منصور؛ رهبری که برای دین خدا کباب شد!

ایام شعبان امسال یاد و خاطره رهبر عزیز عالیقدر منصور شهید – تقبله الله – را در ذهن ها و یادها تداعی می کند؛ رهبری که در چنین روزهای جام زرین شهادت را نوشیده و با افتخار در راه حق سبحانه و تعالیقربانی شد، کسیکه همه چیز خود را برای اعلاء کلمه الله، آوردن نظام […]

ایام شعبان امسال یاد و خاطره رهبر عزیز عالیقدر منصور شهید – تقبله الله – را در ذهن ها و یادها تداعی می کند؛ رهبری که در چنین روزهای جام زرین شهادت را نوشیده و با افتخار در راه حق سبحانه و تعالیقربانی شد، کسیکه همه چیز خود را برای اعلاء کلمه الله، آوردن نظام مستقل شرعی، صلح و صفاء و زندگی خوش و با عزت برای امت مسلمه و افغانها گذاشته بود و از هیچ چیز حتی خون اش برای حق و دین اودریغ نکرد.

شهید عالیقدر منصور صاحب – تقبله الله – چنان شهادت با افتخاری را حاصل کرد که شاید در زندگی اندک رهبران سیاسی و تنظیم های مختلف اسلامی در سطح دنیا نصیب نشود کسیکه شب و روز در فکر خدمتبه خلق خدا، نجات سرزمین اش از شر اشغال و تجاوز، ترقی و بهبود اوضاع و فعالیت های مختلف جهادی وقف کرده و گاهی آرام و قرار نداشت؛ چون فریاد و ناله های مظلومیت و بی کسی آحاد ملت خویش را ازعمق وجود لمس و احساس می کرد و با زبان حال می فرمود: «چگونه آرام و قرار داشته باشم در حالیکه ملت مسلمان ما از دست طاغوتیان زمان و ایادی اجیرشان آرام و قرار ندارد.»

منصور، رهبر عالیقدری بود که شرایط را می فهمید، اوضاع را درک، حساسیت ها را احساس، مشکلات را سنجش، ناملایمات را دیده و همواره در فکر راه حل با عزت معضله افغانستان بود او در عین حال، چنان باغیرت بود که وقتی پای مسائل مادی و معنوی پیش می آمد به مراتب مثل استاد جلیل القدر خود (عالیقدر امیرالمومنین ملامحمد عمر مجاهد – رحمه الله –) معنی را بر ماده ترجیح داده و در مقابل سرسخت تریندشمنان دین و ملت، از مواضع اسلامی و انقلابی به اندازه سر سوزنی کرنش نکرده و حاضر بود جان خود را فدا کند تا آرمان شهداء و آرزوی دیرینه ملت مسلمان (که همانا سربلندی اسلام و عزت و استقلال مسلمیناست) بر آورده شود.

امیرالمومنین منصور شهید – تقبله الله – هرگز به دنبال آسایش فکری و آرامش مادی نبود او شیفته مسیری بود که منجر به رضای حق تعالی شود، تلاش می کرد، شب و روز نمی شناخت، زندگی شخصی اش را دراولویت نمی دانست، هم و غم او دنیا نبود، از سیاستی که موجب نارضایتی خدا و آزردگی خلق می شد کاملا متنفر بوده، با جرئت و شهامت، صبور و بسیار با حوصله و بردبار بود، از تفرقه به شدت متنفر و بهوحدت، یکپارچگی و اتحاد بین مسلمانان  فکر می کرد؛ و در عمل نیز ثابت کرد که تا چه حد حاضر است بخاطر دین خدا سختی ها، مشکلات و نارسایی ها را تحمل کند.

شهید عالیقدر – تقبله الله – از مرگ هراسی نداشت بلکه همیشه تشنه شهادت بود با آنکه دشمنان او در دنیا (مخصوصا از وقتیکه با شخصیت والا و واقعی منصور صاحب آگاهی و از اهمیت منحصر به فرد وی درجماعت مجاهدین پی بردند) شب و روز وی را در هدف و کمین داشتند؛ اما ایشان با وقار و عزم راسخ و همچنین با توکل و یقین به ذات رب العالمین برای هر نوع قربانی بخاطر دین خدا آماده بود، او نبود که دنبالامتیاز باشد بلکه بزرگترین امتیاز را در این می دانست که رضای خدا حاصل شود و در این ره، از ملامت هیچ ملامت گری خوف و هراس نداشت.

شهید منصور صاحب – تقبله الله – طوری مدبرانه، مقتدرانه، حکیمانه و خردمندانه، امارت اسلامی افغانستان را قیادت می نمود که گویا برای قیادت ساخته شده بود و چنان با صلابت، درایت و شهامتِ ایمانی درجهت اهداف والای نظام مقدس جهادی گام برداشته و موثر واقع می شد که تمام مجاهدین در عرصه های مختلف با الهام از حیات و نشاط آن شخصیت والا، خود به خود قوت قلب حاصل کرده و اخلاصمندانه شوق وذوق خدمت و فعالیت بهتر و بیشتر پیدا می کردند.

شهید عالیقدر – تقبله الله – پس از عمری طولانی جهاد و مجاهده، مبارزه و جانفشانی برای دین، سرانجام به آرزوی دیرینه اش نایل گردید و چنان شهادتی نصیب او شد که نصیب کمتر کسی از مجاهدین می شود اوتوسط سرسخت ترین دشمن اسلام؛ یعنی امریکای جنایتکار از طریق هواپیمای بدون سرنشین هدف قرار گرفت و جسد او در راه حق کباب شد.

سبحان الله …

یکی از بزرگان جهادی پس از شهادت عالیقدر منصور صاحب – تقبله الله – تاثرات خویش را اینگونه بیان فرمودند: «وقتی بر جسد بی جان و کباب شده منصور صاحب حاضر شدم که چگونه پاها و سر و صورت اوبخاطر دین خدا کباب شده غبطه خوردم و گفتم ایکاش خداوند متعال چنین شهادتی نصیب ما می کرد.»

او درست است برای دین خدا کباب شد و به آرزوی دیرینه اش نایل گردید؛ اما خبر شهادت او شاید تلخ ترین و سخت ترین خبری بود که مجاهدین امارت اسلامی و البته کافه مسلمانان جهان و بالخصوص ملت شریفو با احساس افغانستان پس از خبر رحلت جانگداز ملاصاحب (عالیقدر امیرالمومنین ملامحمدعمر مجاهد – رحمه الله –) شنیدند؛ و تحمل آن خبر واقعا که بسیار سخت و طاقت و فرسا بود.

 «حسبناالله و نعم الوکیل»

لکن اگر منصور صاحب شهید رفت اما راه و آرمان او بر قوت خود باقی است و سربازان فداکار او برای هر نوع جانفشانی و قربانی آماده و حاضراند.

… و اینک پس از یکسال کاروان منصور شهید با عملیات جدید بهاری که به اسم گرامی او مسمی گردیده نشان از اخلاص و دلبستگی شدید پیروان راه منصور به آرمان او و سایر شهداء دارد که امید است ان شاء اللهتعالی شاهد تحولات بسیاری در تمام عرصه های جهادی باشیم و (تحت قیادت جانشین والامقام و شخصیت عالی شیخ صاحب محترم حفظه الله و سایر عزیزان جهادی) پوزه استکبار جهانی و ایادی اجیر آن به خاکذلت مالیده شده و نظام مستقل اسلامی، عزت و حاکمیت قرآن را در سرزمین شیران و شهداء را یکبار دیگر احساس کنیم و درفش کلمه توحید در نقاط مختلف افغانستان به اهتزاز در آید.

و ما ذلک علی الله بعزیز