پاره پاره

مشاعره زیبا و خواندنی بین شاعران معاصر ابوعابد عیار پاره پاره ابوالاحسان سعیدی غوری بسیار خوانده بودم، اخبار پاره پاره از گردش زمانه، ادوار پاره پاره از حمله فرنگش، از انگلیس و جنگش مانده به یاد تاریخ، آثار پاره پاره از خاطرات میهن، بشنیدم از برایدن آنگاه که برد، تنها اخطار پاره پاره از شرق […]

مشاعره زیبا و خواندنی بین شاعران معاصر

ابوعابد

عیار پاره پاره
ابوالاحسان سعیدی غوری

بسیار خوانده بودم، اخبار پاره پاره
از گردش زمانه، ادوار پاره پاره

از حمله فرنگش، از انگلیس و جنگش
مانده به یاد تاریخ، آثار پاره پاره

از خاطرات میهن، بشنیدم از برایدن
آنگاه که برد، تنها اخطار پاره پاره

از شرق و شر و شورش، آن لشکر و غرورش
پاشید از حضورش، اقمار پاره پاره

هر سنگ سنگ کشور، با نام و ننگ کشور
گردیده ثبت دفتر، آمار پاره پاره

این ملک رنجدیده ، بسیار غمکشیده
از اجنبی کافر، تا یار پاره پاره

از دست خویش جاهل، تا هوشیار کاهل
خشکیده باغ میهن، کهسار پاره پاره

از دورتر شنیده، غول مصاف دیده
حرص و طمع کشیده، به دیار پاره پاره

آسان نموده بودش، این آب و خاک و سودش
آخر بخاک، سودش ، پیکار پاره پاره

افسوس نسل کشور، آواره گشته یکسر
گلهای گشته پرپر، ز اشجار پاره پاره

یگانه، مستمندش، حکیمی سربلندش
سعیدی دردمندش، عیار پاره پاره

رخسار پاره پاره
مستمند غوری

دیگر بکار ناید، کهسار پاره پاره
اقوام دسته دسته، افکار پاره پاره

شد سالها دویدم، حرف عدو شنیدم
باشد گواه صادق، پیزار پاره پاره

مهر و وفا کجا شد، صدق و صفا کجا شد
ما را گرفته دربند، پندار پاره پاره

گفتار ماست افسون، کردار ماست افسوس
گفتار پاره پاره، کردار پاره پاره

فخر گذشتگان را یکسر به باد دادیم
نابود شد دریغا ! آثار پاره پاره

از دشنۀ ستمگر، اطفال نازنین را
چون برگ لاله بنگر، رخسار پاره پاره

بیگانه خوی ظالم، خشم خداش بگرفت
شد جسم نابکارش، مردار پاره پاره

مفعول فاعلاتن، تکرار کن بیگانه
برخوان ز مستمندت اشعار پاره پاره

بسیار پاره پاره
استاد غلام حیدر بیگانه

با پیکر مشوش، دیدار پاره پاره
بر زخم هاش می خواند، اشعار پاره پاره

در لخت لخت می ریخت، اوقات تکه تکه
امسال توته توته، پیرار پاره پاره

اقلیم خطه خطه، خورشید ذره ذره
دریای قطره قطره، کهسار پاره پاره

آرای تیر خورده، دل های باد برده
جغرافیای مرده، ادوار پاره پاره

الفاظ های پر سنگ، انفاس های دلتنگ
القاب های پر ننگ، اطوار پاره پاره

گه غرب تر ز مغرب، گه شرقتر ز مشرق
کردار قطعه قطعه، هنجار پاره پاره

از مرگ اگر چه رسته، گر دست دست بسته
با چشم های خسته، افکار پاره پاره

بسیار دولت و یار، بسیار لیک ادوار
بسیار پاره پاره، بسیار پاره پاره

با سپاس از شماره ۴۲ مجله حقیقت