به مناسبت پیروزی انقلاب مردمی ترکیه بر کودتاچیان نظامی(قسمت۱)

“یا الله– بسم الله– الله اکبر!” “ای الله! بنام تو که بزرگترینی!” این فریاد تکبیر و این صدای متبرک و طنین انداز، شعار آغازین «انقلاب مردم ترکیه» در نافرجام ساختن کودتای نظامی بود که در نخستین ساعات پس از کودتا، فضای ترکیه را درهم پیچاند، و قصر های طاغوت در واشنگتن و لندن را به […]

یا اللهبسم اللهالله اکبر!”

“ای الله! بنام تو که بزرگترینی!”

این فریاد تکبیر و این صدای متبرک و طنین انداز، شعار آغازین «انقلاب مردم ترکیه» در نافرجام ساختن کودتای نظامی بود که در نخستین ساعات پس از کودتا، فضای ترکیه را درهم پیچاند، و قصر های طاغوت در واشنگتن و لندن را به لرزه درآورد. چیزی که هیچ یک از «معاندین اسلام» حتی خوابش را در جامعه ترکیه نمی دیدند، برای بشریت صفحات جدیدی از تاریخ را باز نمود، و بر گوهر تاریخ «امت اسلامی» افزود.

اما قبل از آن که سیری بر «انقلاب مردمی ترکیه» زنیم، بحث را درین ابعاد با توفیق الهی باز می نمایم:

الف: تحلیلی از شیوه ها و راهکرد های طاغوتیان در برابر اسلام؛

ب : سیری بر «انقلاب مردمی ترکیه» با چشمدید های بنده؛

ج : دستآورد های اسلام در نیم قرن اخیر، و شکستن هیبت طاغوتیان در عرصه های گوناگون.

از اینکه بنده، بیشتر از سه دهه، ارتباطات نزدیک با احزاب اسلامی ترکیه دارم، که این ارتباطات تنها در ساحات سیاسی و مطبوعاتی محدود نمی ماند. باهم رفاقت و دوستی، نشست و برخواست های روزمره، رفت و آمد های فامیلی، سفر های علمی و تحقیقاتی، و همکاری های عملی در ابعاد سیاسی و بشری داشتیم که حزب اسلامی «ملی گرش Milli Görüş» (افکار ملی) به رهبری مجاهد نجم الدین اربکان رحمه الله، مُمد و همکار صدیق و نزدیک مجاهدین از همان آغاز جهاد در افغانستان بود، که شمه ئی از آن، در مقاله ای زیر عنوان « درس بزرگ در یک دیدار کوتاه!» نیز انعکاس یافت.

بلی! تمامی احزاب دیگر از «نظام ملی» تا «سلامت ملی»، و از «رفاه» تا «فضلیت»، و از «سعادت» تا «توسعه و عدالت»… که با تفاوت راهکرد های سلیقه وی، و نظر به فشار های سیاسی و بیرونی، که پا به عرصه فعالیت های سیاسی گذاشته بودند، از ویژه گی خاصی برخودار بودند. آنها توانستند «اصالت ایمانی» شانرا «نه در شعار» بلکه در ضمیر افراد شان نمو و حفظ بدارند. زیرا تمرکز بیشتر ایشان در ساختن احزاب و گرفتن قدرت نبود، بلکه در پی ساختن افراد جامعه بودند. بر ضمیر افراد بیشتر کار کردند و فرهنگ شان را چنان بالا بردند که از یک جانب حاضر به جهاد مالی شدند و از جانب دیگر بر حریم دیگران احترام می گذاشتند؛ دو چیزی که «احزاب جهادی افغانستان» حتی برای اعضای شان به ارمغان نداشتند چه رسد برای ملت.

همین علت مسبب گشت تا بخش های انشعابی بقسم گل های متنوع، در باغ حزب «ملی گرش» بر معطر ساختن فضای اسلام تبارز نمایند و هر یکی در خدمتگزاری مردم ازهم سبقت جویند (چیزی که کمتر اثر آن، در احزاب سیاسی کشور ما دیده می شود). ایشان با توکل بر الله(ج) و خلوص نیت توانستند مردم ترکیه را در مسیر اسلام دوباره رجعت دهند، و با کمترین تلفات، بیشترین حاصل را نصیب «امت اسلامی» گردانند تا جای یکه هیبت «اقتصادی وترقی» طاغوتیان (جهان پیشرفته) را بشکنند. به همین منظور نخواستم تا این بحث را در یک مقاله خلاصه بدارم.

بلی! خواستم تا آنرا با توفیق الهی در یک رساله کوچک زیر بحث بکشانم تا افرادی که درین راستا به «نحوی از انحا» دخیل بودند و یا هستند، آنرا با تبصره های شان رنگین و پُر بارتر گردانند، و از جانب دیگر نیز سعی خواهم داشت تا این نوشتار، سدی در برابر آنعده افرادی گردد که دانسته و یا در جهل؛ زیر نام اسلام و منهج نبوی ووو… وسیله ای از برای طاغوت گشته اند.

درس های که می باید از «انقلاب مردمی ترکیه» گرفت:

با به حاشیه کشانیدن بحث های شعاری که در بین «افراط گریان» و «تفریط کنندگان» جریان دارد، می توان از انقلاب مردمی ترکیه در نافرجامی کودتای نظامی، درسهای حیاتی و عملی را آموخت! اما نباید فراموش کرد که درین راستا؛ جریان ها، اندیشه ها و حتی افراد سعی برآن دارند تا با «نحوی از انحا» از این پیروزی سوء استفاده برند و یا آنرا کمرنگ جلوه دهند!

– خردمندان باید برین نکته خوب دقیق شوند و از خویش بپرسند که چرا «ناتو» یک هم پیمان قوی و متعهد خود را، که هیچگونه تخطی از آن سر نزده بود، می خواست و یا می خواهد از صحنه برچیند؟

– چرا نظام یکه بر اساس قانون بشری خودشان (دمکراسی) روی کار آمده و هیچگونه قضایای «افراط گرایی» و یا تطبیق «شریعت الهی» در آن مطرح نبوده، و نیز بر آزادی ها و بی بندوباری های «میراث مانده از رژیم های قبلی»؛ که چندین برابر چرب تراز اروپا می باشد، هیچ نوع قیوداتی را وضع نساخته، چرا باید این چنین نظام از صحنه کنار زده شود؟

همچو پرسش ها، در حداقل باید ذهن ما را به کار اندازد که:

قضیه ترکیه بغرنج تر آن چیزی ست که برخور جوامع تزریق می گردد!

از سوی هم جرأت غربیان پس از اسقاط «نظام مردمی مصر»، زمانی بالا گرفت که ایشان دریافتند که نیرنگ ها و توجیهات شان بر«دمکراسی پرستان» مؤثر و موجه تمام گشته و درین راستا همه را در سکوت مطلق یافتند.

بلی! غربیان بر این سکوت «گوسفندان دمکراسی» نیز بسنده نکرده، و تمامی «اعمال ضد بشری» شان را برعلیه حکومت مردمی «مرسی» نیز قانونی و لازمی پنداشتند، و آنرا لازمه نجات دمکراسی از چنگال «افراطیون اسلامی» تعریف داشتند.

یعنی به آن شکل قانونی دادند و «مسلمانان راستین» را مجزا از دمکراسی دانستند!

از جانب دیگر غربیان در ضربه زدن اسلام از درون؛ با حربه استخدام جریان های «طریقتی و رافضی»، تجربه تازه و موفقی داشتند. تجربه یکه در افغانستان، پس از شکست شوروی سابق، توانستند آنرا بدون دردسر عملی دارند و از بیداری ملل اسلامی جلوگیری نمایند.

درین حربه ها، شیوه کلاسیک استعمار؛ بخصوص استعمار کهن انگلیس و فرانسه، برای مصروف نگهداشتن اذهان نیز در جریان است. شیوه های کلاسیک یکه در بین «پویندگان حق»؛ چه در سطح «جوامع اسلامی» و چه در سطح «جوامع غیراسلامی»، ارزش اش را از دست داده و با گذشت زمان بیشتربرملا شده و می گردد.  اما بدبختانه این شیوه های کلاسیک استعمار تاهنوز در بین جاهلان- و تنبلان جوامع، راه داشته و از قوت بالا برخوردار می باشد.

پس بدون حکمت نخواهد بود که به سراغ چندی ازین شیوه های استعمار برویم:

الف: تحلیلی از شیوه ها و راهکرد های طاغوتیان در برابر اسلام:

  • نمایشنامه دوقطبی ساختن جهان:

شیوه مصروف نگهداشتن اذهان با دوقطبی ساختن دوباره جهان و تکرار دوباره منفعت برداری طاغوتیان، که بازهم دربین افراد و حلقات زمزه میگردد.

ادامه دارد….

نوشتهء: انجنیر محمد نذیر تنویر، هالند