نگاهی به زندگی و کارنامه های شهید هر دم بیاد و هر دل عزیز مولوی احسان الله احسان رح

  نهضت های موفق جهان اسلام همواره شخصیت های ویژه ، ورزیده و با استعداد با خود داشته است ، کسانی اگر شمشیر به دست داشتند و در عرصه های پیکار نامدار بودند ، کسانی دیگری در میدان های سیاست ، دعوت و خطابت چنان مهارت های فوق العاده داشته اند که حرف حرف گفتار […]

 
نهضت های موفق جهان اسلام همواره شخصیت های ویژه ، ورزیده و با استعداد با خود داشته است ، کسانی اگر شمشیر به دست داشتند و در عرصه های پیکار نامدار بودند ، کسانی دیگری در میدان های سیاست ، دعوت و خطابت چنان مهارت های فوق العاده داشته اند که حرف حرف گفتار آنان بیشتر از هزاران گلوله ثمرآور و منفعت بار بوده است .
خداوند تعالی برای انسان ها استعدادهای گوناگون هدیه نموده است ، یکی از الطاف بیکران و بی پایان خداوند تعالی استعداد نطق و بیان است ، همین نطق و بیان است که انسان را از متباقی مخلوقات امتیاز می دهد ، اما اگر اوصاف فصاحت و بلاغت بر استعداد گفتار افزوده شود و خلوص و صمیمیت نیز در انسان خوش گفتار موج بزند حرف های وی سحر آفرین خواهد بود ، گفتارش در قلبها راه پیدا می کند و نقش بزرگی را در تهذیب افکار ایفاء می کند .
شهید مولوی احسان الله احسان رح یکی از خطیبان و سخنرانان نامدار افغانستان بود که یاد سخنرانی های دل فگار وی از مدت ها در خانه های نهانِ اذهان و قلوب افغان ها جا دارد ، شهید مولوی احسان الله رح در حساس ترین مرحلۂ تاریخ افغانستان وارد کارزار پر خم و پیچ سیاست شد ، بلی ، زمانی که افغانستان با تهدید های جدی تجزیه و چند پارچگی دچار بود ، مردم در آتش جنگ های قدرت خواهی و منازعات ذات البینی می سوختند و طوفان فساد و هرج و مرج در هر بخش کشور به اوج رسیده بود ، شهید مولوی احسان الله احسان رح در چنین آوان اسفبار و خونبار با تعدادی از عالمان حق پرور و طالبان جان نثار تصمیم گرفتند تا برای محو ریشه های فساد قیام بکنند ،  ایشان برای این هدف والا و مقدس تحریک اسلامی طالبان و متعاقباً امارت اسلامی افغانستان را بنیاد گذاشتند ، در نتیجه کشور را از شورشها و فسادها نجات دادند و مردم را از ثمرات جهاد بر ضد شوروی ها و کمیونست ها بهره یاب ساختند .
تعارف اجمالی شهید مولوی احسان الله احسان رح :
شهید مولوی احسان اله احسان رح فرزند مولوی آغا محمد و نواسهء مولوی مرزا محمد به قوم پوپلزی و وطن پدری اش منطقۂ بورهء ولسوالی شاولیکوت ولایت قندهار بود ، وی به تاریخ ۵ محرم سال ۱۳۸۱ ه ق در قریۂ سلیم ولسوالی میزان و لایت زابل در یک فامیل دیندار و علم پرور چشم به جهان هست و بود گشود ، بابای شهید مولوی احسان الله رح مولوی مرزا محمد از شخصیت های مشهور جهادی و علمی قندهار بود ، نامبرده در جنگ دوم افغانستان و انگلیس در مبارزات زیادی جهادی سهم گرفته بود و در اثنای فعالیت های جهادی در ولسوالی سرحدی سپین بولدک ار یک پا معیوب شد و درمیان مردم به ملا مرزا محمد لنگ شهرت داشت .
تحصیلات :
شهید مولوی احسان الله احسان رح از آوان کودک سالی سرشار از ذهانت و ذکاوت فراوان بود ، نامبرده در یک فامیل دیندار و علم دوست تولد شده بود ، مادرش یک زن خدا ترس و پرهیزگار بود و شهید مولوی احسان الله رح را همیشه با وضوء شیر می داد ، مادرش از ذکاوت فوق العادهء پسرش حکایت می کند که ۵ ساله بود آیت الکرسی را حفظ کرد و برای من نیز تعلیم داد تا حفظ بکنم ، پدر بزرگوارش از از ایام خوردسالی متوجه تربیه و پرورش علمی شهید مولوی احسان الله رح بود ، شهید مولوی احسان الله رح آموزش های ابتدای را از خانه آغاز نمود ، سپس به خواست پدرش برای فراگیری علوم دینی به پاکستان سفر نمود ، شهید مولوی احسان الله احسان رح تحصیلات خود را در مدارس مختلف دیار هجرت با عرق ریزی های فراوان پیش برد ، وی از سوات ( خیبر پختونخوا ) تا مناطق مختلف بلوچشتان ( میزی اده ، پشین ، کچلاک ، لورالای و کویته ) نزد عالمان زبده و نخبه همچون مولوی سعدالدین اخونزاده ، مولوی عبدالغفور صاحب ، مولوی شرف الدین صاحب ، مولوی عنایت الله مشهور به غبرگی اخونزاده ، مولوی عبیدالله قندهاری ، مولوی ابوالفضل معین الدین صاحب و……. برای فراگیری علوم و فنون دینی زانوی تلمذ خم نمود .
دورهء خورد را در مدرسۂ مشهور کویته جامعه اشرفیه نزد شیخ الحدیث مولوی عبدالباری و شیخ الحدیث مولوی عبدالحی به پایان رسانید و دورهء حدیث را در همین مدرسه نزد شیخ الحدیث مولوی عبدالغفور آغاز نمود ، اما پس از وفات شیخ عبدالغفور صاحب متباقی اسباق حدیث را در مدرسۂ شالدره ( کویته ) نزد شیخ الحدیث حافظ عبدالواحد صاحب تکمیل نمود و سند فراغت را به دست آورد .
جهاد بر ضد کمیونست ها :
شهید مولوی احسان الله رح هنوز در مراحل ابتدای تحصیلات قرار داشت که افغانستان از سوی کمیونست ها طی یک کودتا اشغال شد و متعاقباً جهاد و مقاومت مردم مسلمان افغانستان بر ضد آنان آغاز گردید ، تمام ملت افغانستان درین جهاد مقدس سهم گرفتند ، البته قیادت و زعامت جهاد از روی مکلفیت های مذهبی و شرعی بیش تر به دوش علماء کرام بود ، شهید مولوی احسان الله رح که نور چشم یک خانوادهء دیندار و علم پرور بود جهاد بر ضد قشون متجاوز شوروی را بیشتر از دیگران مسئولیت دینی و ملی خود می پنداشت .
شهید مولوی احسان الله رح برای ایفای این مسئولیت شرعی نخست در ولسوالی میزان ولایت زابل به فرماندهی شهید مقیم حرکت های جهادی را آغاز نمود ، وی سپس به هلمند  رفت و در جبهات مختف آن ولایت دو سال متواتر بر ضد کمیونست ها به مبارزات جهادی ادامه داد ، شهید مولوی احسان الله رح پس از فراگیری تکتیک های گوناگون جنگی به ولایت زابل بازگشت و یک جبهۂ جهادی را به همراه مولوی عبدالظاهر در کوه ارغسوی ولسوالی میزان بنیاد گذاشت ، شهید مولوی احسان الله رح خود را تنها وقف درس های نظامی و عسکری نکرده بود بلکه در حلقه های دعوت به درس های فکری و ثقافت اسلامی نیز می پرداخت ، وی مجاهدین را نه تنها در بخش جنگی بلکه در عرصه های علمی و فکری نیز برای مبارزه با الحاد و بی دینی آماده می ساخت .
نامبرده پس از یک مدت به تکمیل تحصیلات دینی خود بیشتر متوجه شد ، اما در پهلوی درس ها در مبارزات جهادی نیز به حد توان سهم می گرفت و هم زمان یک داعی فعال و مجاهد عملی در صحنه های جهادی بود .
عضویت در تحریک اسلامی طالبان :
در ماه محرم سال ۱۴۱۵ ه ق ، یک نهضت به نام تحریک اسلامی طالبان برای شکل پذیری آرمان های نا تمام جهاد بر ضد شوروی ها از قندهار آغاز گردید ، شهید مولوی احسان الله احسان رح از نخستین کسانی بود که با خلوص نیت و صداقت کامل در پهلوی مؤسس این نهضت قرار گرفتند و برای پیروزی تحریک اسلامی طالبان مساعی خستگی ناپذیر انجام دادند ، در روزهای نخست که هنوز طالبان از حدود ولسوالی های میوند و دند پیش روی نکرده بودند شهید مولوی احسان الله احسان رح نه تنها شامل تحریک شد بلکه قومندان های جهادی و مردم منطقه اش را تشویق نمود تا با تحریک طالبان یکجا شوند و سلاح های خود را به دست گرفته برای حاکمیت یک نظام شرعی در صفوف طالبان آمادهء قربانی شوند ، از برکت کوشش های شهید مولوی احسان الله رح قومندان های سابق جهادی و عموم مردم با تحریک طالبان یکجا شدند ، شهید مولوی احسان الله رح دران شورای علماء نیز عضویت داشت که به سرکردگی مرحوم شیخ عبدالعلی دیوبندی رح قومندان های بولدک را دعوت دادند تا از تفنگ سالاری و وحشت گرای دست بگیرند و داعیۂ تحریک طالبان را بپذیرند ، اما تفنگ سالاران با وصف تلاش ها و دعوت های پیهم علماء به زورگوی ها ادامه دادند ، بالاخره طالبان به فرماندهی ملا محمد اخوند عملیات تصفیوی را آغاز نمودند و بولدک را از وجود مفسدین پاکسازی نمودند .
دست آوردهای بزرگ شهید مولوی احسان الله احسان رح :
لشکر طالبان در اواخر ماه جدی سال ۱۳۷۳ ه ش پس از فتح قندهار به سوی زابل حرکت نمود ، شهید مولوی احسان الله احسان رح نیز دوشادوش دیگر بزرگان تحریک شامل این لشکر بود ، مجاهدین زابل ازین لشکر استقبال نمودند و کنترول ولایت را به لشکر طالبان تسلیم نمودند ، این لشکر پس از زابل به غزنی رسید و یک تعداد قومندان های خیرخواه در مرکز غزنی مقر ولایت ، فرقه و دیگر مراکز مهم این ولایت را به طالبان سپردند ، در ساحات یونت و روضه با گروه های حزب اسلامی و حزب وحدت درگیری صورت گرفت ، اما آنان مجبور به فرار شدند و منطقه به گونهء کامل در اختیار طالبان قرار گرفت .
بخش بزرگی این لشکر به سوی میدان ودرگ رفت و تا به میدان شهر ، لوگر و چهارآسیاب رسید ، اما به تاریخ ۲۷ این ماه ، متباقی لشکر طالبان به فرماندهی شهید مولوی احسان الله احسان رح به سوی پکتیا رفتند و علماء پکتیا اختیارات منطقه را به طالبان سپردند ، همین جا بود که شهید مولوی احسان الله با قومندان های جهادی و بزرگان سرشناس لوی پکتیا همچون مولوی جلال الدین حقانی ، ملا عبدالطف منصور ، مولوی فریدالدین محمود و………. وارد گفتگوها شد و بالاخره در اثر رفتار مدبرانه ، استدلال قوی و توضیحات قناعت بخش شهید مولوی احسان الله رح ولایت های لوی پکتیا ( پکتیا ، پکتیکا و خوست ) از رهبری تحریک اسلامی طالبان مطمئن شدند و تشکیلات خود را صمیمانه در صفوف تحریک مدغم نمودند و در نتیجه نه تنها هر سه ولایت در تصرف طالبان قرار گرفت بلکه با یکجا شدن مجاهدین و طالبان و در اختیار قرار گرفتن امکانات و سلاح های این سه ولایت تحریک اسلامی طالبان بیشتر نیرومند گردید ، شهید مولوی احسان الله احسان رح در موفقیت این پروسه نقش کلیدی داشت ، وی توانست با دلائل قناعت بخش تحریک طالبان را برای مردم این ولایت ها به عنوان یک تحریک اسلامی و افغانی معرفی بکند و قناعت کامل و همکاری همه جانبهء آنان را جلب بکند .
وظائف در تحریک اسلامی طالبان و امارت اسلامی افغانستان :
شهید مولوی احسان الله رح در اوائل تحریک اسلامی طالبان در ولایات جنوب شرقی سرپرستی طالبان را به دوش داشت ، هنوز مدتی زیادی از فتح هرات نگذشته بود که به فرمان عالی قدر امیر المؤمنین رح والی هرات مقرر شد ، هرات دران زمان گر چه فتح شده بود و لیکن هنوز در اذهان مردم اشتباهات زیادی موج می زد و ازین سبب طالبان با خطرات جدی در هرات رو به رو بودند ، شهر هرات و اطراف آن همواره شاهد مزاحمت ها و حملات بر ضد طالبان بود ، اما شهید مولوی احسان الله احسان رح توسط سخنرانی های عالمانه و برخورد مدبرانه توانست باور مردم را از خود سازد و در قلب های هراتیان جا بگیرد و ریشه های مشکلات و مخالفت ها را در هرات بیخ کن سازد .
در ماه حمل سال ۱۳۷۵ ه ش ، گردهمای تأسیس امارت اسلامی افغانستان در قندهار دائر گردید و تحریک اسلامی به امارت اسلامی مبدل شد ، درین گردهمایی حدود یک و نیم هزار علماء شرکت داشتند و شهید مولوی احسان الله رح در برگزاری آن نقش ویژهء داشت ، شهید مولوی احسان الله رح در جریان این گردهمایی لقب امیرالمؤمنین را برای ملا محمد عمر مجاهد رح پیشنهاد نمود ، این پیشنهاد از سوی شورای پانزده صد نفری علماء به اتفاق تصویب شد و لقب امیرالمؤمنین پس از سالهای متمادی یک بار دیگر در قاموس سیاست اسلامی زنده گردید .
در ماه میزان سال ۱۳۷۵ ه ش عملیات فتح کابل آغاز شد ، شهید مولوی احسان الله رح در روند فتوحات شرق نخست به عنوان والی ننگرهار انتخاب شد ، اما چند روز پس هرگاه کابل فتح شد شهید مولوی احسان الله رح در نخستین کابینۂ امارت اسلامی افغانستان به صفت رئیس عمومی د افغانستان بانک مقرر شد .
واقعهء المناک شهادت مولوی احسان الله احسان :
در اوائل ماه جوزا ۱۳۷۶ ه ش ، طالبان یک توافق ناکام با جنرال ملک کردند ، ولایت های فاریاب ، جوجان ، سرپل و بلخ در نتیجۂ این توافق برای چند روز در کنترول طالبان قرار گرفت ، شهید مولوی احسان الله رح به فرمان امیرالمؤمنین رح با چند تن از بزرگان امارت به ولایت بلخ سفر نمودند تا در برقراری وضعیت امنیتی همکاری بکنند ، اما جنرال ملک دو روز پس از توافق هویت خود را تغییر داد و در نتیجۂ یک دسیسه به همکاری حزب وحدت با طالبان غدر نمود و هزاران تن طالبان را که با قلب های پاک و آرمان های مقدس به شمال کشور رفته بودند به شهادت رسانید ، درین کاروان گلگون کفن شهیدان بر علاوه از چندین بزرگان امارت شهید مولوی احسان الله احسان رح نیز شامل بود . 
داستان شهادت شهید مولوی احسان الله احسان رح را برادرش مولوی عبدالغنی احسان چنین حکایت می کند : در اوائل ماه جوزا سال ۱۳۷۶ ه ش برای دیدار مولوی احسان الله به کابل سفر نمودم ، اما برادرم را نیافتم ، وی به پاکستان سفر کرده بود تا پاکستان را آماده بسازد که امارت اسلامی افغانستان را پس از فتح مزار به رسمیت بشناسد و قرار گفته های مولوی شهاب الدین دلاور ( سفیر آن وقت امارت اسلامی افغانستان ) پاکستان برای این کار آماده شد و پس از تحول مزار به تاریخ ۴ جوزا امارت اسلامی افغانستان را به عنوان دولت قانونی شناخت ، متعاقباً عربستان سعودی و امارات متحدهء عربی نیز امارت اسلامی افغانستان را به رسمیت شناختند .
مولوی عبدالغنی احسان می افزاید : از کابل به قندهار رفتم ، مولوی احسان الله احسان نیز از پاکستان به قندهار آمد و از قندهار با وزیر امور خارجۂ امارت اسلامی افغانستان ملا محمد غوث اخوند و شماری دیگری از بزرگان امارت به مزار رفتند ، من نیز به تعقیب آنان به شبرغان و از شبرغان به مزار رفتم ، طالبان و جنرال ملک یک کمیتهء مشترک برای تامین امنیت شهر مزار ساختند که شش عضو داشت ، ۳ عضو از سوی طالبان هر یک سید جانان آغا ( والی فاریاب ) ملا عبدالحق ( قومندان امنیۂ هرات ) و بنده و ۳ عضو از سوی افراد جنرال ملک هر یک شیر عرب ، جنرال مجید روزی و مولوی عثمان .
هنوز تنها یک روز گذشته بود که درگیری ها در شهر شروع شد ، جنگ را جنرل ملک آغاز کرده بود و لیکن وی برای طالبان می گفت که جنگ را افراد حزب وحدت آغا کرده اند ، درگیری ها از عصر تا به صبح ادامه نمود ، صبحگاه تعدادی طالبان به سوی شبرغان حرکت کردند و تعدادی هم از سوی سیلو از شهر مزار بیرون شدند ، به تاریخ ۷ جوزا ساعت ۸ صبح بیرون روضه در شهر مزار ایستاده بودم که چند تن طالب در یک موتر آمدند ، آن ها گفتند که مولوی احسان الله صاحب با چند تن از بزرگان در ریاست مخابرات هستند، بسیار به تکلیف دران جا رسیدم ، مولوی احسان الله صاحب ، ملا محمد غوث اخوند و رئیس امور خارجه حاجی فضل محمد دران جا حضور داشتند ، ازان جا به همراهی تعدادی از طالبان در موترها سوار شدیم و حرکت کردیم ، در نزدیکی سیلو موتر ملا محمد غوث اخوند را زدند ، ملا محمد غوث اخوند را در موتر دیگری سوار کردیم و حرکت خود را پیش رو ادامه دادیم ، هرگاه به تنگی شادیان رسیدیم افراد قومندان سید اسد که هزاره های ولسوالی چهارکنت بودند راه ما را گرفتند ، و خواستند که ما را خلع سلاح بکنند ، درگیری آغاز شد ، ساعت ۱۰ صبح بود که مولوی احسان الله صاحب مرمی خورد و در همان جا افتید ، ما به سوی کوه حرکت کردیم ، شب را در کوه سپری کردیم ، صبحگاه از شدت گرسنگی و تشنگی دوباره به قریه پایین شدیم ، هزاره ها پول ، ساعت ها و همه دارای های ما را گرفتند و ما را زندانی ساختند ، آنان زندانیان را در چند گروپ تقسیم نمودند ، گروپ شصت نفری ما را به مزارشریف انتقال دادند ، ۴ روز پس دوباره در تنگی شادیان به قرارگاه حزب وحدت آورده شدیم ، روز پنجم ده نفر را به شمول من بیرون کشیدند تا شهیدان را که چند روز پیش دران جا شهید شده بودند یکجا جمع کنیم .
دران روز اجساد ۴۵ تن شهیدان را که هنوز در کنار راه ها افتیده بودند دفن نمودیم ، جسد برادرم شهید مولوی احسان الله احسان رح را نیز شناختم و از دیگر شهداء علیحده دفن کردم ، زمانی که مزارشریف و سمت شمال دوباره فتح شد جسد برادرم را به قندهار انتقال دادم و در قبرستان طالبان در شهر قندهار دفن نمودم ، در همین قبرستان از سوی شرق نخست قبر شهید ملا محمد اخوند رح ، سپس قبر شهید ملا بورجان اخوند رح ، سپس قبر شهید مولوی احسان الله احسان رح ، سپس قبر شهید ملا یار محمد اخوند رح در یک قطار قرار دارند ، قبر رئیس الوزراء ملا محمد ربانی رح در صف دیگر رو به روی قبر شهید مولوی احسان الله احسان رح قرار دارد .
قابل تذکر است که یک برادر شهید مولوی احسان الله احسان رح مولوی ولی الله رح نیز درین فاجعهء المناک شمال به شهادت رسید ، وی از سوی میمنه با طالبان آمده بود و از سوی افراد جنرال ملک همچون هزاران طالب دیگر پس از گرفتاری در چاهای عمیق دشت لیلی در ولسوالی فیض آباد ولایت جوزجان به شهادت رسانیده شد ، انا لله و انا الیه راجعون .
حبیبی سمنگانی