عمر ثالث

عمر ثالث/بخش نهم

زندگانی مرحوم امیرالمؤمنین ملا محمدعمر مجاهد رحمه الله

رفتن به قندهار

ملا محمد عمر مجاهد، پس از معالجه رهسپار خانۀ خود در دهراود ارزگان شد. چند شب محدود را در خانۀ خویش سپری کرد و بعد از آن در حالی‌که کاملاً صحت‌یاب نشده بود، با دوستش ملا معاذالله یکجا روانه‌‏ی قندهار شد. قبل از این‌که آنان به قندهار برسند، ملا لعل محمد در منطقه‏ای به‌نام «سرپوزه» هنگام حمله به ذخایر دشمن، هدف سلاح سنگین قرار گرفت و درجا به شهادت رسید.

ملا محمد عمر مجاهد که یک روز پس از تدفین ملا لعل محمد به مقصد رسید، به عهد خود وفا نمود؛ اما همراهی ملا لعل‌محمد نصیبش نشد. در همین روزها بود نیروی بزرگ دشمن وارد سنگ حصار شد. ملا محمد عمر مجاهد و همراهان دیگر ملا لعل‌محمد از منطقۀ پنجاو به سنگ حصار رفتند و در آن‌جا مشترکاً با همراهان دیگر جبهه، جنگ علیه نیرو‌های کمونیست‌ها را آغاز کردند.

شوروی‌ها که از حملات مکرر مجاهدین به‌ستوه آمده و قوای امنیتی برای امنیت قطارهای شان نیز نتیجه‏ای نداشت، تصمیم گرفتند که پوسته‌های دائمی در امتداد شاهراه بسازند، تا جلوی حملات مجاهدین را بگیرند. بدین لحاظ نظامیان شوروی و دوستان داخلی آنان نیروی بزرگ را در منطقه مستقر کردند تا منطقه را از وجود مجاهدین تخلیه و پوسته‌های امنیتی بسازند. عساکر شوروی نه تنها پوسته‌های متعدد در امتداد شاهراه اعمار کردند؛ بلکه عده‏ای از دیوارهای کنار جاده را نیز ویران کرده و جوی‌ها را پُر کردند تا مجاهدین هنگام کمین گرفتن، از آن برای پنهان شدن استفاده نتوانند. در حالی‌که حملات مجاهدین بالای دشمن ادامه داشت، عساکر شوروی توانستند پوسته‌های مستحکم بسازند و در بعضی مناطق کمربندهای ماین‌های ضد پرسونل را نیز به دور پوسته‌ها کشیدند تا جلو نزدیک شدن مجاهدین به پوسته ها گرفته شود.

مجاهدین از تاکتیک بالمثل در برابر این تاکتیک شوروی‌ها استفاده کردند. مجاهدین جبهات مختلف در مقابل هر پوستۀ دشمن، پوسته‌ها و کمین‌گاه‌های ساختند که می‏توانستند هر لحظه حرکات دشمن را زیر نظر بگیرند و عساکر دشمن را هنگام ظاهر شدن و برآمدن از پسته، هدف قرار دهند.

مجاهدین نه تنها شوروی‌ها و حامیان آنان را زیر رگ‌بار سلاح‌های سبک قرار می‏دادند؛ بلکه حملات هاوان، هشتاد ودو و سلاح‌های سنگین دیگر را نیز بر آنان انجام می‏دادند. مجاهدین در ادامه دستگاه بی‌ام ۱۲ را نیز به‌دست آوردند و با آن مکرراً مراکز شوروی‌ها را هدف می‏گرفتند.

قومندان ملا محمد صادق از بزرگان مجاهد قندهار می‏گویدنقش ملا محمد عمر در این جنگ ها نهایت بارز بود. قوۀ تخیلی و اندازهگیری ملا صاحب نهایت خوب بود و هرگاه مراکز دشمن را هدف هاوان یا هرگونه سلاح سنگین دیگر قرار می‏داد، تیرش به خطا نمی‏رفت. اگر که انداختهای سلاحهای سنگین بالای مراکز و پوستههای شورویها تاثیر گذاری آنچنان نداشت، ملا صاحب هشتاد و دو را به قوس می‏بست و بدینگونه پوستههای دشمن را با دقت هرچه تمامتر مورد هدف قرار می‏داد. روند حملات این چنین نه تنها مانع تحرکات و اکمالات دشمن بود؛ بلکه خواب را بر عساکر شوروی و داخلی در داخل پوسته ها نیز حرام کرده بود.»

 

جانشین شهید ملا نیکمحمد

تاریخ جهاد و اسلام ثابت کرده که الله تعالی برای نگه‌داری و پاسداری از دین خویش همیشه رجال کارنامه‌ساز را می پیدا می کند. اگر مجاهد پیش‌رو و ورزیده‏ای در راه جهاد شهید می‏شود، الله تعالی استعداد و برکتش را ضایع نمی‏سازد؛ بلکه آن را بر مجاهدین دیگر روا می‏دارد. به‌همین دلیل سنگرها هیچ‌وقت با وجود شهادت‌های مکرر از قهرمانان تهی نشده اند.

قبلاً از شهید ملا نیک‌محمد یادآوری شد که قطارهای روس‌ها را در امتداد شاهراه قندهار-هرات حریق می‏ساخت و نام‌برده در سال ۱۳۶۲هـ.ش، به شهادت رسید. هنوز سالی از شهادت او نگذشته بود که مجاهد متخصصِ سلاح‌های ضد تانک (آر پی‌جی) به‌نام ملا محمد عمر مجاهد، از ارزگان به این منطقه آمد. ملا محمد عمر مجاهد، در همین منطقه و جبهه به گونۀ از سنگر ملا نیک‌محمد محفاظت کرد که رهبر جبهه (فیض‌الله آخند زاده) می‏گفت، هرچند ملا نیک‌محمد، شهرت زیادی داشت؛ اما فعالیت جهادی ملا محمد عمر مجاهد، از او بیش‌تر است و کمتر نه.

شوروی‌ها باوجود ساخت پوسته‌ها، جابجایی ماین‌ها و استحکام کمربندهای امنیتی نتوانستند جلوی حملات مجاهدین را بگیرند. مجاهدین از میان پوسته‌ها به شاهراه سرازیر شده و حملات خویش را بالای قطارها و نیروی نظامی مهاجمان انجام می‏دادند. ملا محمد عمر مجاهد، در این جنگ‌ها حیثیت مجاهدی را داشت که گلوله‌های راکت‌اش به خطا نمی‏رفت. یکی از مجاهدین آن زمان می‏گوید که در این جنگ‌ها برتری بارز دشمن در برابر مجاهدین داشتن تانک‌ها و وسایط زرهی بود که مرمی‌های سلاح‌های سبک مجاهدین اثری بر آنها نمی‏گذاشت؛ اما زمانی‌که ملا محمد عمر ما را در جنگی همراهی می‏کرد، از تانک‌ها هراس چندانی نداشتیم.

راکت آر پی‌جی، سلاح دست داشتۀ ملا عمر، سلاحی بود که نام‌برده کاربرد آن‌را به گونۀ تخنیکی و نظری نیاموخته بود؛ بلکه به‌واسطه تجربۀ عملی و استفاده‏ مکرر از آن، کار با این سلاح را طوری آموخته بود که به‌ندرت تیرش به خطا می‏رفت. یکی از همراهان همین جنگ‌های ملا محمد عمر مجاهد، به‌نام ملا عبدالرحمن می‏گوید:«ملا صاحب آن زمان در جنگهای زیادی اشتراک کرد. هنگامیکه به قطار مهاجمان شوروی کمین گرفته می‏شد، ملا صاحب نیز در آن اشتراک داشت و نامبرده مکرراً تانک‌های دشمن را هدف می‏گرفت. باری اینگونه شد که به گفتۀ محمد فاضل، مرمیرسان ملا صاحب، او به تعداد مرمیهایش تانک منهدم کرده بود که عدۀ از آنها به گونۀ کامل حریق شده و عدۀ دیگر آسیب جدی دیده بودند.»

هنگام جهاد علیه روس، مجاهدین به این مسئله توجه داشتند که فلان مجاهد راکت‌انداز خوبی است و تا حال این تعداد تانک را منهدم کرده است؛ اما ملا برادر آخوند که دوست نزدیک ملا محمد عمر بود، می‏گوید که او در جنگ‌های مختلف به‌حدی تانک‌های روسی را از بین برده بود که حساب آن از دست دوستانش در رفته بود.

ملا برادر آخوند، داستان جنگی را که خود نیز همراه با ملا محمد عمر اشتراک داشت، چنین می‌گوید:«روزی من و ملا صاحب از سنگ حصار به منطقۀ «نلغام» ولسوالی پنجوایی رفتیم، آن‌جا مجاهدین جبهۀ ملا محمد صادق مستقر بودند. رهبر نظامی آن جبهه، ملا عبیدالله[۳] بود. هنگام چاشت به مرکز آنان رفتیم؛ اما نزدیک ظهر خبر رسید که نیروهای روسی در حال آمدن هستند. ملا صاحب فرمود که بیا برویم و برای حمله بر قطار شوروی‌ها به سنگ حصار برگشتیم. وقتی به قرارگاه خود رسیدیم، ملا صاحب بقیه همراهان را نیز آماده کرد، حدود سیزده نفر بودیم. خود را با عجله به جوی کنار سرک عمومی رساندیم و در همین جا کمین گرفتیم. در آغاز قطار اکمالاتی شوروی‌ها یک تانک محاربوی در حرکت بود. ملا صاحب که در انداخت راکت مهارت خاص داشت، اول‌تر از همه همین تانک را هدف شلیک قرار داد. تیر به هدف اصابت کرد و تانک پس از برخورد به عقب برگشت و بالای جاده ایستاد و راه را بست. بقیه موترهای کاروان نیز ایستادند، چون از ماین‌های جاسازی شده در هراس بودند. در ادامه موترهای اکمالاتی، چند زره پوش و تانکرهای تیل قطار نیز سر رسیدند و مجاهدین حملۀ شدیدی بر آن‌ها راه اندازی کردند.»

ملا برادر آخوند، می‌افزاید که در این جنگ او مجاهدی دیگری به‌نام زعفران ماما نزدیک ملا محمد عمر بودند. مرمی‌های راکت نزد ملا محمد عمر کم بود و از همین‌رو سعی می‏کرد تا وسایطی را مورد هدف قرار دهد که سلاح‌های سبک اثرگذاری چندان بر آن نداشت. ملا محمد عمر، پس از هدف قرار دادن تانک محاربوی، یک تانک زره پوش را مورد هدف قرار داد که آتش گرفت و به‌طور کامل حریق شد.

به گفتۀ او، هرچند تعداد مجاهدین اندک بود؛ اما به کمک خداوند جل جلاله توانستند، خسارات سنگین به قطار شوروی‌ها تحمیل کنند. چند عراده موتر اکمالاتی قطار شوروی‌ها نیز هدف قرار گرفت و آتش گرفتند. مجاهدین تا شلیک آخرین گلوله‏های شان جنگیدند و پس از آن آرام آرام به‌سمت مراکز خویش عقب‌نشینی کردند. شوروی‌ها تا دم عصر مشغول جمع‏آوری تلفات و سر و سامان دادن کاروان شان بودند که تا آن زمان هم از بیش‌تر موترهای شان دود بالا می‏رفت. هنگامی‌که روس ها رفتند، مجاهدین دوباره به منطقه سرازیر شدند. آثار تلفات روس‌ها در منطقه به‌چشم می‏خورد و همین‌گونه یک مقدار اسلحه نیز به‌دست مجاهدین افتاد.

ملا عبدالرحمن، یکی دیگر از همراهان ملا محمد عمر، می‏گوید که عساکر دشمن بر سر یکی از پوسته‌های شان «شلکا» نصب کرده بودند، اسلحۀ که گلوله‌هایش دوربرد بود و مجاهدین را خیلی اذیت می‏کرد. مجاهدین از طرف روز نمی‏توانستند به‌سمت پوسته‌ها بروند و از طرف شب نیز عساکر دشمن میل شلکا را بر می‏داشتند تا از طرف مجاهدین مورد هدف قرار نگیرد. روزی از روزها که شام ماه رمضان بود، ملا محمد عمر، راکت را برداشت و به نیت هدف قرار دادن شلکای دشمن بیرون رفت. جایی در نزدیکی پوسته سنگر گرفت و در اولین شلیک، پایه‌های شلکا را منهدم کرد که در پی آن مجاهدین برای همیشه از شر آن رهایی یافتند.

در سال‌های بین ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵ هـ.ش، مهاجمان شوروی عملیات تهاجمی شان را شدت بخشیدند. بر اساس اظهارات مؤرخ و محقق امور افغاستان «اولیور رای» شدت جنگ از سوی شوروی‌ها در این مدت دو عامل اصلی داشت. قشون سرخ پس از مرگ «اندرو پوف» یک‌بار دیگر فرصت پیش‌برد راهبردهای جنگی خویش را به‌دست آورد و ستراتیژی اسبق خویش تحت عنوان (مشت آهنین) را به‌کار بستند. دیگر این که لشکر شوروی فرصت یافت تا عوامل عدم پیش‌رفت خود را ارزیابی و در عرصۀ نبرد ضد چریکی، روش‌های جدیدی را اختراع و به آزمون بگیرد. این برهۀ زمانی در اثر جنگ‌های شدید، سال‌های تلفات سنگین شوروی‌ها نیز بود. سال ۱۳۶۳ هـ.ش، خون‌بار ترین سال برای قشون سرخ قلمداد شد که بر اساس احصائیۀ شوروی‌ها، حدود دو هزار سرباز شوروی در آن سال کشته شدند.

در همین زمان در قندهار نیز مانند ولایت‌های دیگر افغانستان جنگ‌های شدید علیه شوروی در جریان بود که بیش‌ترین شدت آن در مناطق نزدیک به شهر قندهار مانند محله جات، ژری، میوند، ارغنداب و پنجوایی متمرکز بود، چون این مناطق از یک‌سو در جوار شهر قندهار و راه اکمالاتی روس‌ها قرار داشت و از سوی دیگر باغ‌ها و کشت‌زارهای متعددی برای پنهان شدن داشت که مجاهدین در آن مقاومت خوبی می‏کردند.

ملا محمد عمرمجاهد، در تمام این سال‌های تشدید جنگ با شوروی‌ها، در همین منطقه‏ای جهادی به‌سر برد. نام‌برده یک‌بار غرض عیادت از دوستش ملا معاذالله و مرمی رسان خودش ملا احمدالله مطیع (بعداً به‌نام مولوی نانی شهرت یافت) به شهر چمن پاکستان رفت که بیست روز بعد دوباره به جبهه برگشت.

[۱] – مسجد سفید نام منطقه‏ای در محدودۀ سنگ حصار، در امتداد شاهراه هرات-قندهار است که کمین‌گاه مهم مجاهدین بود و قطارهای متعدد اکمالاتی شوروی‌ها در آن‌جا حریق شدند.

[۲]  ولسوالی شاه‌ولی‌کوت، یکی از ولسوالی‌های ولایت کندهار است.

[۳] – ملا عبید الله آخند فرزند ملا فتح محمد در سال ۱۳۸۸هـ ق در منطقه‏ی نلغام ولسوالی ژری ولایت قندهار دیده به جهان گشود. وی هنگام جهاد علیه کمونیزم در قندهار در جبهه‏ی ملا محمد صادق آخند به صفت قومندان نظامی ایفای وظیفه می‏نمود. نامبرده از اساس گذاران تحریک اسلامی طالبان به شمار می‏رود. وی پس از فتح پایتخت (کابل) به صفت وزیر دفاع تقرر یافت و تا زمان هجوم نظامی امریکا در این سمت باقی ماند. با آغاز جهاد علیه امریکا، زعیم امارت اسلامی وی را معاون خود تعیین کرد. وی در ماه جنوری سال ۲۰۰۷ میلادی در پاکستان از سوی استخبارات پاکستان دستگیر شد. ملا عبید الله آخند چند سال در زندان مخفی پاکستان در کراچی زندانی بود. وی در این مدت قرآن کریم را حفظ کرد تا این که به تاریخ پنجم ماه مارچ سال ۲۰۱۰ میلادی، در زندان به درجه‏ی اعلی شهادت رسید و جسد اش در کراچی پاکستان به خاک سپرده شد.