به‌یاد عاشق شهادت؛ شهید محمود تقبله الله

سعد الله سعیدی اواخر ماه نوامبر سال قبل بود که خبر شهادت شهید محمود تقبله الله ما را لرزاند، از طرفی شوکه شدیم و از طرفی بسیار خوشحال بودیم که به آرزوی همیشگی‌اش رسید. شهید محمود که قبلا بعضی از دوستان درباره‌اش نوشتند، نمونه‌ای بارز از عاشقان شهادت بود. امروزه کلمه عشق میان نوجوانان و […]

سعد الله سعیدی

اواخر ماه نوامبر سال قبل بود که خبر شهادت شهید محمود تقبله الله ما را لرزاند، از طرفی شوکه شدیم و از طرفی بسیار خوشحال بودیم که به آرزوی همیشگی‌اش رسید.

شهید محمود که قبلا بعضی از دوستان درباره‌اش نوشتند، نمونه‌ای بارز از عاشقان شهادت بود.

امروزه کلمه عشق میان نوجوانان و جوانان بسیار استعمال و رد‌وبدل می‌شود. اکثر جوانان امت اسلامی حتما با این کلمه آشنایی دارند و مطمئنا تفسیر شان از عشق، محبت‌ها و ارتباطات بی‌جا و ناجایز هست که جوانان با آن‌ها گرفتار می‌شوند. اما تا به حال کمتر کسی معنای حقیقی عشق را فهمیده، یا لذتش را تجربه کرده‌است.

می‌خواهم بعنوان یک جوان، خطاب به هم‌سن‌وسال‌هایم بگویم: اگر دنبال عشق حقیقی هستید، اگر می‌خواهید لذت واقعی عشق را بچشید، اگر می‌خواهید قلب‌تان مملو از عشق باشد، پس آن‌را در قلوب جوانانی جستجو کنید که پروانه وار در سنگر‌های داغ میدان جهاد پرپر می‌شوند، در اعماق وجود آن‌هایی، عشق را جستجو کنید که برای فدا کردن جان‌های‌شان در راه الله و برای کسب رضایت او لحظه‌ای درنگ نمی‌کنند و ثانیه‌های زندگی‌شان را با این عشق می‌گذرانند.

جوانان عزیز امتم! بیایید عشق را در قلب افرادی هم‌چون شهید محمود بجویید، تا بدانید عشق چه هست و عاشق که هست.

شهید محمود، جوانی بود از خانواده‌ای ثروتمند، که زندگیش را در رفاه‌ و آسایش گذرانده‌بود. او در زندگی روزمره‌اش با مشکلی مالی مواجه نبود، هر چه از اموال و وسایل اراده می‌کرد برایش مهیا می‌شد، اما او همه این‌ها را گذاشت و در سن ۱۵ سالگی به میدان جهاد آمد.

این جوان عاشق مدتی را در میدان می‌گذراند اما بر اثر فشارهای بسیار از طرف خانواده‌اش مجبور می‌‌شود با پدرش که دنبال او به قصد برگرداندنش آمده بود، برگردد.

او‌ برگشت، ازدواج کرد، خانه و موتر نو برایش مهیا کردند تا عشق حقیقی را از قلبش بیرون کنند در حالی که او دیگر تاب تحمل دوری از میدان عاشقان را نداشت، مدتی نمی‌گذرد که دوباره به میدان می‌آید. شاید باور نکنید اما او خانه و موتر نو را رها کرد، به دنیا پشت کرد و به میدان آمد تا عشق حقیقی‌اش را دنبال کند.

او چنان عاشق شهادت بود که از روز اول اسم‌ خود را در لیست استشهادی‌ها ثبت کرد، و همه روزه منتظر شهادت بود.

چند تن از هم‌سنگران شهید گواهی می‌دادند که او از بدو ورود به میدان، تا ایام قبل از شهادتش، به عبادت بسیار زیاد و گریه‌وزاری روزانه‌اش برای شهادت ادامه داده‌بود. در دعا به پیش‌گاه پروردگارش گریه‌وزاری می‌کرد که اورا در راهش قبول کند.

سال‌ها گذشت و شهید هر بار که ارادۀ عملیات استشهادی را می‌کرد، موفق نمی‌شد.

روزی به یکی از یاران باوفایش می‌گوید: معلوم نیست کدام گناهم سبب شده تا الله متعال مرا به آرزوی دیرینه‌ام برساند، که رفیقش او را تسلی می‌دهد و می‌گوید: غم نخور! حتما الله متعال از تو‌ خدمت بزرگی خواهد گرفت.

شهید سالیان طولانی را در میدان جهاد گذراند، خدمات بزرگی از مین‌کاری و شرکت در تشکیل‌های مختلفی انجام داد.

واخیرا در اواخر ماه نوامبر سال ۲۰۱۹ بعد از برآورده‌شدن آرزویش و بعد از ضربه بزرگی که به دشمن زد، به شهادت رسید.

نامش جاوید راهش مستدام.