نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
سلسله همگام با عاشقان شهادت / بخش ۲ ابویحیی بلوچی عاشقان شهادت؛ آنهایی که در رکابشان ایام را گذارندهام و طعم سردوگرم زندگی را با آنها چشیدهام، قریب به اتفاق زمانهستیز بودند و در مقابل مشکلات بزرگی که در مسیر عشق روبرو شدهاند صبر پیشه کرده و پیکار نمودهاند. شهید عامر دانشجو تقبله الله یکی […]
سلسله همگام با عاشقان شهادت / بخش ۲
ابویحیی بلوچی
عاشقان شهادت؛ آنهایی که در رکابشان ایام را گذارندهام و طعم سردوگرم زندگی را با آنها چشیدهام، قریب به اتفاق زمانهستیز بودند و در مقابل مشکلات بزرگی که در مسیر عشق روبرو شدهاند صبر پیشه کرده و پیکار نمودهاند.
شهید عامر دانشجو تقبله الله یکی از افرادی بود که از شروع جهادش، تا هنگام شهادت، از سوی بعضی از افراد خانوادهاش با مخالفت شدیدی مواجه شد.
او که به اصطلاح نازدانۀ خانواده بود، با چنان انزجار و غربتی از جانب بعضی از نزدیکانش مواجه شد که گویی او اصلا عضوی از اعضای این خانواده نبود و کسی که نمیدانست، او را تافتهای جدا بافته از این خانواده فرض میکرد.
ایشان در تشکیل اخیرش که یک سال و اندی به طول انجامید، همیشه از غربت و مخالفت افراد خانوادهاش گلهمند بود و از تنهاییش با من میگفت و دل پر دردش را با کلماتی سرشار از درد و اشک، خالی میکرد.
شهید باذن الله، نه تنها از طرف خانواده بلکه از طرف بسیاری از اقوام و دوستانش مورد بیتوجهی و کملطفی قرار گرفت، تا جایی تحت فشار قرار گرفتهبود که دوستانش از او اعراض میکردند و او را در بسیاری از جاها تنها گذاشتند و علت اصلیِ این اعراض فقط و فقط جهاد فی سبیل الله بود.
بیاد دارم هر بار که با شهید باذن الله همکلام میشدم، او با دلی پرازدرد و چشمی پر از اشک با من سخن میگفت.
کسانی که تجربۀ غربت را دارند بهتر میفهمند که کملطفیِ خانواده و بیتوجهیِ دوستان، آنهم هنگام تنهایی و در دیار غربت چقدر بر انسان فشار وارد میکند و کولهباری از غم را بر دوش فرد تحمیل میکند.
نه تنها شهید باذن الله؛ عامر دانشجو، بلکه بسیاری از مجاهدین و شهدا با مشکلِ غربت مواجه بودند، هر کدام به طریقی با این آزمایش مقابله میکرد.
مجاهدی از طرف خانواده مورد تهدید و اهانت قرار میگرفت، و تاحدی مورد اعراض قرار گرفت که هفتهها بر او میگذشت اما از طرف خانواده برایش یک بار هم به او تماس نمیگرفتند.
مجاهدی دیگر سعی میکرد جلوی همسنگرانش خود را خوشحال نشاندهد اما در تنهایی و هنگام مناجات با پروردگارش، سفرۀ دلِ پردردش را پهن میکرد و از غربتش به پیشگاه حق تعالی میگفت.
از شهید دیگری بگویم که برای دیدن خانوادهاش به خانه آمدهبود اما چنان از طرف یکی از اعضای خانواده تحقیر و مورد فشار قرار گرفت، که مجبور شد بعد از ایام معدودی خانه را به قصد میدان جهاد ترک کند و همان سال بود که روح پرفتوحش به سوی آسمانها پرواز کرد و این عاشق شهادت به آرزوی دیرینهاش نایل شد.
در میدان جهاد، بسیاری از عاشقان با مشکل غربت مواجه هستند، اما هرگز سرخم نمیکنند، غم در دل راه نمیدهند، افسرده نمیشوند، با مشکلات میستیزند. همانگونه که در مقابل دشمنان اسلام سر خم نمیکنند، در مشکلات نیز سر فرود نمیآورند.
و چه زیبا میفرماید اقبال:
حدیث بی خبران است با زمانه بساز زمانه با تو نسازد تو با زمانه ستیز
پس مجاهد فی سبیل الله باید تنها مأوی و پناهگاهش ذات باری تعالی باشد، به او روی آورد، با او تعالی خلوت کند، دردِدل کند، جلوی ذات باری تعالی سفرۀ دلش را باز کند، از رنجهایش بگوید، اما در مقابل مشکلات هرگز خم به ابرو نیاورد و هرگز در مقابل آزمایشها سر خم نکند، این است صفت حقیقی مجاهد فی سبیل الله.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.