عید قربان یاد بود حضرت ابراهیم(ع)قسمت۲

عیدسعید قربان، روز شکوهمند سر فرازی حضرت ابراهیم خلیل الله واسماعیل ذبیح الله، و روز شور و شعف مسلمانان جهان، هر سال فرا می‌ رسد تا خاطرۀ امام توحید ویکتاپرستی را در اذهان مسلمانان زنده کند. ابراهیم (ع) آن پیامبری است که کلیمیان یایهودیان با کمال افتخار او را از خود می‌دانند… مسیحیان او را پیامبر خود […]

عیدسعید قربان، روز شکوهمند سر فرازی حضرت ابراهیم خلیل الله واسماعیل ذبیح الله، و روز شور و شعف مسلمانان جهان، هر سال فرا می‌ رسد تا خاطرۀ امام توحید ویکتاپرستی را در اذهان مسلمانان زنده کند.

ابراهیم (ع) آن پیامبری است که کلیمیان یایهودیان با کمال افتخار او را از خود می‌دانند…

مسیحیان او را پیامبر خود می‌نامند.. البته هم مسیحیان وهم یهودیان دعوت ابراهیم را کنار نهاده، راه و رسمی تماما مغایر با آنچه حضرت ابراهیم(ع) وپیامبرانشان آنها را بسویش می‌خواندند، اختیار کرده‌اند.

آخرین پیامی که خداوندأ به عنوان پایان نامه نبوت و رسالت برای بشریت فرستاد؛ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم از سلاله ابراهیم بود، تا راه و رسم ابراهیمی را بار دیگر زنده کند..

﴿مَاکَانَ إِبۡرَٰهِیمُ یَهُودِیّٗا وَلَانَصۡرَانِیّٗا وَلَٰکِن کَانَ حَنِیفٗا مُّسۡلِمٗا وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ۶٧﴾ (آل عمران: ۶٧) «ابراهیم نه یهودى بودنه نصرانى، بلکه حنیفى مسلمان بود. و از مشرکان نبود»

ابراهیم حنیف ویکسو بود، چیزی جزخدای یکتا را نمی‌شناخت، با جرأت در جامعه شرک آلودش می‌گفت:

﴿ٱلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهۡدِینِ ٧٨ وَٱلَّذِی هُوَ یُطۡعِمُنِی وَیَسۡقِینِ ٧٩ وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ یَشۡفِینِ ٨٠ وَٱلَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحۡیِینِ ٨١﴾(الشعراء: ٧٨-٨١).

«آنکه مرا بیافریده سپس راهنماییم مى‌کند. وآنکه به من طعام مى‌دهد و مرا سیراب مى‌سازد. وچون بیمار شوم شفایم مى‌بخشد. وآنکه مرا مى‌میراند و سپس زنده مى‌کند».

اوست که مرا روزی می دهد..

اگر بیمار شوم اوست که مرا شفا می‌ بخشد..

در درس توحید ویکتاپرستی ابراهیم (ع) اسوه و الگوست.. در فداکاری و از خودگذشتگی آقای عالم.. در توکل به خدا.. در ایمان راستین.. در صداقت ابراهیم تنها ابراهیم است. او در واقع امتی است از صفات برازنده و برتر..

﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ کَانَ أُمَّهٗ قَانِتٗا لِّلَّهِ حَنِیفٗا وَلَمۡ یَکُ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٢٠﴾ (النحل: ١٢٠).

«همانا ابراهیم (خلیل) امتی مطیع و فرمانبردار و یکتاپرست بود و هرگز به خدای یکتا شرک نیاورد».

آورده‌اندکه چون ابراهیم نوجوان بتها را شکست، و به عقل‌های ملول تقلید پرستان خاموش یادآور شد که طاغوتیان را هیچ در توان نیست، حتی نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند، و با صراحت آنها را به انقلاب بر علیه رذالت و حماقت و تقلید خشک فرا خواند. دستگاه حاکمه دستور داد امام توحید را در آتش سوزان بیندازند تا شاید بدین‌گونه صدای حق را در زیر خاکسترها دفن کنند!

در این روایت می‌آید که چون ابراهیم را در منجنیق گذاشته بسوی آتش سوزان پرتاب کردند، حضرت جبریل خود را داوطلبانه در اختیار دوست و خلیل پروردگار؛ ابراهیم بزرگ، قرار داده گفت: آیا به من نیاز داری؟

ابراهیم یکتاپرست لبخندی زده گفت: من هیچ نیازی به تو ندارم، من تنها حاجتم را از خداوند می‌خواهم..

الله اکبر!… الله اکبر!…

عجب بزرگی و با عظمت ای مرد دلاور.. عجب سترگی و با شکوه ای ابراهیمِ حق‌پرست!..

قربان ایمانت .. ایمانی که بزرگی وعظمت آسمانها و زمین در مقابلش هیچند و پوچ!..

قربان شجاعت وبی باک تو، و ای مؤمن واراسته و ای الگوی ایمان و امام توحید!..

کمتر ازیک چشم بهم زدن بین تو وخاکستر شدن باقی نمانده، باز هم تو تنها خدایت را می‌شناسی. چه عجب بصیرتی است تو را.. جبریل بدان عظمت و بزرگی و جلال و جمال و شکوه با آن ششصد بالی که شرق وغرب افق را گرفته.. جبریلی که از نزدیک‌ترین فرشتگان دربار الهی است را تنها بندۀ از بندگان پروردگارت می‌شمری، تنها قدرت وتوان خداوند را مد نظر داری!.. تنها او را قادر مطلق می‌دانی، و تنها او را حاجت روای مطلق می‌خوانی..

ای کاش ما دعوت تو را درک می‌کردیم..

ای ابراهیم بزرگ، ای پدر ایمان و توحید و ای الگوی رستگاری..

اگر جهان از تو ایمان بیاموزد دیگر هیچ بتی در عالم نخواهد ماند، دیگر هیچ قبری و مزاری بر روی زمین نخواهی یافت..

هرآنچه سد راه رسیدن بنده به خدایش میشود محوخواهد گشت؛ نه قبری و نه مزاری و نه امام زاده و نه ولی و نه فقیه ونه سید ونه شریف و نه.. و نه.. همه بندگان خدا می‌شوند. وخدایشان را قادر و توانا و حکیم و علیم مطلق می‌یابند.

شرم خواهند داشت خدایی را که از رگ گردن به آنها نزدیکتر است فراموش کرده، دست حاجت بسوی ولی و سید و مزار و امام و امام زاده دراز کنند..

ای ابراهیم بزرگ، جهان ما به تو و دعوت تو نیازمند است..

ای امام توحید و رستگاری.. ای کاش ملت مالحظۀ به تو و دعوت تو می‌اندیشیدند.. ای کاش عید قربان درحالی به سر زمین ماگام نهدکه دعوت تو و فرزند برومندت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم این کشور را به رنگ و بوی خود درآورده باشد..

وبانگ توحید ویکتاپرستی در تمام شهر و روستاهای میهن به گوش رسد.. و بتکده‌های بزرگ و امام زاده‌های شرک، به مراکزی برای دعوت به توحید و یکتاپرستی تبدیل شده باشند…

 

بقلم: منقاد (تخاری)