بسوی کسب استقلال و آزادی

به عالم آبــرو دارد، هــرآن قـومی که آزاد اســت ز تدبیــر و خــرد دایم، رهـا از چنگ بـیداد است به دنیا هیچ   نعمت   به ، ز آزادی   نمی باشد هر آن ملت که آن دارد ،همیشه شاد و آباد است عــدالت میشود تأمین درآن کشور کـه اعیانـش به رعیـت همنوا باشد وگــرنــه ملک بربـاد است ز پستی سر فــرو دارند، بــه پیـش دشمـن غــدار ومیگویند زبی ننگی […]

به عالم آبــرو دارد، هــرآن قـومی که آزاد اســت

ز تدبیــر و خــرد دایم، رهـا از چنگ بـیداد است

به دنیا هیچ   نعمت   به ، ز آزادی   نمی باشد

هر آن ملت که آن دارد ،همیشه شاد و آباد است

عــدالت میشود تأمین درآن کشور کـه اعیانـش

به رعیـت همنوا باشد وگــرنــه ملک بربـاد است

ز پستی سر فــرو دارند، بــه پیـش دشمـن غــدار

ومیگویند زبی ننگی که ایــن دولت خـــداداداست

نشاید اعتماد هــرگــز، به ایــن بی مـایگان کـردن

که روح رفتگان یکسر,ازاینان سخت نــا شاداست

وطـن بفـروختــند و خصم را، در خـانـه جـا دادند

که این خصلت، زکــرداربد اشخاص کمــزاد است

به رغم امــر حــق بردند، نشــاط از قلب مسکینان

زهــر یک لانهء مظلوم، فغــان بــالا و فــریاد است

زبس کشتاربی پرسان، به میهن سیل خون جاریست

مستعمن آیا چنین باشد ؟ که شوقش قتل افغانســت

یکی را هر نوع نعمت ، دیگــر از فــاقــه میمیرد

ز دید حق قضاوت کن! کجا عدل وکجا داد است؟

حکومت گــر چنین باشــــد، قیام بر آن بود واجب

وصیــت در دم مــردن، همین بهتــر به اولاد است

بـــرادر فکــر بــاید کرد، به غفلت تا به کی بودن؟

زمام د یــن ود ینـــداری، همه در دست مزدوران

کمونیست ها دیموکرات ها شکم بنده، در این برهه

ســراســر نــوکر ناتو و آمریکای جلاد اســت

به گیتی فســق می زایند، همیــن بی همتــان پیهــم

که دل خالی ز ایمان و زبانشان پر از ورد است

ز مزدوران افغانی که خود باخته وطن تاخته

همان نیرنگ، که بـدتراز فریب و مکر صیاد است

خــدا را ای بــرادر بعــد از این   قدری تأمل کن

که قصد ایــن لعینان محو دین ازبیخ و بنیاد است

بــزن بر فرق شان محکم، که این بی غیرتان هرگز

نکردند آنچنــان کاری، که مــارا ارث اجــداد است

تمــام مشــکل مــــردم، فــقــط یــک راه حـــل دارد

که آن کـاخ ستمگــر را، برانداختـــن ز بنیاد است

نگهـــداری این میهن، که هست بر تو همچو مادر

خــدا راضی شــود از تو، اگر مادر زتو شاد است

اسارت رنج وحــرمان است،قیــام از بهـــر آزادی!

سعادتمــند بــود آن قـوم، که در هر حال آزاد است

بپا خیــزیــد به همدستی ، به عزم کسب استقلال

ترا ای قوم آزاده ، همیــن یک نقطه ارشاد است