نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
دنیا غرق در امواج و تلاطم فتنههای سهمگین امروزی است. فتنه هایی که هم ظاهر و هم باطن انسان را هدف حمله و تخریب قرار می دهند. گویی زمین تمامش آتش گرفته و سوزان شده است. آتشی که هرچه ایمان و باور و اعتقاد و آرمان برای مواجهه و مقابله با آن داشته باشی باز […]
دنیا غرق در امواج و تلاطم فتنههای سهمگین امروزی است. فتنه هایی که هم ظاهر و هم باطن انسان را هدف حمله و تخریب قرار می دهند. گویی زمین تمامش آتش گرفته و سوزان شده است. آتشی که هرچه ایمان و باور و اعتقاد و آرمان برای مواجهه و مقابله با آن داشته باشی باز کم است. چون انسان ضعیف است و صبر و تحملش محدود و برای مقابلهء طولانی و درازمدت با چنین فتنه هایی که ایمان، باور و هدف و آرمانخواهی انسان را هدف قرار میدهد، اگر استقامت نداشتهباشیم، شاید به سختی بتوانیم از پس آن بیائیم!
چه بسیار که این آتش، ایمان، باور و اعتقاد خیلیها را در خود بلعیده است… در همین گذشته های نه چندان دور و همین شناخته های ناشناخته و در همین سرزمین، خاک و وطن و در همین همسایگی ما و در همین کوچهها و سرک ها و همین خانهها و پس خانه ها هستند کسان زیادی که دیروز همانند ما از ایمان، باور و اعتقاد راسخ خود مغرور بودند اما در زمانی نه چندان طولانی دیگر خبری از آن زندگی ساده و اسلامی و نه هم گفتار کتاب و سنت نیست بلکه زندگی، کردار، رفتار و اعمال آنها همه و همه مملو از تجملات و اشرافیگری و…
هستند خیلی ها که به فلاح رسیدند و رستگاری دنیوی و اخروی را بدست آوردند و نتیجه آن بود که نیت خویش را خالص کردند؛ فقط برای خدا و کسب رضای او و نه چیزی غیر از آن. اما شاید بسیاری اوقات نیت خالص هم بدون استقامت نتواند گره از کار آدمی باز کند. چون زندگی پُر از فراز و نشیبی سخت و شکننده است و اگر استقامت نداشتهباشیم، نیت خالص هم باید در آزمون عمل محک بخورد…
اما آنانیکه آنقدر بر سر نیت خالصانه خویش پایداری کردند و استقامت نمودند که لاجرم به مقصود و مقصد رسیدند. عمری خالصانه استقامت کردن و مجاهده با نفس، دنیا و خویشتن خویش نمودن و رنجها بردن و عاقبت ثانیههای رستگاری را در آغوش کشیدن چیزیست که همه از آن سخن می گویند اما افراد کمی آنرا تجربه، تحمل و با موفقیت از آن عبور می کنند.
و ما را امروز، تکلیف استقامت بر سر باورهای دیروز است. باورهایی که امروز برای حفظ ایمان خویش بدان بیشتر از گذشته نیازمندیم. آرمان متعالی محقق نمیشود و آن اتفاق باشکوه تاریخ و آن حق وعده داده شده رخ نمینماید مگر به استقامت جانهایی که این روزها سخت از فراقی بزرگ در عذابند.
اینها همه نشان و رمز محبت به آن آرمان والا و بلند مرتبه است که از بالاتر از یکهرازه اجداد، نیاکان و پدران برای حصول و کسب آن قربانی داده و تحمل کردند و اکنون بر ماست که وفاداری خود به همهء آن اهداف را به اثبات برسانیم. قوت قلبمان و تپشهای قلب شکستهمان و اشکهای حزین و برافروختگی و سوختگی و شیدایی و انتظار لحظه به لحظه مان برای نیل به فلاح رستگاری و شهادت را دلیل شهادت اجداد، نیاکان و پدرانمان است ما را جهاننگری عمیق و ژرف، تاریخ پر افتخار ماست و اهداف و آرماننگری کلان در انتظار ما و فرزندان ما.
با همه شیرینیهایی که این زندگی مادی دارد، غمها، سختی ها و مصائبش کمرشکن است و با همه سختیهایی که بر جان می خریم و تحمل می کنیم، انتظار، امید و تحقق وعده الهی، شیرین و خوشگواراست.
شبها در سنگر جهاد و مقاومت در صحرایی تاریک و بی پایان چشم به آسمان داریم تا جرقهء باران رحمت و نصرت از سوی پرودگار بر روح و جانمان ببارد و دلهایمان آرام شود و روزها چشم به آن دور دورها که بتوانیم برای فردا نجات بخش این دین، ملت و سرزمین باشیم.
خاطرات دوستان زیادی در ذهنم سیر می کند، دوستان که همراه و همگام بودند اما اکنون رخت بربسته و به سرمنزل مقصود رسیدند اما من اکنون نیز بر همان بستر کهنه و خاکی برای سفیده دم ، برآمدن آفتاب و روشن شدن زمین منتظر فردایی هستم، فردایی که آمدن آن نزدیک اما نامعلوم است، نمیدانم شاید من بتوانم آنرا دیده و تجلیل کنم و یا دوستانم غالب شده و مرا بسوی خود خواهند کشید. اما هرچه نصیب باشد من نیز به رضای او راضی هستم.
به یادم است هسنگرانی که شب ها خواب نداشتند، و سلاح بدست روزها را برای شنیدن ندای امید و خرسندی سپری می کردند. چه قدر پاک و مقدس بودند کسانی که شب را همنشین آدم خاکی مثل من بودند و روز بعد را همنشین و مهمان ملائکه شدند. آنها کسانی بودند که جان باخته، پاک افروخته در دوران حیات و زندگی شان بدور شمع چرخیدند و چرخیدند تا به سرمنزل مقصود و رستگاری رسیدند.
کاش ما نیز آنقدر جان باخته و پاک افروخته شویم تا شبی همنشین دوستان قدیم خود گردیم.
کاش بتوانیم آنقدر از سر اخلاص استقامت داشته باشیم تا همسفر شهداء و فدائیان این دین و سرزمین گردیم.
کاش آنقدر خودافروخته شویم که در جملهء شهداء این سرزمین، لقاء پدر و نیاکان نصیب مان گردد.
کاش روزی از غم این فراق و دوری که در حال طولانی شدن خلاصی یافته و با عزیزمان بپیوندیم.
کاش روزی ما هم مجاهد شویم! و کاش ما نیز در آن سنگر پُر مهر و محبت حضور بهم رسانیم.
کاش این زمان و زندگی به کوتاهی لحظه ها و ثانیه های خاطره ها بگذرد.
کاش روزی شهید شوم.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.