفت رهبر و ملا عبدالغنی برادر را به‌صفت معاون انتخاب کرد و مشوره تشکیل جبهۀ مستقل را به آنان داد تا از جهاد عقب نمانند و آنان نیز همین مشوره را بهتر یافتند.

در این زمان که رهبران و دفاتر مرکزی احزاب جهادی در پاکستان بودند، ملا محمد عمر مجاهد، ملا برادر آخوند و ملا یارانه عازم کویته‌ی پاکستان شدند تا به جبهۀ مستقل خویش در حزب حرکت انقلاب اسلامی رسمیت ببخشند. تعدادی از مجاهدین دیگر قندهار که از این فعالیت باخبر بودند، از درخواست این‌ها حمایت کردند و به‌همین دلیل مولوی محمد سخی، رهبر حزب حرکت برای حوزۀ جنوب غرب، عریضۀ شان را مورد تأیید قرار داد و به جبهۀ آنان در ماه جدی سال ۱۳۶۹هـ.ش، رسمیت بخشید. مولوی سخی، به این دلیل که روزهای اخیر جهاد بود و حزب نیز سلاح و امکانات دیگر در دست نداشت، چیز زیادی به آنان نداد؛ اما یک خط به‌دست آنان سپرد تا براساس آن از سلاح‌های حزب در دیپوی قندهار، ۹ میل اسلحه بدست بیآورند. جبهۀ جدید به رهبری ملا محمد عمر مجاهد، همین ۹ میل سلاح را بدست آورد و عدۀ از جبهات نزدیک دیگر، یک یا دو میل سلاح را به شکل کمک یا هم قرض با آنان همکاری کردند، تا این‌که دوستان او که تعداد شان بین ۲۰ تا ۲۵ نفر بود، مسلح شدند. آنان در مسجد قریه کیشانی ولسوالی سنگ‌حصار، که قبلا نیز در آن اقامت گزیده بودند، اتاقی را برپا داشتند و همین اتاق حکم مرکز جهادی ایشان را داشت.

بدین‌گونه ملا محمد عمر مجاهد، در سال‌های اخیر جهاد علیه کمونیزم جبهۀ مستقل ایجاد کرد. هر چند تعداد مجاهدین این جبهه اندک بود، در تمام عملیات مهم قندهار و مناطق اطراف آن شرکت می‏کرد. در زمستان سال ۱۳۶۹ هـ.ش، نیروهای رژیم، ملیشه‌های جبار را برای شکست محاصرۀ مرکز ولایت زابل (قلات) به این ولایت فرستادند، که مجاهدین با حملات قاطع، زیان‌های هنگفتی را به این ملیشه‌ها وارد کردند. در کنار مجاهدین دیگر، مجاهدین جبهۀ ملا محمد عمر مجاهد نیز در این عملیات اشتراک کرده بودند. همین‌گونه زمانی‌که با ملیشه های عبدالرشید دوستم در ولایت زابل جنگ در گرفت نیز مجاهدین این جبهه در آن شرکت کرده بودند.

پس از عملیات زابل، در فتح میوند و جنگ‌های گرشک نیز مجاهدین جبهۀ ملا محمد عمر، حضور فعال داشتند. بدین‌گونه آنان تا زمانی‌که رژیم در ماه ثور سال ۱۳۷۱هـ.ش، سقوط کرد و حاکمیت کمونیستی به‌پایان رسید، به جهاد مقدس خویش ادامه دادند.

[۱] میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود که از سال ۱۹۸۵ تا۱۹۹۱ سمت دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی را برعهده داشت.

[۲] داکتر نجیب‌الله پس از به قدرت رسیدن در سال ۱۹۸۶ میلادی، طرح مصالحه ملی را ارایه کرد که بنا به دلایلی این طرح ناکام ماند.