نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
مادر چه گریه میکنى امشب براى من زنهار اشک غم مفشان در عزاى من من طایر بهشتی ام و راستى نبود ویرانهاى چو عالم هستى سراى من رفتم از این خراب و پریدم به اوج عشق جایى که بود درخور بال هماى من بنگر چگونه پر به حریم خدا زدند همسنگران همنفس خوشنواى من من […]
مادر چه گریه میکنى امشب براى من زنهار اشک غم مفشان در عزاى من
من طایر بهشتی ام و راستى نبود ویرانهاى چو عالم هستى سراى من
رفتم از این خراب و پریدم به اوج عشق جایى که بود درخور بال هماى من
بنگر چگونه پر به حریم خدا زدند همسنگران همنفس خوشنواى من
من زنده ام شهید ره عشق مرده نیست پیچید بگوش اهل حقیقت نداى من
زان شد نصیب فیض شهادت مرا که بود عشق جهاد و همسفر دوستان من
من یک مجاهدم در آئین لشکری فرمانده ، عشق باشد و آمر خداى من
مادر مرا ببخش ولیکن روا نبود انکار امر رهبر من ، رهنماى من
جایى که پاى دین و وطن بود در میان مادر نبود بستر راحت سزاى من
وقتى نشسته در بر سجادهاى مباش غافل به پیشگاه خدا از دعاى من هرجا بدیدی دوستانم ایدت به نزد فرزند خود خطاب کن او را به جاى من
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.