نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نویسنده: محمد سادات مرگ در راه هدف، یکی از فضایل متفقه در تمام ادیان سماوی و مکاتب فکری، بشر است. تاکنون هیچ فیلسوف و یا عالم علوم انسانی در دنیا مرگ در راه هدف را نکوهش ننموده و آنرا بد نگفته است. واقعیت آنست که زندگی دنیوی بشر را در این گفتهی سید قطب […]
نویسنده: محمد سادات
مرگ در راه هدف، یکی از فضایل متفقه در تمام ادیان سماوی و مکاتب فکری، بشر است.
تاکنون هیچ فیلسوف و یا عالم علوم انسانی در دنیا مرگ در راه هدف را نکوهش ننموده و آنرا بد نگفته است.
واقعیت آنست که زندگی دنیوی بشر را در این گفتهی سید قطب (رحمهالله) می توان خلاصه کرد:
انما الحیاه عقیده و جهاد.
یعنی هر انسان در این دنیا دارای هدفی است و سعی و تلاش برای کسب هدف، بزرگترین آرمان هر انسان است، اما در اینمیان گاهی بین کسب هدف و زندگی انسان تضادی بس انکارناپذیر بوجود میآید. در این صورت فرد، ناگزیر از انتخاب یکی از دو گزینه می گردد:
یا کسب هدف و پایاندادن به زندگی خویش
و یا ادامه زندگی و دست کشیدن از هدف خود.
انتخاب گزینهٔ دوم در نزد تمام عقلا، امری مذموم است که به سبب جبن و ترس از مرگ و محبت دنیا، گریبانگیر فرد می شود.
اما انتخاب گزینه اول، امری بسیار پسندیده و یکی از فضایل مورد اتفاق تمام جوامع بشری است.
اینجاست که می بینیم خداوند متعال نیز از این مرگ با واژهای بسیار زیبا بنام «شهادت» یاد نموده و آنرا ستوده و برای فردی که مفتخر به کسب آن می گردد، نعمتها و پاداشهای خاصی آماده نموده و بشارتها و خوشخبریها بیشماری برای آن در آیات و احادیث وارد شده است.
شهادت پایان زندگی نیست، بلکه آغاز زندگی برای رسیدن به انعامات حقیقی خداوند متعال است.
شهادت چنان درجهای بزرگ و برجسته است که انبیا و صدیقین با وجود بلند بودن مرتبهشان، باز هم در آرزوی رسیدن به این مقام سترگ و عظیم هستند.
شهادت یعنی کاملترین روش برای ادای شکر نعمتهای الهی و بدست آوردن میلیاردها نعمت دیگر از جانب خداوند منان.
اگر بخواهیم از شهادت و فضایل و ویژگیهای آن بنویسیم، کتابی قطور خواهد بود که از حوصله این نوشته به در است.
اما امروزه در جامعه اسلامی همچنان که نسبت به بسیاری دیگر از واژهها و کلمات، جفا و ظلم و تعدی صورت گرفته است. به همان اندازه و یا بیشتر نسبت به واژهٔ شهادت، دچار افراط و تفریط گشتهایم.
از یک جهت آنچنان از این واژه فراری و دور گشتهایم که کمتر حاضر هستیم در مورد آن در منابر و محافل خودمان صحبت نماییم. و از جهتی دیگر آنرا چنان عام نمودهایم که هر کس و ناکس را که در راه ظلم و عدوان و تجاوز به مظلومان کشته و هلاک میگردد، فورا واژهٔ شهید را برایش استعمال نموده و آنرا جزو شهدا قلمداد مینماییم.
حال آنکه با وجود احادیث بیشمار رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نسبت به انواع و کثرت شهدای بیشمار امتش، در زمان خیرالقرون از استعمال واژهٔ شهید جز برای کسی که در راه الله و برای اعلای کلمهالله در میدان جهاد شهید شده، برای کسی دیگر آنرا استعمال نمینمودند و فقط برای بیان نوع مرگش اظهار می داشتند: مات شهیدا.
اما اینکه بعد از آن در ابتدا نامش کلمه شهید را بیاورند و بگویند: شهید فلانی…..!
هرگز در قاموس و فرهنگ اسلاف و امت خیرالقرون چنین چیزی را نمیتوان یافت.
آنان همیشه از شهادت و فضایلش میگفتند و فرهنگ شهادت را در بین ملت و مردم خود زنده کرده بودند، ولی از نام آن بعد مرگ گریزان بودند، اما ما و مردم عصر ما از شهادت و فرهنگ آن کیلومترها فاصله داریم و آرزوی اضافه شدن کلمه شهید در جلوی نام ما بعد از مرگمان را داریم.
به امید آنکه باز هم روزی در میان امت اسلامی فرهنگ شهادت یک فرهنگ عمومی قرار بگیرد و همچون عصر صحابه از هر خانهای و خانوادهای شهدای بیشماری برای آبیاری درخت تنومند اسلام تقدیم شود.
و ما ذالک علی الله بعزیز.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.